کمک های  مهندسی به بعث عراق توسط کشورهای غربی ، عبری و عربی در دوران جنگ تحمیلی
کمک های  مهندسی به بعث عراق توسط کشورهای غربی ، عبری و عربی در دوران جنگ تحمیلی

در طول دوران جنگ تحمیلی کشورهای گوناگونی در جهت اقدامات مهندسی، به کشور عراق کمک های بی شماری کردند که عموما این اقدامات مهندسی را همان کشورِ کمک کننده به عراق برعلیه ایران را برعهده گرفته بودند . در ادامه به برخی از اقدامات آنان اشاره می شود.
*
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی

بلژیک و ساخت پایگاه های نظامی برای عراق

«صدام در خرداد ۱۳۶۱  قراردادی به ارزش ۸۳۰ میلیون دلار با یک شرکت بلژیکی به نام سیکسکو امضا کرد. هدف از این طرح پر هزینه که به نام رمزی پروژه ۵۰۵ خوانده می‌شد.آن بود که برای جنگنده های پیشرفته عراقی ۸۰۰ پناهگاه در عمق ۵۰ متری زمین احداث گردد. سیکسکو که از اعتبارات صادراتی دولت بلژیک استفاده می نمود طی ۴ سال ۱۷ پایگاه هوایی و چند مقر نظامی در عراق ایجاد نمود. میراژهای عراق در جریان جنگ با ایران از همین پناهگاه ها خارج می شدند و به پرواز در آمدند. از دیگر شرکای صدام سایبترا کنسرسیوم بلژیکی بود که با جدیت تمام روی پروژه‌های عکاشات و القائم کار می‌کرد و یکی از بزرگترین کارخانه های آزمایشی و تولید فسفات جهان را در این دو منطقه بنا نمود.»

انگلستان و ساخت شبکه پناهگاه‌های زیر زمینی برای صدام

«در خرداد ۱۳۶۱ صدام تصمیم گرفت برنامه پرهزینه ساخت شبکه پناهگاه های زیرزمینی را به اجرا بگذارد تا بتواند منابع استراتژیک خود را از خطر حملات هوایی مصون بدارد. بر این اساس شرکت های انگلیسی طرحی را ارائه کردند که به موجب آن برای ۴۸ هزار سرباز پناهگاه امن ساخته می شد.هر پناهگاه تونل پولادین داشت و می توانست تا ۱۲۰۰ نفر را در خود جای دهد. یکی از آنها در کنار کاخ ریاست جمهوری بنا شده بود. و پر از تجهیزات الکترونیکی، رایانه، تله پرینت و شبکه های ارتباطی بود و دفتر صدام را با تمام نقاط عراق در تماس دائم قرار می داد. حفاظت از این پناهگاه به گونه ای بود که اگر کسی به داخل آنها رخنه می کرد دوربین های ویدیوئی او را می دیدند و مسلسل های خودکار نصب شده بر روی دیوار ها بر سر و روی او گلوله می باریدند. در راستای همین همکاری ها شرکت مارکنی انگلیس فرستنده های مایکروویو نظامی در اختیار عراق قرار داد و شرکت راکال نیز متعهد شد تا کارخانه تولید پیشرفته‌ترین رادیوی نظامی جهان را به نام جاگوار در عراق احداث نماید.»

برخی از کمکهای آمریکا

«ايجاد پنج مركز ماهوارهاي براي عراق و آموزش نيروهاي عراقي و در اختيار گذاردن عكسهاي ماهواره اي نظامي آمريكا در اختيار عراق، با دقت بالا براي شناخت جابجايي نيروهاي ما در مرزها براي جلوگيري از شكست عراق بود و همچنين ايجاد ميدانهاي مين با عمق زياد و مشترك كردن آن با كانالهاي مختلف و بشكه هاي فوگاز و سيمهاي خاردار و غيره كه از كمكهاي مستشاران آمريكائي براي حفظ عراق بود.» (سرداری،بی تاص۷۱)

«بعد از عمليات رمضان، مستشاران آمريكائي به كمك صدام آمدند و مشغول بازسازي ارتش عراق در پادگاني در غرب ناصريه شدند و با ايجاد موانع بر سر راه نيروهاي ما سعي در بدست آوردن زمان براي بازسازي و تجهيز ارتش عراق به سلاحهاي مدرن كردند.» (سرداری کرمانی،بی تا ص۷۷)

مین گذاری توسط کشورهای مختلف با پول عربستان

مین گذاری های با عمق زیاد عراق، باعث شگفتی همگان شده بود، که بعدها مشخص گردید، هر کشوری که می خواست به عراق مین بدهد، خودش هم موظف بود آن را کار بگذارد.

در این خصوص یکی از فرماندهان ارتش می گوید:

“من یک سرگرد عراقی را که مهندس بود گرفتم، اسیر شد، آن را نشاندم گفت پدرم عراقی است و مادرم فرانسوی. گفتم یک سوالی از تو می کنم. این انبوه مین گذاری از توان مهندسی خارج است. بالاخره یک گردان مهندسی سه تا ساپورت دارد و هرگروهانش یک دسته مین گذار دارد. آن هم استعدادش مشخص است و معلوم است که چند تا مین باید بگذارد. وقتی حساب می کنیم با این میدان مینی که شما در زمین ایران جا گذاشتید. با تعداد گروهان های مهندسی تطابق ندارد و باید هزار تا گردان مهندسی می داشتید. او به من گفت که ما از هر کشوری که مین می خریدیم همان کشور هم مسئول جایگذاری اش بود. هر مینی را هم بین پنج تا هفت دلار .می گفت پولش را عربستان می داد. بعد پی بردم که واقعاً درست می گوید. (جانگداز، مصاحبه شماره ۱۲)

