«علی اصغر» انس دائمی با قرآن داشت/ پس از معمم شدن بلافاصله عازم جبهه شد
«علی اصغر» انس دائمی با قرآن داشت/ پس از معمم شدن بلافاصله عازم جبهه شد

شهید اصغری جزء شهدایی است که پس از تفحص و شناسایی اخیر، روز گذشته پیکر مطهرش به خاک سپرده شد؛ وی انس دائمی با قرآن داشت و پس از معمم شدن توسط مرحوم آیت‌الله مشکینی، بلافاصله در کسوت روحانیت به جبهه اعزام شد. شهید علی‌اصغر اصغری سال ۱۳۴۲ در کوی ۱۷ شهریور شادآباد تهران متولد […]

شهید اصغری جزء شهدایی است که پس از تفحص و شناسایی اخیر، روز گذشته پیکر مطهرش به خاک سپرده شد؛ وی انس دائمی با قرآن داشت و پس از معمم شدن توسط مرحوم آیت‌الله مشکینی، بلافاصله در کسوت روحانیت به جبهه اعزام شد.

شهید علی‌اصغر اصغری سال ۱۳۴۲ در کوی ۱۷ شهریور شادآباد تهران متولد شد. پدرش کارمند بانک ملی شعبه مهرآباد بود و خانواده‌ای پرجمعیت داشت. علی‌اصغر نیمه اسفندماه سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر به شهادت رسید و پیکرش پس از عملیات تفحص که اخیراً انجام شد، کشف و شناسایی شد و روز گذشته، ۳۱ مردادماه به آغوش منتظر خانواده بازگشت و در امامزاده محمد(ع) منطقه کن به خاک سپرده شد.
به همین مناسبت خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) با علی اصغری، برادر آن شهید، گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه می‌خوانید:
ـ لطفا درباره ولادت، خانواده و تحصیلات برادر شهید خود توضیح دهید.
علی‌اصغر در سال ۱۳۴۲ در کوی ۱۷ شهریور شادآباد متولد شد. تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان خود را در شادآباد گذراند و از همان جا در خدمت حجت‌الاسلام بهشتی، امام جماعت مسجد صاحب‌الزمان(عج)، درس جامع‌المقدمات را یاد گرفت. سپس به مدرسه آیت‌الله مجتهدی رفت و درس حوزوی را در آنجا ادامه داد.
خانواده ما هشت پسر داشت که سه نفر از آنان در اوایل انقلاب کوچک بودند و سن و سال آنها به درک زمان انقلاب و جنگ نمی‌رسید. پنج برادری که بزرگتر بودند، به ترتیب عبارت بودند از حسن که عضو کمیته انقلاب اسلامی بود، علی‌اکبر، علی‌اصغر و محمدرضا که عضو سپاه بودند و من هم عضو بسیج بودم. فاصله سنی ما پنج برادر، دو سال بود.


ـ درباره فعالیت‌های قرآنی و فرهنگی آن شهید برایمان بگویید.
مسجد صاحب‌الزمان(عج) در کوی ۱۷ شهریور واقع شده بود و علی‌اکبر و علی‌اصغر مکتب قرآن این مسجد را تأسیس کردند. بیشتر فعالیت‌های قرآنی و فرهنگی این مسجد توسط این دو برادر انجام می‌شد.
علی‌اصغر به شدت با قرآن کریم مأنوس بود. وی یک قرآن کوچک جیبی داشت که یک لحظه آن را از خودش جدا نمی‌کرد. اگر یک لحظه بیکار می‌شد، سریع قرآن را باز می‌کرد و مشغول خواندن کلام‌الله مجید می‌شد.
برای علی‌اصغر فرقی نمی‌کرد که در اتوبوس باشد یا در منزل، هر جا که بود و اوقات فراغتی دست می‌داد، به قرائت قرآن می‌پرداخت. هیچ زمانی از اوقات بیکاری وی نبود که بدون قرآن بگذرد. بر همین اساس وی تقریباً سه چهارم قرآن را حفظ کرده بود.
علی‌اصغر در عملیات بیت‌المقدس مجروح و به بیمارستان اصفهان منتقل شد. وقتی وی را به بیمارستان منتقل کردند، در حالت بیهوشی بود و آیاتی از قرآن مجید را به زبان می‌آورد. پرستارها تصور کرده بودند که وی عراقی است و به اشتباه به این بیمارستان آورده شده است. قرآن کریم تاثیرش را بر وجود وی گذاشته بود و اصغر حتی در بیهوشی هم آیات قرآن را  زمزمه می‌کرد.


