حادثه ۲۰ شهریور (۱۱ سپتامبر) بهانه‌ای برای جنگ و تجاوز آمریکا/ حمله و اشغال افغانستان و پیامدهای آن
حادثه ۲۰ شهریور (۱۱ سپتامبر) بهانه‌ای برای جنگ و تجاوز آمریکا/ حمله و اشغال افغانستان و پیامدهای آن

نوزده سال پیش در چنین روزی، در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، ساختمان‌های تجارت جهانی در منطقه «منهتن» جنوبی شهر نیویورک شاهد اتفاقاتی بود که بهانه‌ای برای حمله نظامی آمریکا به عراق و افغانستان گردید؛ و سپس آمریکایی‌ها فصل جدیدی را در سیاست خارجی خود در روابط بین‌المللی دیگر به وجود آوردند.

به گزارش سرویس بین الملل پایگاه ۵۹۸، نوزده سال پیش در چنین روزی، در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، ساختمان‌های تجارت جهانی در منطقه «منهتن» جنوبی شهر نیویورک شاهد اتفاقاتی بود که بهانه‌ای برای حمله نظامی آمریکا به عراق و افغانستان گردید؛ و سپس آمریکایی‌ها فصل جدیدی را در سیاست خارجی خود در روابط بین‌المللی دیگر به وجود آوردند.

سکانس اول: حملات طالبان

چهار حمله انتحاری که در ۲۰ شهریور ۱۳۸۰، به‌وسیله القاعده در داخل آمریکا انجام گردید. در صبح آن روز، ۱۹ تن از اعضای القاعده، چهار هواپیمای تجاری- مسافربری را ربودند. هواپیماربایان، دو هواپیما را در مسافت‌های زمانی مختلف به برج‌های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در شهر نیویورک زدند.

درنتیجه این دو اصابت، تمامی مسافران به همراه تعداد بسیاری که در ساختمان‌ها حاضر بودند، کشته شدند. هر دو ساختمان، بعد از دو ساعت به‌طور کامل خراب شدند و آسیب‌های زیادی به ساختمان‌های اطراف زدند. گروه هواپیماربایان، هواپیمای سوم را به پنتاگون، واقع در آرلینگتون در ویرجینیا زدند؛ و هواپیمای چهارم در زمینی در ایالت پنسیلوانیا، سرنگون گردید؛ و هیچ‌یک از مسافران این چهار پرواز زنده نماندند.

سکانس دوم: حملات نظامیان متجاوز امریکا

عکس‌العمل ایالات‌متحده به این حملات فرمان حمله به افغانستان در ۷ اکتبر ۲۰۰۱ میلادی با نام رسمی”عملیات بلندمدت آزادی” [۱] و آغاز جنگ با تروریسم با حمله به افغانستان و از قدرت برکنار کردن طالبان و هم تصویب طرح «قانون وطن‌پرستی آمریکا» بود. هراس افکنی سبب شد، کشورهای بسیاری قانون‌های ضد تروریسم خویش را تقویت کرده و اجرای آن‌ها را توسعه دهد و همچنین بهانه‌ای برای سرکوب آزادیخواهان جهان شود.

مقایسه دو سکانس

الف) مقایسه تلفات جانی

اختلاف بسیار زیاد کشتگان در این دو حالت حمله و جنگ وجود دارد:

در سکانس اول کشته‌شدگان حمله‌های طالبان ۲ هزار و ۹۷۴ تن بودند که با در نظر گرفتن ۱۹ هواپیماربا در کل شمار کشته‌های این حمله‌ها به ۲ هزار و ۹۹۳ تن می‌رسد.

در سکانس دوم بر اساس تحقیق جدید دانشگاه «واتسن» آمریکا، از سال ۲۰۰۱ بیش از یکصد و یازده هزار نفر در افغانستان از جمله ۴۲ هزار عضو گروه طالبان، ۳۱ هزار غیرنظامی، ۳۰ هزار نظامی افغان، شش هزار نظامی و وابسته آمریکایی، ۱۱۰۰ نظامی ناتو و صدها خبرنگار و فعال رسانه‌ای و کارکنان امدادرسانی کشته شده‌اند.