دستگاه مین یاب و تصفیه آب آلمان

«یک دستگاه اسکنر از آلمان به آنها داده بودند که در طرفین یک میدان مین بزرگ جاسازی می شد  و با حرکت افقی و عمودی در سطح زمین ، زمین را اسکن می کردند همان کاری که در پزشکی می کنند. در بطن زمین هرگونه مینی را نشان می داد و مین هایی هم که عراق در جنگ تحمیلی بکار برد ۹۰ درصدشان پلاستیکی بود. مین های پلاستیکی را تاکنون من ندیدم که مین یابی آن را نشان بدهد» (مصاحبه شماره ۱۳، جانگداز)

ما در تمام جنگ یک وسیله ی تصفیه آب از عراق نتوانستیم بدست بیاوریم. یکی از وظایف گردان مهندسی ما تصفیه ی آب است. ما کنار هر رودخانه یکی دو دستگاه تصفیه ی آب داشتیم. از یک عراقی یک دستگاه تصفیه آب نگرفتیم. خودشان می گفتند اینها را یک شرکت آلمانی اجاره کرده بود و هر روز تانکرهای بنز آنچنانی شان می رفتند بصره آبگیری می کردند و در جبهه تحویل می دادند. دیگر خودشان را درگیر این کارها نمی کردند. بنابراین اگر مسئولین مملکت عنوان می کنند ما با همه ی دنیا می جنگیدیم راست می گویند.» (مصاحبه شماره ۱۲،جانگداز)