ـ از فعالیت‌های نظامی وی بگویید. چه زمانی به جبهه اعزام شد؟
اصغر از سال ۵۸ به فعالیت‌های نظامی روی آورد. وی جزء اولین نفراتی بود که به عضویت سپاه درآمدند. در سن ۱۶ ـ ۱۷ سالگی در غائله کردستان و در کنار شهید چمران به دفاع از مردم مظلوم در برابر ضدانقلاب پرداخت.
وی سپس مدتی را در پادگان ولیعصر(عج) که کمیته جست‌وجوی ثارالله در آنجا مستقر بود، فرمانده گروهان بود. علی اصغر در پایگاه بسیج تهران هم مسئولیت داشت تا اینکه در دروس حوزوی اطلاعات بیشتری کسب کرد و احساس کرد که باید برای تحصیل به قم برود.
اواخر سال ۶۱ بود که به عضویت سپاه قم درآمد و با اکبر که از اوایل دوران انقلاب در قم حضور پیدا کرده بود، هم‌خانه شد. هر دو در قم به زندگی پرداختند. همسر علی‌اصغر نیز با وی به قم عزیمت کرد.
اصغر در سپاه قم مسئولیت معاونت سپاه را برعهده گرفت و مشغول به کار شد. در ضمن این کار، علوم حوزوی را هم به صورت متفرقه می‌خواند تا اینکه به منطقه اعزام شد. وی به دست مبارک آیت‌الله مشکینی معمم شد و بلافاصله با لباس روحانیت به جبهه اعزام شد.
ـ شهید اصغری در کدام عملیات‌ها حضور داشت؟
وی در هفت، هشت عملیات در جبهه حضور داشت و جزء گردان‌های خط‌شکن بود. حضور در لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع)، لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) و لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) از جمله لشکرهایی بود که وی در آنها به خدمت‌رسانی پرداخت. اغلب اوقات نیز در کادر لشکر مسئولیت داشت و به عنوان معاون گردان یا فرمانده گروهان به ایفای نقش می‌پرداخت.
آخرین مسئولیتی که وی برعهده داشت در لشکر ۱۷ سپاه علی بن ابیطالب(ع) بود که فرماندهی عقیدتی ـ سیاسی لشکر را عهده‌دار بود و از سویی امام جماعت لشکر نیز بود.
ـ شهید اصغری در چه سالی ازدواج کرد؟
وی در مهرماه سال ۶۱ ازدواج کرد. زمانی که وی به شهادت رسید، همسرش باردار بود و فرزندش که اکنون ۳۰ سال دارد، پنج، شش ماه پس از شهادت پدرش متولد شد. علی‌اصغر وصیت کرده بود که اگر فرزندش پسر شد، نام وی را علی‌اصغر بگذارند و اگر دختر شد، زینب. فرزند علی‌اصغر، هم‌نام با پدرش است.
ـ وی در چه سالی به شهادت رسید؟
علی‌اصغر در ۱۵ اسفند سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر به شهادت رسید.


ـ خانواده شما سه شهید تقدیم انقلاب کرده است، علی‌اصغر چندمین شهید این خانواده بود؟
با توجه به اینکه ما هشت پسر بودیم، مادرم هر وقت سفره می‌انداخت، این سفره همیشه پرجمعیت بود. بعد از انقلاب مادرم می‌گفت که هیچ وقت اطراف این سفره پر نبوده است. زیرا در هر عملیات، از دو تا چهار نفر از این فرزندان در جبهه حضور داشتند.
در عملیات خیبر که اوایل اسفندماه سال ۶۲ آغاز و تا پایان اسفند طول کشید، نیز سه نفر از این فرزندان در جبهه حضور داشتند. برادرم محمدرضا که اولین شهید این خانواده بود، در لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) در کنار من حضور داشت و در این عملیات در منطقه جفیر به شهادت رسید.
برادرم اصغر نیز در جزیره مجنون در همین عملیات و در لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) به شهادت رسید. فاصله شهادت این دو برادر یک روز بود.
سومین شهید این خانواده کدام برادر است؟
علی‌اکبر سومین شهید این خانواده است که در سال ۶۵ به شهادت رسید. وی به علی‌اصغر خیلی وابسته بود و طی یک سال با هم در قم زندگی کردند. به گفته علی‌اکبر، رابطه میان وی و علی‌اصغر رابطه دو برادر نبود، بلکه رابطه مرید و مراد بود و خیلی با هم مانوس بودند.