ب) وضعیت بازسازی خسارات دو طرف

خسارات وارده بر دو کشور بسیار متفاوت بوده و وضعیت بازسازی نیز کاملاً متفاوت می‌باشد:

خسارتی که به پنتاگون وارد شده بود، ظرف مدت یک سال جبران گردید و بعدها بنای «یادبود پنتاگون» در محل احداث شد؛ و ۱۳ سال بعد از حملات تروریستی یازده سپتامبر در شهر نیویورک، ساختمان تازه مرکز تجارت جهانی بازگشایی شده و کارمندان کار خویش را در این ساختمان آغاز کردند. حدود ۱۷۵ کارمند انتشارات ” کانده ناست ” که از جمله ناشر مجله‌هایی مانند ” ووگ ” و ” ونیتی فر ” است، به دفترهای تازه نقل مکان نموده‌اند

لکن خسارات وارده به افغانستان بازسازی نشدند، بلکه روزبه‌روز در حال افزایش می‌باشد.

مقایسه نظامی

-جنگ افغانستان که یکی از بزرگ‌ترین و طولانی‌ترین جنگ‌های امریکا است، با گذشت دو دهه هنوز هم پایان آن متصور نیست؛ در جنگ جاری، صدها نظامی متجاوز امریکا جان‌باخته و حدود یک تریلیون دلار هزینه برداشته است؛ ولی با آن‌هم امید برنده شدن در میان افغان‌ها و آمریکایی‌ها، وجود ندارد.

وزارت دفاع و وزارت خارجه آمریکا، از همان نخستین روزهای آمدن باراک اوباما به کاخ سفید رئیس‌جمهوری را به افزایش شمار نیروهای رزمی آمریکا در افغانستان و پیاده‌سازی استراتژی مبتنی بر حضور همه‌سویه در آنجا روی آوردند.

مرکز فرماندهی نیروی هوایی آمریکا، جنگنده‌های بدون سرنشین و باسرنشین این کشور از چندین هزار عملیات بمباران هوایی در کشور افغانستان داشته‌ و خسارات سنگین ببار آورده‌اند.

-اشغال نظامی امریکا، مشکلات داخلی ونیز دخالت‌های نظامیان آمریکایی، فساد ارتش و نیروهای نظامی افغانی را به همراه آورده است.

پیشینه دو کشور

سابقه تجاوز به افغانستان: پس از فرمان «لئونید برژنف» رهبر شوروی سابق در ۶ دی‌ماه سال ۱۳۵۸ حمله شوروی به افغانستان آغاز شد و ۹ سال به طول انجامید، اما پس از خروج ارتش سرخ نیز همچنان با حضور غربی‌ها ادامه داشته است. جنگ افغانستان با کشته شدن حدود یک‌میلیون نفر از مردم افغانستان و آواره شدن ۵ میلیون نفر دیگر بیشترین هزینه‌ها را به مردم این کشور تحمیل کرد. بسیاری از مردم افغانستان بر این باورند که غربی‌ها، کشورشان را قربانی امنیت خود کردند تا با استفاده ابزاری و مصرفی از مردم افغانستان و جان‌فشانی و ریخته شدن خون این مردم ابر قدرت شرق را متحمل شکست نظامی-سیاسی کنند و با کشاندن امپراطوری شوروی به باتلاق افغانستان و درگیر کردن آن‌ها در یک جنگ فرسایشی، روس‌ها مشغول درگیری با مجاهدین افغانستان شوند تا بدین ترتیب تهدیدهای مسکو به اروپای شرقی و منافع آن‌ها کاهش یابد.

سابقه متجاوز بودن آمریکا: تنها در نیمه دوم قرن بیستم، ایالات‌متحده آمریکا حدود ۱۰۰ کودتای نظامی و براندازی حکومت‌ها را طرّاحی و رهبری کرده است و ده‌ها بار به‌طور مستقیم دست به اشغال نظامی کشورها زده یا آن‌ها را تهدید به مداخله نظامی کرده است. از جنگ جهانی دوم، کشورهای زیر سلطه، صحنه اصلی دخالت‌ها و کودتاهای نظامی یا شبه کودتا و ضد کودتا و استقرار دیکتاتوری‌های نظامی بوده‌اند. به‌سادگی می‌توان برآورد کرد که کاربرد گسترده شیوه‌هایی چون: تهدید، کودتا، اشغال نظامی و غیره تا چه اندازه به استقلال کشورها و به فرآیند تصمیم‌گیری دولت‌ها صدمه و زیان می‌زند.