“بدون رودربايستي عرض كنم كه ما و عراق با توجه به مسائلي و اختلافاتي كه در گذشته بصورت تاريخي داشتيم باهم طبيعتا از گذشته‌هاي دور اين را به عنوان تهديد هردو كشور روي اين قضيه كار كرده‌اند، آن چيزي كه در حقيقت به عنوان يك نظامي قديمي شاهدش بوده‌ام اين بود كه بالاخره يك تفكري پشت اين قضيه از ابتدا وجود داشته كه مثلا ما در يك جاهايي به نتيجه مي‌رسيديم كه مثلا ارتش عراق از نظر ضد زره قوي است و خودش يگان‌هاي زرهيش خيلي قوي نيست، مي‌رفتيم ما به دنبال تهيه سلاح‌هاي ضد تانك حتي هلي كوپتر‌هاي كبري را مي‌آورديم در سازمان مي‌گنجانديم با موشكي كه روش بسته مي‌شود مثلا مي‌گفتيم   اين يك سلاح ضد تانك بر عليه تانك‌هاي عراق يعني در اون مقايسه توان رزمي و برنامه ريزي دفاعي كه در دو كشوذ انجام مي‌شود هميشه اين موارد و موازنه را سعي داشتند برقرار كنند، ما با اتكاء به برتري هوايي و تحرك هوايي كه داريم با اون سازماندهي كه در هوانيروز ما در حقيقت پيش بيني شده بود و عراق با اتكاء به يگان‌هاي رزمي كه در اختيار دارد ولي روي زمين هم عراق بيكار نبود مثلا عراق حساب كرده بود كه آسيب پذيرترين و سرنوشت‌ساز ترين شهري كه برايش وجود دارد، شهر بصره است هم از نظر مردمش با مردم ايران تقريبا مراودات خوبي دارند، شيعه هستند مناسباتي دارند حتي قبايلي كه اونجا هستند با همديگر نزديكي‌هايي دارند و حساب مي‌كرد مي‌گفت اين شهر يك شهر آسيب پذير است ما ‌مي‌بينيم كه يك مانعي كه در مقابل ما و بصره هست يك در جنوب آبادان خب عبور از رودخانه‌هاست در شمال آبادان ما ۳ معبر داريم كه اين‌ها به بصره ختم مي‌شود يكي جاده شلمچه كه ازون نخلستان‌ها بايد عبور كند تا برسد به بصره، يكي جاده‌ي زبيده كه اين دوتا چنانچه در حمايت از همديگر بتوانند همديگر را پوشش دهند به بصره ختم خواهند شد براي يك يگان نظامي ولي هركدام به تنهايي نمي‌توانند خودشان را به بصره برسانند، يگاني كه ائنجا هست مثلا ظرفيت جاده شلمچه ظرفيت بسيار محدودي است يگ گردان هم بيشتر نمي‌تواند روش آرايش پيدا كند تا كار كند، ولي زبيده مي‌توانند حركت بكند و آرايش پيدا كند و ما مي‌بينيم كه عراق آمده از امكانات زمين استفاده كرده يك كانال ماهيگيري به طول ۱۴ كيلومتر و به عرض حداقل يك كيلومتر احداث كرده آنجا دارد پرورش ماهي مي‌دهد ضمنا هيچ يگان نظامي نمي‌تواند ازش عبور كند يك مانع سد كننده براي يك يگان نظامي شايد مثلا يكي دوتا پل گذرگاهي روش داشته باشد كه طرف بتواند بصورت پياده با سوار بر دوچرخه يا موتور از روش عبور كند بيش از اين ظرفيت ندارد  و اين مانع عمده‌اي هست براي اينكه بصره را بتواند حفظ كند كمااينكه موثرم بود. و به همين ترتيب اگر مثلا ما بگيم از منطقه خيبر حضور پيدا كنيم جاده‌هايي از كوشك و طلاييه وارد بشود اين توانايي و ظرفيت وجود دارد كه به قول معروف با آب، آبي كه مي‌تواند در تو منطقه هدايت بكند،موانع خيلي زيادي را در مقابل ما ايجاد كند بطوري كه ما به بصره نرسيم خب اين تدبيري است كه بنظر من در اين جنگ خيلي خوب جواب داد، يا معبر طلاييه را شما ملاحظه كنيد به طريقي هست كه تا مدتها بعد ازآتش بس كه ما از اونجا عبور مي‌كرديم وقتي يك نظامي مي‌ايستاد توي اين ديدگاه و نگاه مي‌كرد مي‌ديد نه واقعا اينجا غيرقابل عبور هست يعني نميشه بشكافيم اون موانع را وكمااينكه نتوانستيم بشكافيم، توانستيم نفوذ كنيم در ان و عبور كنيم از اين‌ها ولي نتوانستيم بشكافيم، شكاف نتوانستيم ايجاد كنيم كه بتواند يك يگاني با آرايش نظامي بتواند از رويش عبور بكند يا شما مثلا به چذابه نگاه كنيد مي‌بينيد در چذابه واقعا يك استراتژي دفاعي خيلي خوبي را عراق اجرايي كرد همان جايي كه خاتمه عمليات طريق‌القدس انجا بود و والفجر مقدماتي را اجرا كرديم مخصوصا حالا اينكه اين اواخر من در آنجا يك مسئوليت مين برداري هم داشتم و پاكسازي مي‌كردم عراق تقريبا منطقه را در اختيار بگيرد و در زمين منطقه اثر بگذارد ما تمام دژهاي با رقوم ۶ متر از سطح دريا اجرا شده بود عراق قادر بود كه منطقه را تا ارتفاع ۷ متر زيرآب ببرد دژهاي خود عراق حدود يك متر از دژهاي ما بلندتر بود البته اگر زياد تجهيز مي‌كرد شايد براي خودش هم تاثير سوء داشت ولي اين باعث شده بود كه عراق مي‌توانست تا پاسگاه رشيديه اين كانال‌هايي را كه احداث كرده بود در منطقه ببرد زير خاك الان هم هنوز اثرات اين هست شما دقيقا اگر دقت كنيد مي‌بينيد در جلوي يادمان شهداي چذابه ۲ تا كانال داره از زير زمين كه از اون جا آب عبور مي‌كند مي‌آيد به منطقه شمال اون دوتا كانال موازي روهم كه داره مي‌توانست اون‌ها را هم آب بندازد و همين بود كه شما اغلب از چذابه عبور مي‌كرديد مي‌خواستيد به چذابه برويد در ۳-۲ كيلومتريش خودرو شما و جاده شما زير آب بود و اين امكان دفاعي خيلي خوبي را مي‌داد  اين صدرصد از تخيلات يك افسر مهندس ورزيده است و با يك مشاوره مهندسي خيلي خوب كه بتواند چنين سازماندهي را براي يك منطقه وسيع و آسيب پذير انجام بدهد شما مي‌بينيد كه تا آخرين لحظات قبول آتش بس آن منطقه را تخليه نكرد (منطقه چذابه) بخاطر اينكه طرح حمله به كويت را اون از قبل داشت و براي اينكه با خيال راحت به كويت حمله كند بايد چذابه را  داشته باشد در غير اينصورت ممكن بود ما از چذابه وارد بشيم و پشتشون را ببنديم تو اون منطقه كور و غيرقابل عبور و محدوديكه در منطقه حلفاييه منطقه نيسان اگر اشتباه نكنم ما مي‌توانستيم به سادگي پشت عراق را ببنديم و عراق به دو قسمت مي‌شد به همين نسبت هم در جاهاي ديگر، كمااينكه منطقه شمال غرب ما آماده نبود و ظرفيت نداشت و جاده‌هامون ظرفيت و امكانات را نداشتيم ما نيروي گسترده‌اي را در معابر شمالي خودمان گسترده مي‌كنيم عملا آنچنان تهديدي را تصور نمي‌كرد. يعني ما نتوانستيم يك عمليات سرنوشت سازي را در منطقه انجام بدهيم. از نظر مهندسي امكان اجرايش وجود نداشت نمونه‌اش الان در كربلاي ۶ در منطقه نفت شهر كه ديديم اصلا جاده‌اي آنجا ظرفيت استقرار ۲ يا ۳ لشكر را در منطقه ندارد و نمي‌تواند جابگوي نيازمندي باشد حتي در شرايط عادي چه برسد به زماني كه خودرو و مهمات هم حركت بكند حمل مجروح هم انجام بشه نيرو هم به منطقه حركت كند يگان احتياط هم بايد از جاده‌هاي منطقه استفاده كند و حركت كند مي‌بينيد كه همه چيز به همديگر قفل مي‌شود به هر حال اين مسائل در عمليات نظامي و دفاعي اهميت خاص خودش را وارد و بايدمورد توجه قرار بگيرد، بله ما با اتكاء به اون فرضياتي كه شايد مقامات نظامي ما به غلط يا به دست كه من احتمال غلط بودنش را بيشتر از درست بودنش ميدانم ما نرسيده بوديم به اون شرايط و ويژگي كه در مقابله با عراق قدرتمندانه بتوانيم عمل بكنيم و شايد بگم مهندسي عراق بهتر از ما كار كرده است در اين زمينه و اينطور كه بايد و شايد به يگان‌هاي مهندسي ما توجه نشد چه از نظر تجهيزشون و چه از نظر سازماندهي‌شان و چه از نظر توانمندي‌هايي كه ضرورت داشت انجام بشود ما در زمينه مهندسي خيلي بيشتر بايد كار بكنيم از اين به بعد در همه زمينه ها بيشتر بايد كار بكنيم.

