باید وصایای شهداء کتاب شود و در اختیار نسل امروز قرار گیرد
باید وصایای شهداء کتاب شود و در اختیار نسل امروز قرار گیرد

حجت‌الاسلام «عبدالله زارعی نسب» گفت: جهت ادامه راه شهداء، اولا یاد شهدا را همیشه زنده نگه داریم. اهداف شهدا را دنبال کنیم. باید وصایای شهداء کتاب شود و در اختیار نسل امروز قرار گیرد، دوما همواره پشتیبان ولایت فقیه باشیم که همان دغدغه شهدا بود.

اگر آمار نسبتی شهدا در اقشار مختلف را در نظر بگیریم، تعداد شهدا نسبت به جمعیت روحانی و طلبه در دوران دفاع مقدس در مقایسه با سایر اقشار در صدر قرار می گیرد.

این آمارها بیانگر آن است که قول و عمل روحانیون در دفاع از ارزش‌های انقلابی، یکی است و روحانیون طی هشت سال دفاع مقدس در مبارزه با کفر، نقش فرماندهی را نیز برعهده داشتند. رزمندگان روحانی در همه عرصه‌های سخت همچون دفاع مقدس، جنگ‌های اعتقادی و مبارزه با طاغوت روحانیت در خط اول بودند.

در ادامه گفت‌وگوی دفاع‌پرس با حجت‌الاسلام «عبدالله زارعی نسب» یکی از رزمندگان روحانی دوران هشت سال دفاع مقدس را از نظر می‌گذرانید.

باید وصایای شهداء کتاب شود و در اختیار نسل امروز قرار گیرد

دفاع‌پرس: لطف کنید خودتان را معرفی کنید.

اینجانب «عبدالله زارعی نسب» فرزند محمدعلی، دارای یک فرزند، ساکن یزد و دارای تحصیلات حوزوی (سطح ۲) و دانشگاهی (فوق لیسانس الهیات ) هستم.

در حوزه علمیه مصلی مشغول تحصیل بودم و از اساتیدی مثل حجج الاسلام «محمدرضا رشیدی، حجه الاسلام عظیمی زاده، باقریان، محمودی، بابایی» بهره می بردم، در زمان جنگ تحمیلی و در حال حاضر به فعالیت های تبلیغی اشتغال داشته و دارم.

در زمان جنگ چون تازه ابتدای طلبگی بودم خیلی آشنایی با تبلیغ نداشتم لذا بنده در واحدی به نام الحدید بودم و مرتبه بعدی هم در واحدی به نام ..شین ..میم ..ر .که مربوط به سلاحهای شیمیایی بود مشغول بودم، فعالیت الان بنده تبلیغی هست اعم از سخنرانی روحانی کاروانهای راهیان نور و امام جماعت مسجد و مدرسه.

دفاع‌پرس: از اعزام خود به جبهه بگویيد.

اولین مرتبه اعزام بنده سال ۶۵ سیزدم مهرماه از بسیج بود مکانش در خیابان امام خمینی (ره) بود چون ابتدای نوجوانی بود بسیار با شوق و ذوق بودیم و خوشحال، ما را مستقیم بردن جهت آموزش در پادگانی به نام باغ خان روبروی پارک کوهستان که الان به بوستان ولایت تغیر نام داده .. بعد از آن هم به جبهه جنوب کشور اعزام شدیم.

باید وصایای شهداء کتاب شود و در اختیار نسل امروز قرار گیرد

 دفاع‌پرس: درچه سالی مجروح شدید و همین طور بفرمایید که کدام عضو آسیب دید؟

در مورد مجروحیت سال ۶۷ بود در منطقه شلمچه که در تکی که عراق انجام داد در اون تک ترکشی بهم اصابت کرد و مجروح شدم ..لذا توفیق شهادت نصیب حقیر نشد ..

دفاع‌پرس: در کدام مناطق و خطوط مقدم حضور داشتید؟

مناطقی از جمله فاو و شلمچه، اولین مرتبه منطقه خرمشهر و آبادان بود که از لحاظ معنوی فضای بسیارعالی و با معنویت بود کلا جبهه حال وهوای خدایی به انسان دست می‌دهد.

مرتبه دوم منطقه فاو و اروند رود بود که در اون منطقه هم حال هوای خوبی داشت از لحاظ معنویت و ارتباط با خدا قدم به قدم اون محیط بوی شهدا میداد.

دفاع‌پرس: از مجروحیت خود بگویید.

منطقه شلمچه بودیم که در آن منطقه خداوند به حقیر توفیق داد و مجروح شدم و به درجه جانبازی نائل شدم.

دفاع‌پرس: برخی از همرزمان و شهدایی را که به خاطر دارید نام ببرید.

از همرزمان «یحیی جمعه پور، جعفر معصومی»، از شهدا شهید «عمار امیری سامانی»، همرزمان انسانهای بسیار وارسته و با خدا بودن با اخلاق وخوش برخورد.

دفاع‌پرس: مدارس علمیه با مسئله چگونه برخورد داشتند نقش طلاب و روحانیون رو توضیح دهید.

مدارس علمیه هم در این زمینه بسیار همکاری میکردن و تشویق میکردن که طلبه ها به جبهه اعزام بشن حالا عزیزانی از طلاب بودند که خود به عنوان فرمانده بودند و گروهان طلاب را تشکیل دادن و اعزام میشدن یادم هست گروهانی از طلاب به اسم گروهان امام جعفرصادق(ع) به فرماندهی عباس حاجی جعفری.

دفاع‌پرس: هدف از حضورتان درجبهه چه بود.

هدف از رفتن به جبهه لبیک به فرمان حضرت امام خمینی (ره) بود که فرمودن جبهه ها را خالی نگذارید لذا درس را رها کردیم و به جبهه رفتیم.

دفاع‌پرس: جهت ادامه راه شهدا چه کارهایی باید صورت بگیرد؟

جهت ادامه راه شهداء، اولا یاد شهدا را همیشه زنده نگه داریم. اهداف شهدا را دنبال کنیم. باید وصایای شهداء کتاب شود و در اختیار نسل امروز قرار گیرد، دوما همواره پشتیبان ولایت فقیه باشیم که همان دغدغه شهدا بود.

باید وصایای شهداء کتاب شود و در اختیار نسل امروز قرار گیرد

دفاع‌پرس: خاطره ای از آن دوران برایمان تعریف کنید.

یکی از خاطره ها یادم هست تو موقعیت بونه در تیب الغدیر در یکی از شبها که بنده مسوول تدارکات بودم وباید شام تقسیم میکردم  هنگام تقسیم شام وقتی اسامی رزمندگان را قرائت میکردم جهت تحویل دادن شام به عزیزان رزمنده  وقتی اسم یک رزمنده را خوندم غایب بود جهت تحویل گرفتن شام.

جستجو کردم جهت پیدا کردن ایشون تا اینکه متوجه شدیم در یکی از چاله هایی که بچه های رزمنده حفر کرده بودن جهت حال و هوای خودشون و راز و نیاز با خدا و طلب شهادت از خدا میکردن در اون چاله که شبیه قبر بود داخل آن شده و داره دعای کمیل میخواند و جالب این جا بود ایشون دوازده سال بیشتر نداشت و حالا بماند که چطوری اعزام شده بود با این سن کم و هنگام خواندن دعای کمیل میگفت خدایا درجوانی گناه کردم منو ببخش این کلامش منو متعجب کرده بود و نهایتا به آرزویش که شهادت بود رسید.

گفت و گو از: علی ضرغام زاد

انتهای پیام