سایر پیامدهای حمله امریکا به افغانستان

حمله امریکای جنایتکار به افغانستان در ابعاد مختلف پیامدهای زیر به‌صورت اجمالی چنین است:

ضربه به جهان اسلام

اشغال نظامی یک کشور اسلامی و ایجاد مشکلات عدیده و ممانعت از رشد و پیشرفت کشور اسلامی

پیامدهای سیاسی

در سال ۲۰۰۱ با حمله آمریکا و به قدرت رسیدن کرزای به‌مرور با هدف افزودن بر قدرت و کنترل دولت بر بخش‌های مختلف کشور، از قدرت رهبران سنتی مناطق در افغانستان کاسته شد.

انعقاد پیمان سیاسی امریکا با دولت افغانستان و اعمال دخالت‌های مکرر در امور داخلی افغانستان و…

پیامدهای اجتماعی

نتیجه دو دهه حضور غیرقانونی آمریکا در افغانستان؛ افزایش ناامنی، فقر، آوارگی، مهاجرت و فروپاشی اجتماعی بوده است.

افغانستان در حال حاضر با پیشی گرفتن از سوریه، خطرناک‌ترین و خشونت‌بارترین کشور دنیا با بالاترین میزان مرگ‌ومیر ناشی از جنگ و تروریسم است.

آمار مرگ‌ومیر غیرنظامیان در افغانستان ۱۰ برابر بیشتر از آمار منتشرشده مرگ غیرنظامیان در سایر نقاط دنیا است. آن‌هایی که زنده می‌مانند نیز به دلیل حملات و جنایتی که در این کشور رخ می‌دهد، دچار مشکلات روحی شده یا اعضای خانواده خود را از دست داده‌اند.

بدین ترتیب، مردم و غیرنظامیان افغانستان کماکان بزرگ‌ترین قربانی جنگ در این کشور هستند که حضور و حملات آمریکا، متأسفانه منجر به افزایش شمار این قربانیان و تبدیل این کشور به خطرناک‌ترین کشور دنیا شده است.

پیامدهای امنیتی

-گروه‌های مخالف دولت کابل نیز به دلیل ناکارآمدی آن، جسورتر از گذشته جولان می‌دهند.

-شرکت خصوصی نظامی “بلک واتر ” با بعهده گرفتن مأموریت نظامی امریکا در افغانستان، حدود پنج هزار قراردادی نظامی خصوصی را به‌جای سربازان آمریکایی، برای آموزش و کمک با نیروهای امنیتی افغانستان بکار گرفته است.

-امریکا هرگز به قوانین ملی و قواعد بین‌المللی وفادار نبوده است و این امر به افزایش هرج‌ومرج و کشتارهای بی‌هدف غیر نظامیان و… در افغانستان منجر شده است

-با توافقنامه صلح آمریکا با طالبان، رسمیت بخشیدن به طالبان و پیامدهای دخالت در نظام سیاسی کشور را به همراه داشته است.

-انعقاد پیمان امنیتی امریکا با دولت افغانستان و اعمال‌نفوذ اطلاعاتی و…

پیامدهای اقتصادی

-کمک‌های مالی و پشتیبانی صندوق بین‌المللی برای بازسازی افغانستان و منفعت‌طلبی غربی‌ها از آن

-انعقاد پیمان اقتصادی امریکا با دولت افغانستان و کسب منافع اقتصادی برای امریکا و…

مشروعیت جنگ

منشور ملل متحد که توسط ایالات‌متحده و دیگر کشورهای هم‌پیمان به تصویب رسیده، بیان می‌کند که تمام اعضاء سازمان ملل متحد باید بیانیه‌های بین‌المللی خود را با اهداف صلح‌جویانه مطرح کنند و هیچ‌یک از اعضا حق استفاده از نیروی نظامی را غیر از دفاع شخصی ندارد لکن در افغانستان نیز مغایر آن عمل شد.

ادله ساختگی بودن سکانس اول

دروغ‌هایی که دولت آمریکا درباره ۱۱ سپتامبر ساخته است تا بهانه‌ای شود برای حمله به افغانستان:

-مستنداتی از تصاویر ضبط‌ شده و اظهارات شاهدان عینی حادثه منتشرشده که تأیید می‌کند، فروریختن ساختمان‌های برج‌های تجارت جهانی، ناشی از انفجار کنترل‌شده بوده است.

