عاشقان سر بدار یادش بخیر
عاشقان سر بدار یادش بخیر

باز امشب دیده را تر می کنم / خواب را با چشم تر سر می کنم باز این غربت نفس گیرم شده / عاشقان رفتند و من دیرم شده پوستین دنیوی تنگم شده / ماندنم جا ماندنم ننگم شده خاک گرم جبهه ها بازیچه شد / ازسرشک عاشقان دریاچه شد درغم غربت بسوزم های های […]

باز امشب دیده را تر می کنم / خواب را با چشم تر سر می کنم

باز این غربت نفس گیرم شده / عاشقان رفتند و من دیرم شده

پوستین دنیوی تنگم شده / ماندنم جا ماندنم ننگم شده

خاک گرم جبهه ها بازیچه شد / ازسرشک عاشقان دریاچه شد

درغم غربت بسوزم های های / می کنم تا صبح محشر وای وای

های هایم ازغم تنهایی است / آخرهجران ما رسوایی است

آخر این غربت مراهم می کشد / درد تنهایی است آدم می کشد

هرکسی را بنگرم نا آشناست / یا که آیینش ز آیینم جداست

شعله های جنگ تا خاموش شد / پیر ما با مرگ باده نوش شد

لرزه ها پس لرزه های فتنگی / نم نمک آغازشد وابستگی

کرم های بی رمق ماری شدند / عاشقان در چشمشان خاری شدند

مارها خوردند و چون زنگی شدند / غنچه های عاشقی بنگی شدند

چادر عجب و حیا برچیده شد / جشن های لخت و عریان دیده شد

بزم رقص و باده و جام شراب / نرم و آهسته شد از آیین ناب

کاروان عاشقان می آمدند / در غروب آسمان می آمدند

استخوان های شهید بی نشان / درمیان گریه رنگین کمان

باشهیدان نشان دار و پلاک / می شدند از آسمان تا زیر خاک

یک طرف باران سیل و گریه بود / یک طرف هم عشق در سرمایه بود

یک طرف چشمان گریان زنی / یک طرف هم دود و می با کف زنی

کم کمک باران رحمت بند شد / نغمه های عاشقی در بند شد

آسمان پر شد زتزویر و ریا / مد شد از نو کوچه ها را رقص پا

غربت جاماندگان افزون گرفت / گویی حتی آسمان هم خون گرفت

دلم تنگ شهیدان است امروز / اسیر نفس و زندان است امروز

و همچون قایقی در گل نشسته / به طوفان زورقی در هم شکسته

چو از ره مانده و در چاه مانده / دلم در حسرت یک آه مانده

چنان آهی کشم ازعمق جانم / که گر آتش بسوزاند ندانم

به حسرت اشک ریزم دانه دانه / غزل گویم غزل نه صد ترانه

چنان در بند این غربت اسیرم / که آخر بی کس و تنها بمیرم

کجایی باکری ای یار محبوب / حمید مهدی برادرهای محجوب

کجایید ای نفس های خدایی / زغربت شوم تر نبود بلایی

دلم از کاروان عشق جا ماند / مرا وابستگی آیا ز حق راند

کجایی رمل های داغ فکه / کجایی گرد و خاک گرم جبهه

کجایی آسمان دود و آتش / بدن های نیاسوده ز ترکش

کجایی قله بازی درازم / جبال پر جلال و رمز و رازم

کجایی ارتفاع ارش هفتم / که مفقودالاثرهایت شده گم

کجایی ای کلاه خود پر از خون / بسیجی های مانده قعر مجنون

کجایی باتلاق بدر و خیبر / کجایید کهکشانی های حیدر

یاد لب های به خون آلود عشق / رقص های چون جنون آلود عشق

یاد رزم عاشقان برروی مین / با وضویی جمله از خون جبین

باز دشستان و نیزار جنود / باز کارون ، دز ، رمل وغروب

باز یاد خاکریز و مین و خط / باز پیکرهای خون آلود شط

رمل داغ و مین و موج انفجار / هیبت فرماندهان سربدار

کربلای پنج و چهار یادش بخیر / عاشقان سر بدار یادش بخیر