صورتی شویی پدیده ای نوظهور و دارای پیامدهای منفی می­باشد؛ که شناسایی و مقابله با آن، هوشیاری و ظرافت نیاز دارد و لازمه آن آگاه­سازی است. در این نوشتار بطور اجمال در خصوص صورت نشستگان صورتی شویی پرداخته شده است .

مطهره سادات هاشمی فشارکی،  کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی

مفهوم صورتی شویی: «صورتی شویی« مفهومی پرکاربرد در تحلیل رویدادهای مرتبط با دنیای رسانه است؛ که به معنای استفاده­ از عناوینی فریبنده و عوام­پسند توسط احزاب سیاسی، سیاستمداران، کشورها و به طور کلی ایدئولوژی­ها، از مطالبات راستین مردم به منظور دستیابی به اهدافی دیگر، مانند آزادی زنان، تبعیض نژادی و مواردی از این قبیل می­باشد.

پیشینه: این اصطلاح نخستین بار در صنعت پزشکی و در ارتباط با فعالیت های تبلیغاتی و بازاریابی شرکت­های بزرگ تولید دارو مورد استفاده قرار گرفت. این عبارت با سازمان­هایی پیوند خورده که از سمبل روبان صورتی استفاده می­کنند؛ یا در جهت حمایت­ خیریه­های مرتبط با سرطان سینه به عنوان تکنیک بازاریابی، جهت ترویج محصولات خود استفاده می­کنند. در حالی که ثابت شده است مواد تشکیل­دهنده­ی این محصولات، با بیماری­­های زنان مرتبط هستند و در برخی موارد سبب گسترش آن­ها می­شوند.

در زمینه­ی سیاسی و رویکردهای اجتماعی، اشاره به افراد و احزاب خاصی دارد که تحت لوای فعالیت­های به ظاهر انسان دوستانه، تلاش می­کنند تا اهداف مرموزانه و پنهانی دولتی خاص را پیگیری نموده و یا بر جنایتی بزرگ سرپوش نهند. امروزه این مفهوم، مصادیق بی­شماری در بین اپوزیسیون­های خارج­نشین همچون مسیح علینژاد، شاپرک شجری­زاده، شیرین عبادی، مریم معمارصادقی و… دارد.

رهبر خودخوانده جریان: مسیح علینژاد خود را کنش­گری فمینیست و رهبری برای مقاومت زنان معرفی کرده و در ایران هواداران خودش را دارد. وی نخست با راه اندازی یک کمپین نافرمانی مدنی، تحت عنوان «چهارشنبه­های سفید« مشهور شد. با افشای اسناد و مدارکی منوط به همکاری و ارتباطات پنهانی او با چند تن از عوامل وزارت خارجه­ی آمریکا و اظهارات برخی شخصیت­های برجسته­ی اپوزیسیون در این باب، به طور قطع می­توان گفت در پس فعالیت­های به ظاهر اجتماعی و رسانه­ای، اهدافی دیگر در حال پیگیری است.

با توجه به اینکه علینژاد علیه اجباری بودن حجاب اسلامی در ایران فعالیت می کند و از طرفی، با حضور در شبکه­های تلویزیونی بیگانه و با دستاویز قرار دادن حقوق بشر، در باب ضرورت افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران نطق می­کند؛ این­ها همه تداعی کننده مفهوم صورتی­ شویی در اذعان عمومی است.

نه تنها طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران، بلکه تحلیلگران داخلی و خارجی و اساتید دانشگاه­های غربی که بر تحولات سیاسی ایران واقف هستند نیز معتقدند؛ علینژاد، عامل رسانه­ای سرویس جاسوسی آمریکا و مجری دستورات وزارت خارجه­ی این کشور است. علینژاد و دیگر همتایانش مقررند با تبلیغات منفی علیه نظام اسلامی و تلاش برای سیاه نمایی پیرامون رویدادهای داخلی کشور، آن هم با سوءاستفاده از مفاهیم عوام فریبی چون؛ حقوق بشر و آزادی زنان، علاوه بر آماده­سازی اذعان عمومی در راستای پذیرش تغییرات اساسی سیاست و حکومت، افزایش فشارها بر شهروندان ایرانی را امری موجه جلوه دهند. این مشایعت با معاندین و بیگانگان در راستای آسیب زدن به منافع ملی و با نقاب فعالیت­های مدنی و اجتماعی است که علینژاد و دیگر اپوزوسیون­های همتای وی را برازنده­ی عنوان صورتی­شویی می­نماید.