-ایجاد تمسک ساختگی و بهانه برای حمله و اشغال یک کشور اسلامی توسط امریکا

-سرعت عمل در فاصله کمتر از یک ماه پس‌ازآن واقعه و اقدامات انجام‌شده توسط نظامیان متجاوز آمریکایی، نشان از آمادگی آنان برای حمله به افغانستان بوده است.

-مؤسسه ملی استاندارد و فناوری اعتراف کرده که برج‌ها کاملاً با سرعت سقوط آزاد فرو ریخته‌اند یعنی با شتابی نزدیک به سقوط آزاد. ساختمان ۴۷ طبقه‌ای شماره ۷ هم با ارتفاعی بیش از ۱۰۰ فوت با شتاب سقوط آزاد پایین آمد

-دانشمند هسته‌ای آمریکا (پروفسور «استیون جونز») که به دلیل انجام تحقیقات علمی مستقل درباره حوادث ۱۱ سپتامبر از تدریس در دانشگاه منع شده است، می‌گوید ۹۹ درصد از شواهد انفجار در ساختمان‌های تجارت جهانی از بین برده شده است.

-یکی از مأموران سابق آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) “مالکوم هاوارد ” فاش کرد، این سازمان در حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ دست داشته است.

-مستند توضیحات مدیر ساخت برج‌های دوقلوی نیویورک است که در آن به ساختگی بودن انفجار و تخریب ۱۱ سپتامبر اشاره می‌کند و می‌گوید: من اعتقاددارم ساختمان می‌توانست تحمل چندین برخورد هواپیمای جت تجاری را داشته باشد؛ زیرا ساختار ساختمان، مشابه پشه‌بندی روی در توری شکل عمل می‌کرد. آن هواپیمای جت همانند مدادی بود که شبکه توری را سوراخ کند.

پروفسور «دیوید رِی گریفین» در اثری با نام «از قلم افتاده‌ها و با قلم اضافه شده‌های کمیسیون تحقیق ۱۱ سپتامبر» به بررسی دروغ‌هایی که دولت آمریکا درباره ۱۱ سپتامبر پرداخته و ۱۱۵ دلیل بر رد ادعای مقام‌های آمریکایی اقامه کرده است.:

-حذف این واقعیت که تاکنون هیچ آتش سوزی، چه قبل از ۱۱ سپتامبر و چه بعد از آن، منجر به فرو ریختن کامل یک ساختمان با یک اسکلت فولادی نشده است.

-حذف این واقعیت که آتش سوزی برج‌های دوقلو در مقایسه با موارد مشابه آن‌قدر هم وسیع، شدید و طولانی نبوده که منجر به نابودی همه¬ی ساختمان شود؛ زیرا در سایر آسمان‌خراش‌های آمریکا با همین ساختار فولادی چنین اتفاقی نیفتاده است.

-با فرض اینکه تخریب کامل ساختمان به خاطر آتش سوزی باشد، چرا برج جنوبی که بعد از برج شمالی با هواپیما برخورد داشته و کمتر در معرض شعله‌های آتش قرار داشته، زودتر از برج شمالی فرو ریخته است؟

-حذف این واقعیت که فولاد ساختمان‌های مرکز تجارت جهانی به‌سرعت از صحنه واقعه خارج‌شده و قبل از اینکه بتوان برای آشکار کردن اثرات انفجار، بررسی‌هایی روی آن‌ها انجام داد، توسط کشتی‌هایی به مقصدی ناشناخته حمل شدند.

-حذف این واقعیت که ساختمان شماره هفت، قبل از فروریختنش تخلیه‌شده بود و همین موضوع، دلیل رسمی قرار گرفت برای خارج کردن فولادهای این ساختمان. درصورتی‌که امکان داشت تعدادی هنوز زیر آوار زنده باشند.

-حذف هرگونه مباحثه‌ای برای تعیین کردن اینکه آیا خرابی‌های پنتاگون با برخورد یک بوئینگ ۷۵۷ که بیش از صدها کیلومتر بر ساعت سرعت داشته، همخوانی دارد؟

-حذف این واقعیت که بعضی از عکس‌ها نشان می‌دهند نمای بخش غربی پنتاگون سی دقیقه بعد از برخورد هواپیما فروریخته و همچنین سوراخ ایجادشده بسیار کوچک‌تر از اندازه یک بوئینگ ۷۵۷ می‌باشد

-حذف هرگونه شواهد بحث‌برانگیزی درباره وجود یا عدمِ وجود تکه‌پاره‌های هواپیمای بوئینگ ۷۵۷ در داخل یا خارج از پنتاگون.