عراق اشتباه تاكتيكي هم داشت من تصور مي‌كنم اي كاش روي اين قضايا بيشتر كار بشه من از ابتدا اومده بودم به جنگ  تقريبا بعد از طي دوره عالي بود ومن يك دوره عالي بسيار گسترده‌اي بودم فكر مي‌كنم حدود ۱۲ماه طول كشيد از مهر تا مهر سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷، و تقريبا شايد بگم مركز مهندسي در آن زمان در اوج توانمندي خودش از نظر آموزش بود استادان خيلي خوبي داشت و بحث‌هاي خيلي خوبي را در دوره عالي داشتيم در عمليات عبور از رودخانه يك نكته‌اي را در آيين نامه عبور از رودخانه نوشته بودند خيلي جالب بود براي من بحث كرده بود سر عمق سرپل و اندازه‌ي سرپل، عمليات عبور از رودخانه يك عمليات ويژه است چندتا عمليات هست كه اين‌ها ويژگي دارند اولا يك الزاماتي دارد و بعد هم يك تكنيكي دارد يعني عمليات عبور از رودخانه، عملياتي هست كه اصطلاحا ميگن طرحريزي معكوس دارد يعني شما و قتي كه مي‌خواهيد هدفي را در آن طرف رودخانه بگيريد شما بايد اول مشخص بكنيد كه چه ساعاتي را روي هدف باشيد و هدفتون كجاست و از هدف به اين طرف طرحريزي كنيد اصطلاحا مي‌گن طرحريزي معكوس انجام بدي يعني در زمان معين شما بايد به هدف برسيد تاكيد دارد بر اين، يك نكته‌اي هست چون يگاني كه عمليات عبور از رودخانه انجام مي‌دهد يك يگاني هست كه شديدا آسيب پذير هست، يعني زماني كه روي رودخانه عبور مي‌كند هيچ دفاعي ندارد در مقابل هواپيما بسيار آسيب پذير هست اگر مناطق عبورش زير آتش قرار بگيري و در حقيقت عمق كافي نداشته باشد آسيب پذير است روي اين حساب تكنيك خاص خودش را دارد، در آنجا ذكر كرده كه در عمليات عبور از رودخانه شما خط سرپلي را كه انتخاب كرديد بر مبناي استعداد يگان عبور شونده يا تصرف ميكني يا نمي‌رسي بهش اگر به هدف نرسيدي بهترين كار اينه كه برگردي پشت رودخانه، عراق از رودخانه كارون عبور كرد، مسلماً يگاني كه از رودخانه كارون عبور مي‌كند بايد آبادان را بگيرد، اگر آبادان را در اختيار نگيرد آسيب پذيره، عراق اين اشتباهش بود در عمليات عبور از رودخانه كارون بايد برمي‌گشت، اگر برمي‌گشت پشت رودخانه كارون ما عمليات ثامن‌الائمه را نداشتيم، در عمليات ثامن الائمه كه من سروان بودم، فرمانده لشكر اومده بود براي بازديد و برگشت و داشت عمليات را تشريح مي‌كرد من به ايشون گفتم موفقيت ما خيلي خوبه و خيلي براي ارتش ما و نيروهاي ما خوب است ولي بايد بپذيريم كه ما از اشتباه عراق سوء‌استفاده كرديم و اين عمليات را انجام داديم، ايشونم ناراحت شد از دست من طوري كه من رفتم كتابمو آوردم بهشان نشون دادم گفتم كتاب و آيين نامه اين را مي‌گويد عمليات عبور از رودخانه اينگونه است در عمليات والفجر ۸ سرنوشت ما را گذاشته بود تو قرارگاه خاتم براي طرحريزي اين عمليات من به آقاي رحيم صفوي هم اينو گفتم، گفتم ما سرپلي كه داريم در امتداد در درياچه نمك مي‌گيريم اين خط سرپلي كوتاه و آسيب پذير هست ما بايد حداقل تا جنوب بصره بريم و اون قسمت تا جزيره مينو را بگيريم خب البته ايشون دلايلي داشت كه اين توان و ظرفيت را نيرويي را نداشتيم و دقيقا همين عمليات ثامن‌الائمه كه ما اجرا كرديم، عمليات نظامي يك ويژگي‌هاي خاص خودشو داره بايد اون اصول و تجربياتي كه با خون آدم‌ها نوشته شده روي اونها بايد تعمل و فكر وكار بشه و اگر تجربه‌اي انسان بايد كسب كنه بايد با عمل و آگاهي و مطالعه كسب بكند بايد دقت بكند عمليات نظامي را مطالعه كند بايد حوادث عمليات نظامي و تصميم گيري‌ها را خوب مطالعه كند عراق در ابتدا اشتباه داشت ولي هرچقدر ما پيش رفتيم عراق در دفاع از مرز‌هاي خودش موفق بود ولي عراق در جنگ داخل كشور ما بسيار ضعيف بود شما مي‌بينيد كه در عمليات فتح‌المبين ما يك چيزي بالاي سي هزارتا اسير مي‌گيريم، سرباز عراقي تا زماني كه اسلحه‌اش كار مي‌كرد آدم بسيار سخت دلي بود و زماني كه اسلحه‌اش را ازش مي‌گرفتي و اسيرش مي‌كردي بسيار زبون بود اينو من به چشم ديدم ارتش عراق در داخل كشور ما در عمليات فتح‌المبين و بيت‌المقدس ارتش قابل توجهي نبود خيلي زود در عمليات ثامن‌الائمه در عمليات طريق طريق‌القدس در داخل كشور خودش در مرز‌هاي خودش، خودش را بازسازي كرد و معابرش را خوب بست، جاهايي را كه احتمال مي‌داد ما از اونجا بر عليه‌ ش عمليات نظامي موثر مي‌توانيم انجام دهيم خوب شناسايي كرد و خوب اجرا كرد و كار مهندسي‌شان خوب بود ولي اين‌جا كه چگونه اين كارها را انجام داد طبيعتا يك مديريت متمركزي عراق داشت ما در بخش مهندسي هميشه روي يك قسمتي بايد حساب كنيم تحت عنوان توانمندي غير نظاميان اين توي آيين نامه‌هاي نظامي هم هست اصلا اداره امور غير نظاميان در جنگ وجود دارد.