نکته­ی جالب توجه این است؛ که اغلب تلاش­های صورتی شویانه­ی علینژاد و هم­پیاله­هایش پیرامون مسئله­ی حقوق زنان، پوششی بیش نیست و زیر پوست خود، عملا جهان­گشایی یک کشور را جای داده است. مگر صورتی­شویی چیزی جز دست­کاری و دخالت عمدی در جنبش‌های آزادی خواهانه، با نیت رسیدن به اهداف سیاسی است؟

هشدار : در حالی که صورتی‌شویی با روندی برق آسا در حال رخ دادن است؛ هیچ­کس پیرامون آن صحبتی نمی­کند. از سوی دیگر خطر صورتی‌شویی برای شهروندان معمولی ایرانی رو به فزونی نهاده است. همان شهروندانی که درک می­کنند مساله تحریم‌ها، جنگ‌هایی خاموشی علیه مردم عادی یک کشور هستند.

پیامدها : زمانی که یک جامعه متفرق و از هم گسسته باشد بدان معناست که تضعیف شده و به راحتی مغلوب خواهد شد. این رنجش و خشم کورکورانه و تفرقه آلود نسبت به هم­میهنان، به مرور سبب زایش حس انزجار می­شود. گاه خشم می­تواند از نوع گره­گشا و سازنده باشد؛ اما خشمی که ثمره­ی چنین کنش­گری باشد، بغایت ویرانگر است. بنابراین شما نیز دنباله­رو همان روش بی­عدالتی خواهید بود که درصدد غلبه بر آن بودید. اگر کنش­گری به راستی بر عدالت ارج می­نهد باید آحاد جامعه را در فعالیت­های خود سهیم کند.

پیامدهای خطرناک آن : مشروع و موجه جلوه دادن جنگ، کشتار و تحریم، از مهم­ترین عواقب مخربی است که صورتی­شویی به همراه دارد؛ و همچون محلول سفید کننده­ای عمل می­کند که قاتل پس از ارتکاب قتل تلاش می­کند لباس­های آغشته به خونش را بوسیله­ی آن تمیز کند.

زمانی که احزاب یا ایدئولوژی­هایی در سر دارند اقداماتی خصمانه، علیه دولت و ملتی دیگر صورت دهند. آن­ها برای پوشش دادن این افکار و اقدامات به مسائل مربوط به زنان، نژادپرستی و… چنگ می­زنند؛ دقیقا همان کاری که افرادی مانند شجری­زاده، علینژاد و دیگر اپوزوسیون­های همدستشان انجام می­دهند.

تفرقه اندازی بین مردم جامعه، که می­تواند به اندازه جنگ و تحریم مخرب باشد؛ یکی دیگر از عواقب صورتی­شویی است. همان رفتاری که مبادرت ورزیدن بر آن می­تواند سبب خشمی کورکورانه میان آحاد یک ملت شود.

برخی فعالان حقوق زنان، که به عنوان عضوی از یک کشور تبدیل به ابزاری برای تحقق اهداف خاص کشوری دیگر شده­اند و عمل صورتی­شویی را انجام می­دهند؛ غالباً به دو دسته تقسیم می­شوند. یک دسته عده­ای هستند که نمی­دانند از آن­ها استفاده­ی ابزاری می­شود و این ندانستن یا به دلیل شهرت طلبی است؛ یا در دنیای ایده­آل خود زیست می­کنند و خواهان به ارمغان آوردن عدالت برای مردم سرزمینشان هستند. دسته­ی دیگر عده­ای هستند که می­دانند مورد استفاده ابزاری قرار گرفته­اند اما به این کار ادامه می­دهند چون برایشان منفعتی به همراه دارد.