-حذف این واقعیت که تصاویر موجود از دوربین‌های مراقبت به‌ویژه آن‌هایی که از ایستگاه خدمات روبروی پنتاگون گرفته‌شده و همچنین فیلم این تصاویر که بلافاصله بعد از برخورد هواپیما به‌وسیله اف.بی.آی مصادره شد، بی‌شک می‌تواند پاسخ معمایی باشد که چه چیزی به پنتاگون برخورد کرده است؟

-و…

اهداف و منافع ایالات‌متحده در افغانستان

گرچه ایالات‌متحده هدف حمله نظامی به افغانستان را از میان برداشتن طالبان و مبارزه با تروریسم اعلام کرد اما واقعیت امر حکایت از منافع و اهداف بلندمدت ایالات‌متحده دارد. به‌واقع ایالات‌متحده در حمله به افغانستان و حضور در این کشور ۲ هدف کوتاه و بلندمدت را دنبال می‌‌کند. هدف کوتاه‌مدت همان هدفی است که آمریکا از آن به‌عنوان دلیل اصلی حضور در منطقه یاد می‌کند و آن عبارت است از مبارزه با القاعده و گروه‌های طالبان و جهادی که در حال حاضر در جریان است؛ اما هدف اصلی ایالات‌متحده از حضور در افغانستان، منافع امنیتی، اقتصادی این کشور در آسیای مرکزی و جنوبی است که عبارت‌اند از:

-حضور در مجاورت ایران اسلامی و امکان ضربه زدن به اهداف جمهوری اسلامی ایران

-ارزیابی امکان حمله نظامی به ایران و نیز پشتیبانی از پایگاه‌های خود در افغانستان

-ممانعت از سیطره روسیه در دستیابی به آب‌های آزاد در جنوب پاکستان

-تأمین منافع اقتصادی ایالات‌متحده در آسیای مرکزی و کنترل بر بخش عظیمی از ذخایر نفت و گاز محصور در خشکی آسیای مرکزی (ترکمنستان و…)

-منافع سیاسی- امنیتی ایالات‌متحده در افغانستان (اعمال فشار به چین و روسیه)

-و…

 

سخن پایانی

امریکا به بهانه حمله ۱۱ سپتامبر و نابودی طالبان به افغانستان حمله نظامی کرده و این کشور را اشغال کرده و حکومت وابسته را به وجود آورده، نه‌تنها طالبان از بین نرفته است، بلکه تواناتر شده و با توافقنامه صلح آمریکا با طالبان، به طالبان رسمیت بخشیده و پیامدهای دخالت در نظام سیاسی کشور را به همراه داشته است؛ و همچنین پیمان‌های سیاسی، نظامی، امنیتی با دولت منعقده کرده و زمینه‌های نفوذ خود در دولت را نهادینه کرده است و با ایجاد پایگاه‌های نظامی، کانون فعالیت‌های ضد امنیت منطقه گشته است و پیامدهای امنیتی سنگینی را به همراه داشته و دارد.

دولت مرکزی افغانستان نیز به علت ضعف در تأمین امنیت و نیازهای اولیه مردم ونیز فقدان حاکمیتی بر نیمی از عرصه سرزمینی، در وضعیت نامناسبی قرارداد. از همه مهم‌تر اینکه پیامدهای جنگ و اشغال نظامیان آمریکایی سبب تلفات جانی و خسارات مادی و روحی و روانی و مشکلات اجتماعی برای مردم مظلوم افغانستان را به همراه داشته و متأسفانه افق خروج از این نابسامانی‌ها نیز مشخص نیست. لذا ضرورت دارد اقوام و گروه‌های مردم مسلمان افغان متحد شده و با تأسی از محور مقاومت و تجارب لشکر فاطمیون، نسبت به بیرون راندن متجاوزان از سرزمین خویش اهتمام ورزیده و آینده آزاد را رقم‌زده و در مسیر پیشرفت و شکوفایی قرار گیرند.

* دکتر سید جواد هاشمی فشارکی، پژوهشگر و عضو گروه مؤلفین کتاب دکترین جنگ پیشگیرانه امریکا در مناطق پیرامونی جمهوری اسلامی ایران

  • نویسنده : شفیق فکه، شبکه ایثار
  • منبع خبر : http://javadfesharaki.blog.ir