یعنی آن بسیجی را که ما امروز داریم ازش اسم میبریم که زمانی که کشور دچار بحران میشد همه توانمندی ها باید بیاید  چه از نظر علمی چه از نظر تجهیزاتی چه از نظر امکانات مالی جنگ و در خدمت طرح های دفاعی و جبهه نظامی قرار بگیرد این خب در عراق خیلی کامل انجام میشد و خب اگر این چنین امکاناتی وجود داشته باشد این کارها را می‌شود انجام داد و میشود همه کار کرد

من با سند و مدرک نمی توان بگویم ، یعنی اسناد و مدارکی در این زمینه ندارم ولی خب در عملیات خیبر اسرای خارجی داشتیم اسرای غیر عراقی داشتیم در یکی دو تا عملیات دیگر هم همین وضعیت را داشتیم افراد غیر عراقی هم بودند که نشان می داد که مسلما از کسانی که در این زمینه توانمندی داشتند استفاده می کردند.”(مصاحبه امير عميد-شماره۱)

کمک های رژیم صهیونیستی

رژیم اشغالگر صهیونیستی بزرگترین پشتیبان صدام حسین در جاسوسی مواضع مهندسی ایران و همچنین ارایه طرحهای مهندسی برای ایجاد استحکامات به جهت غیر قابل نفوذ بودن مواضع بعثی ها صورت گرفت ؛ که عملیات ازاد سازی رزمندگان اسلام در تصرف مواضع اشغالی دشمن را بسیار سخت کرده بود  . که در مقاله ای مجزا ارایه خواهد شد .

بررسی و تحلیل اقدامات مهندسی عراق در جنگ تحمیلی

پس از آن که ارتش عراق توسط قوای اسلام زمین گیر شد، استراتژی رزم پدافندی را جهت تأمین منظورهای ذیل اتخاذ نمود:

  • ایجاد شرایط مناسب تر جهت عملیات آفندی.
  • صرفه جویی در قوا در یک منطقه؛ به منظور به کار بردن نیروی کافی در جای دیگر.
  • انهدام یا به دام انداختن نیروهای ایرانی.
  • کم کردن مقدورات و امکانات عملیات آفندی سپاهیان اسلام.
  • جلوگیری از ورود رزمندگان اسلام به مناطق حیاتی عراق و ….

باتوجه به عملیات های قوای اسلام، عراق موانع خود را توسعه داده و با کمک مستشاران خارجی تبدیل به سیستم های سد موانع و استحکامات قوی نمود. از انواع سد موانع از قبیل سد موانع جلویی، پهلویی، عقب و … استفاده کرده و با بهره برداری موثر از آنها، یک پدافند عمیق دورادور را سازماندهی نمود.

مهمترین سیستم سد موانع در منطقه شرق بصره – به خصوص در عملیات کربلای ۵- مشاهده شد. هرچند رزمندگان اسلام توانستند از بین سدهای مستحکم عراق عبور نمایند، ولی به دلیل موانع و استحکامات زیاد و عمیق، توان نیروها در رده های اولیه صرف شد و با از دست دادن زمان، عملیات به صبح کشیده می شد. در صبح عملیات، عراق با یگانهای احتیاط قوی شروع به پاتک نموده و لذا دسترسی به تمام اهداف عملیات غیرممکن شد.

با بررسی و تجزیه و تحلیل بکارگیری سیستم سد موانع توسط عراق، می توان نتیجه گرفت که عراق پس از بررسی صحیح عملیات های نیروهای ایران، توانست با احداث سیستم سد موانع، سدی محکم در برابر رزمندگان ایجاد و آفند نیروهای خودی را با اختلال روبرو نماید. در مقابل نیروهای خودی فقط به عملیات آفندی توجه داشتند و در انجام آن توانستند شگفتی هایی را در عرصه عملیات های نظامی ایفا نمایند و دکترین جدیدی را در شیوه های رزمی ابداع نمایند؛ ولی متأسفانه کمتر به عملیات پدافندی توجه داشتند. باوجودی که حدود  دفاع هشت ساله را به پدافند در مناطق مشغول بودیم برای استحکامات مناطق پدافند، طرح های مناسب نداشتیم و از سیستم سد موانع و استحکامات در خطوط پدافندی استفاده بهینه ننمودیم.(مقاله شماره ۱، ص۲۷۳)