برای مثال فرد محجبه یا گشت ارشاد که به دیگران برای درست سر کردن روسری­شان تذکر می­دهد را تصور کنید. علینژاد در پاسخ به این رویکرد از زنان می­خواهد، از دوربینشان به عنوان اسلحه استفاده کرده و زمانی که کسی می­گوید حجابتان را درست کنید بلافاصله از او فیلم­برداری کرده و برای او که فمنیستی خودخوانده در خارج از کشور است ارسال کنند ؛ تا وی آن­ها را جمع آوری کرده و علیه احکام اسلام و جمهوری اسلامی مورد بهره­برداری قرار دهد. کسی که افزون بر آن که در ایران نیست، در کشوری است که ما را تحت فشار تحریم­های مختلف قرار داده و توسط وزارت خارجه­ی آن کشور، در بخش رسانه تحت عنوان صدای آمریکا استخدام گردیده تا فیلم­های شما را به ایرانیان داخل ایران نمایش دهد.

زمانی که شما در چنین اقدامی با او همکاری کنید؛ باعث متفرق شدن زنان به دو گروه باحجاب و بد حجاب و روبه­روی هم قرار گرفتن مردم می­شوید. شما با این عمل سبب نادیده گرفتن ارزش­ها شده­اید که ماحصل آن ایجاد تفرقه است. زنان باحجاب به دلیل مورد هدف قرارگیری ارزش­هایشان خشمگین هستند و زنان بی­حجاب نیز احساسی مشابه دارند.

هدف و روش: این جریان افرادی را جذب می­کند که تنها به مشکلات سطحی می­اندیشند و مشکل اصلی از جایی شروع می­شود که با قرار دادن تریبون در اختیار این عده، می­پندارند فردی ترقی­خواه و برجسته­اند. همین رویکرد سبب کمرنگ شدن افرادی می­شود که به آهستگی و قهرمانانه فعالیت  می­کنند. صورتی شویی وظیفه وارونه سازی را بر عهده دارد. برای مثال کسی که از یک تریبون در آمریکا فریاد سر می­دهد، قهرمانِ جهان مدرن برشمرده می­شود. از سوی دیگر ورزشکاری که با روسری و ده­ها جراحت بر تن، مدال قهرمانی را برای کشورش به ارمغان آورده و مسیر را برای دیگر دختران هموار می­کند به عنوان شخصیتی شناخته می­شود که با داشتن حجاب، تن به عقاید قدیمی می­دهد. در مثال فوق، دو نوع کنش­گری را نیز مشاهده کردیم؛ یکی کنش­گری که سبب زایش خشم و انزجار شده و دیگری کنش­گری که تثبیت فرهنگ ورزش تخصصی برای زنان ایران را به همراه دارد.

این وارونه­سازی ریاکارانه، بر ما یادآور می­شود که باید در معنای کلمه­ی «قهرمان» بازنگری داشته باشیم. به راستی کسی که به نام دفاع از حقوق زنان، از آن­ها می­خواهد از عصبانیتشان فیلم گرفته و برای رسانه­ی او بفرستند قهرمان است یا کسی که بواسطه­ی پشتکار و اهتمام خود، برای کشورش افتخارآفرینی کرده و پنجره­ای جدید را به روی دیگر زنان می­گشاید؟

سخن پایانی اینکه: آنان که خشونت یا مداخله­ی بیگانگان را توجیه کرده و دیدگاهی ساده­لوحانه به مقاومت و تغییر دارند؛ یا این عقاید بر آنان خورانده شده که باید ماهیت افکار خود را به خوبی بسنجند و شالوده­ی باورهاشان را بررسی نمایند؛ یا منفعتی در این سوگیری عایدشان می­شود. در این زمینه برعهده­ی روزنامه نگاران و اهالی قلم است، که اهداف شوم و فاسد آن­ها را برملا کنند. اگر چنین نباشد هیچ­گاه قادر نخواهیم بود از نیات سوء این جماعت پرده برداریم.

به قول نسیم نوروزی: «ما به عنوان اهالی ایران زمین در یک جغرافیای خیالی در جهان زندگی نمی‌کنیم. این جغرافیا فضایی نیست که انتزاعی یا شاعرانه باشد، یا مثلا جغرافیایی باشد که کوله پشتیمان را بیندازیم و در آن سفر کنیم، عکس بگیریم و شاعر شویم. همانطور که فیلسوف مورد علاقه من، دوسل می‌گوید و بارها این نقل قول را تکرار کرده­ام، ما در فضایی زندگی می‌کنیم که به عنوان میدان نبرد مطالعه می‌شود. به عنوان پدیده‌ای پر مرز و جغرافیایی برای نابود کردن رقیب.«*