سردار خامنه در بررسی و تحلیل اقدامات مهندسی عراق می گوید: “عراق در بدو تهاجم خود در سه مرحله‌ای که گفته شد یعنی مرحله‌ی تهاجم، مرحله‌ی زمین‌گیر شدن و دست دادن میل تهاجمی و رفتن در لاک دفاعی و بعد یک مرحله‌ای داشت بعد از والفجر ۸ عملیات دفاع متحرک که از لاک دفاعی بیرون آمد و در سرتاسر مناطق درگیر با ما، تقریباً در طول جبهه‌ی درگیری، یک سلسله عملیات تهاجمی را شروع کرد – که محدود بودند- به سبب این‌که ما را در جبهه‌های مختلف درگیر کند و نیرو‌های خود را از لاک دفاعی و از آن بی‌انگیزگی و سرخوردگی بیرون بیاورد. نها‌یتاً هم که مجدداً عملیات‌های ما آن حربه‌ی دشمن استراتژی دفاع متحرک را تقریباً می‌شود گفت با شکست مواجه کرد و تا پایان جنگ در لاک دفاعی رفت. بعد از پذیرش قطعنامه آن استراتژی مرحله‌ی چهارم یا پنجم خود را که همان تهاجم تا پایان جنگ بود را به اجرا گذاشت. در مرحله‌ی اول دشمن یک سری پیشروی‌های گسترده‌ای را کرد در جاهای مختلف در محور‌های مختلف به هر میزان که می‌توانست جلو آمد و تقریباً با اولین مقاومت‌های اساسی که مواجه شد، دیگر زمین‌گیر شد. من یک مدرکی را می‌خواندم، مصاحبه‌ی یکی از فرمانده تیپ‌های عراقی بود سرتیپی بود می‌گفت ما در محور ابوغریب عین خوش به سمت دزفول و اندیمشک آمدیم و رسیدیم به پشت رودخانه‌ی کرخه. گفت آن‌جا بین فرماندهان اختلاف افتاد چرا که خط حد پیشروی که برای ما تعیین کرده بودند ارتفاعات مسجد سلیمان بود، یعنی ما باید تا آن‌جا پیشروی می‌کردیم. نوک فلش های ما روی ازتفاعات مسجد سلیمان بود. آن‌جا باید زمین‌گیر می‌شدیم و خط پدافندی تشکیل می‌دادیم. می گفت ما بدون کمترین مقاومتی رسیدیم به پشت کرخه. آن‌جا شک کردیم و راستش ترسیدیم. گفتیم نکند ایرانی‌ها برای ما تله گذاشته اند. اختلاف افتاد که از رودخانه رد شویم و برویم و این فلش عملیاتی خود را ادامه بدهیم تا خط حد پیشروی ما که ارتفاعات مسجد سلیمان است یا نه . یک عده گفتند نه، مثل این‌که تله است، اگر از رودخانه رد شویم و عقبه‌ی نا‌مطمئنی داشته باشیم ایرانی‌ها طرح خود را پیاده می‌کنند و دورمان می زنند و ما را قتل عام می‌کنند. نهایتاً این‌که پشت کرخه پدافند کریم و مستقر شدیم و شروع به مواضع ساختن کردیم اما من و شما‌ها و دوستان دیگر می‌دانیم که دشمن در همین منطقه که تثبیت شد مواضع آن چه بود؟ با آرایش‌ها و تاکتیک‌های غلط پهلو‌های زیادی داده بود و این‌ها بهترین فرصت برای ما بود. در همه‌ی جبهه‌ها این اتفاق افتاد و ما هم بعد از مرحله‌ی بازیابی هویت جنگی خود و ساماندهی نیرو‌های خود (شاهد بودیم که) ارتش ما جان گرفت و به خود آمد. جهاد به جبهه‌ها سرازیر شد سپاه از یک سازمان امنیتی شهری خارج شد و وارد جنگ شد. بسیج با گسیل نیرو‌ها به جبهه‌ها تشکیل شد و آن بحث برکناری بنی صدر و فرماندهی کل قوا و اتحاد ارتش و سپاه و سازمان‌های دیگر انجام شد.وقتی عملیات‌های ما شروع شد ما از همین پهلو‌ها و آرایش‌های غلط دشمن استفاده کردیم. یکی از نکاتی که در این‌جا بروز می‌کند و ماهیت مهندسی دارد این است که در ابتدا موانع دشمن بسیار ساده بود در این مرحله، عمق میادین مین آن‌ها ۳۰ یا ۴۰ متر بود بسیار ساده. طول و قواعد جنگ مین و کاشت میادین مین رعایت شده بود.. خود من کمتر میادین مینی را در آن وارد شدیم که مین‌های آن‌ها تله شده باشد. حتی مین‌های ضد تانک که امکان تله کردن آن‌ها بود.و ماسوره فرعی داشتند. خیلی به ندرت ما می‌دیدیم که مین‌ها را تله کرده باشند مین‌هایی که لزوماً باید تله می‌شدند مثل والمرا یا مین فرانسوی یا مین‌های دیگر . این‌ها سیم تله داشتند. میادین مین دشمن خیلی ساده بود شبکه‌های سیم خاردار آن بسیار ساده بود. ولی وقتی عملیات‌های جدی ما شروع شد، عملیات‌های بزرگ ما مانند عملیات شکست حصر آبادن، ثامن الائمة علیه السلام، عملیات آزاد‌سازی بستان و نزدیک ۶۰ یا ۷۰ روستا، عملیات فتح المبین. ما یک کلونی و یک کلکسیون عجیب و غریب در عملیات فتح المبین از میادین مین دشمن را داشتیم و مواضع دشمن چون منطقه‌ی فتح المبین هم منطقه‌ی متنوع و متکثری بود از نظر بافت طبیعی منطقه‌ انواع مین‌ها.. شکل میدان مین‌های آن هم فرق می‌کرد. میدان‌های مین هم در علفزار، بوته زار، دشت، کوهستان، همه‌ جا، کنار رودخانه، سنگ‌زار و در انواع این زمین‌ها در فتح المبین بود. وارد میادین مین شدیم و پاکسازی کردیم.

کلکسیونی از مین ها بود و خیلی جالب بود ولی با این حال باز هم ساده بود. عمق آن کم بود. تا این‌که عملیات‌های ما وسیع‌تر شد گسترده‌تر شد عراق به اشتباهات تا‌کتیکی خود پی برد و شروع کرد در یک مرحله عقب‌نشینی‌های تا‌کتیکی انجام دادن که ما در اول، سادگی کردیم. یگان‌های در خط خود فکر می‌کردند که عراق خیلی عقب می‌رود ولی بعد دیدیم که دارد کار عاقلانه و درستی انجام می‌دهد. بعد از بیت المقدس مشخصاً عراق به اشتباهات تاکتیکی خود در آرایش‌های بزرگ خود پی برد و آمد تمام این پهلو‌ها صاف کرد. در کنار این کار استحکامات و مواضع خود را عمق بیشتری بخشید بسیار حساب شده‌تر کرد متنوع‌تر کرد و با انواع و اقسام موانع ترکیب کرد. در واقع استحکامات بسیار محکمی را بوجود آورد. بعد از آن هم، با قدرت دیده‌بانی و آتش آن ‌ها را تکمیل کرد. اولین نمونه‌ی استحکامات جدی از ارتش عراق را در عملیات رمضان دیدیم. جالب است که در عملیات رمضان هنوز باز هم میادین مین دشمن پیچیدگی عملیات محرم مسلم بن عقیل والفجر مقدماتی والفجر ۱ ندارد. میادین مین دشمن یک مقدار وسیع شده بود از نظر عرض از نظر عمق هم یک مقدار افزایش پیدا کرده بود خود میادین مین ساده بودند نسبت به میادین مین بعدی آن. اما ویژگی که داشت سنگر‌های کمین جلوتر آمده بودند، جلوتر از میادین مین. عناصری مستقر شده بودند و آن جا را ترک نمی‌کردند. کانال‌هایی هم سطح زمین بود و هیچ برآمدگی هم نداشت خاک آن را هم به عقب منتقل کرده بودند تا نمی‌آمدیم بالای این سنگر‌های کمین دیده نمی‌شد، تا چند متری آن هم که می‌رفتیم نمی‌دیدیم. حتی یک گونی آن هم نمی‌دیدی.  لذا تیر تراشه‌ها را خیلی پایین می‌زدند و با قدرت آتش و پوشش آتش و دیده بانی و لایه‌ی کمین میادین مین در عملیات رمضان پوشش داده شده بود. مخصوصاً بحث این مثلثی‌ها خاکریز‌های مثلثی شکل که در عملیات‌های رمضان یک پدیده‌ی نوظهوری بود، یک پدیده‌ی ناشناخته‌ای بود از شمای کلی مثلثی‌ها اطلاعات داشتیم به عنوان عوارضی که دشمن ایجاد کرده بود. در ظرف همین دو سه ماهی که بین بیت‌ المقدس الی رمضان این اتفاق افتاد خارجی ها به کمک او آمدند. می‌گفتند تکنیک و تاکتیک آن اسرائیلی است. بالاخره کمک‌های مستشاری کمک‌های فنی و حتی اجرایی دست به دست هم دادند تا این مثلثی‌ها مانع اصلی در فتح عملیات رمضان شوند. به مرور که ما عملیات‌های گسترده‌تر خود را انجام می‌دهیم و دشمن  تمام این گپ‌هایی که داشت و همین‌طور پهلو‌ها را می‌بندد. کار ما هم سخت می‌شود. شرایط برای ما هم سخت می‌شود و ما کشیده میشویم به سمت اراضی و زمین‌هایی که مطلوب ما نیستند. می‌رویم به منطقه‌ی بالای چزابه و منطقه‌ی والفجر مقدماتی مجبور می‌شویم در جاهایی که فکر میکنیم دشمن کمتر احتمال می‌دهد عملیات کنیم طرح‌ریزی کنیم. یا می‌آییم در هور عملیات می‌کنیم. البته در بسیاری از عملیات‌ها ما پیروز می‌شویم ولی هزینه‌های عملیاتی ما بسیار بالا می‌رود. دشمن از موانع طبیعی هوشمندانه استفاده می‌کند در کنار موانع مصنوعی. یک گستره‌ی عظیمی مثل هور را در ترکیب پدافند‌ی خود قرار می‌دهد هم برای او در قوا صرفه‌جویی دارد هم هزینه‌های تهاجمی و عملیاتی ما را بالا می‌برد. صرفه‌جویی در قوا می‌کند برای به کار‌گیری قوای صرفه‌جویی شده در کلیه‌ی محور‌ها. در والفجر مقدماتی علاوه بر موانع طبیعی مثل رمل و تبعات حاصل از آن و همینطور عمق بسیار زیادی که خط حائل با خط تماس داشت- نزدیک ۱۶ یا ۱۷ کیلومتر – بعضاً خط تماس ما با دشمن فاصله دارد. این عمق موانع و میادین مین مزید بر علت می‌شود. در عملیات محرم والفجر یک همین داستان است. شاید اوج موانع دشمن را ما در والفجر ۸ در دیواره‌ی ساحلی اروند می‌بینیم در منطقه‌ی رأس البنشه  در ساحل خور عبدالله می‌بینیم خرک‌های ضد‌شناور، خورشیدی‌ها انواع سیم خاردار‌ها، دژ‌ها، کانال‌ها که همه‌ی این‌ها با تیم حساب‌شده و پشتیبانی آتش و دیده‌بانی پوشش داده شده بودند. نهایتاً مجموعه و کلونی و کلکسیونی از این‌ها را در کربلای ۵ ما شاهد هستیم. قبل از این دیگر از والفجر مقدماتی به بعد قبل از این‌که با دشمن درگیر شویم با زمین درگیر بودیم. دشمن خیلی هوشمندانه سعی می‌کرد شب ما را صبح کند. مثلاً در یکی از راه‌های کار ما بحث خاکریز‌های تعجیلی بود دشمن خوب به این موضوع پی برد. بعد از این‌که از همین تاکتیک خاکریز‌های تعجیلی ما ضربه‌های بسیاری از ما خورد سریع به خود آمد، تعجیل کرد. ژنرال عراقی هم کار خوبی روی این کرده خیلی ریز، خاکریز‌های تعجیلی ما را آنالیز کرد، سلاح‌هایی که ما احتمالاً پشت آن داریم ساعت آن را زمان آن را  به این رسیدند که نباید بگذارند ما تا روشنایی صبح خاکریز بزنیم. انواع تدابیر، آتش‌ها حتی تیر مستقیم تانک گفته شده در مدارک آن‌ها که، ولو شده ما با آتش تانک خاکریز ‌ها را صاف کنیم، نگذاریم ایرانی‌ها تا صبح خاکریز بزنند جمله‌ی جالبی دارد که می‌گوید: اگر ما موفق نشویم تا طلوع آفتاب مانع ایجاد خاکریز تعجیلی ایرانی‌ها ولو به شکل خاکریز نامنظم مختصر هم بشویم اگر بسیجی به این خاکریز بچسبد کندن آن دیگر محال است. این‌ها جمله‌ای است که در مدیریت تحقیقات ارتش عراق و وزارت دفاع عراق گفته می‌شود. می‌آید و تمام این‌ها را با انواع تدابیر تاکتیکی آتش‌ها و عمق دادن موانع آن و پیچیده کردن آن ردیف می‌کند که ما نتوانیم عملیات خود را پیش ببریم. مهندسی ارتش عراق رشد رو به جلویی دارد و رشد آن هم فزاینده است اما وجه تمایز مهندسی ارتش ما با مهندسی ارتش عراق در این است که اساساً عراق از بعد از ابتدای جنگ دیگر میل به تهاجم خود را از دست داد و زمین‌گیر شد یک حالت ایستایی دارد من یک مدرکی را یک زمان می‌خواندم یک مقاله‌ای بود یک کارشناس غربی نوشته بود که: ارتش عراق بعد از جنگ اعراب و اسرائیل آموخت که ترک کند قطعه زمین را، بگیرد و تثبیت کند آن‌جا را و در کوتاهترین زمان ممکن آن قطعه زمین را به یک دژ تسخیر ناپذیر تبدیل کند. براساس دیده‌هایی که در جبهه‌های ما جریان داشت و آن تجربه‌ی آن نویسنده‌ی غربی این تحلیل را کرده بود که این را ما به عینه دیدیم که دشمن هر کجا که خواست تثبیت شود و دفاع کند واقعاً یک دژ برحسب ظاهر تسخیر‌ناپذیر را تشکیل داد و هیچ میل تهاجمی و جنگی نداشت. (خامنه ، مصاحبه شماره ۶)

این فرصت را ما به او دادیم. اشتباهی که دشمن در ابتدای جنگ در جسر نادری و منطقه‌ی دشت عباس و این‌ها کرد، همان اشتباه را ما بعد از بیت المقدس کردیم. به دشمن فرصت دادیم. ادامه‌ی عملیات بیت المقدس ما باید انجام می‌شد که اگر انجام می‌شد دشمن فرصت این‌که استراتژی خود را عوض کند نداشت و مشکل رمضان را پیدا نمی‌کردیم. بعد به شکلی شد که ما تابع استراتژی عراق شدیم. یکی از دلایل آن این بود که شاید از ابتدا پیش‌بینی لازم را نکردیم.اما از دلایلی که عراق توانست آن کار را بکند و آن استراتژی را پیاده کند راهی بود که ما برای او ایجاد کردیم. (خامنه ، مصاحبه شماره ۶)

یک نکته‌ای که در این داستان بود در واقع عمق آن استراتژی بود که عراق برای خطوط خود ایجاد کرد در کنار عمق‌بخشی به موانع و استحکامات خود نیروهای اصلی خود را عقب کشید. احتیاط‌های قوی خود را عقب نگه داشت و نیرو‌های اصلی خود را در خطوط دوم به بعد نگه داشت. از نیرو‌های تأمین محلی و جیش الشئبی در خطوط مقدم استفاده کرد. با این رویکرد که اساساً ما درگیر زمین باشیم و این نیرو‌ها نیرو‌های هشدار‌دهنده باشند، نیرو‌های تأخیر باشند تا بتوانند فرصت کافی را برای نیرو‌های اصلی ایجاد کنند. آماده باشند که در صورت عبور ما از موانع و از لایه‌های تأمینی بتوانند محکم مقابله کنند و عملیات را به شکست بکشانند این محاسبات به یک معنا محاسبات درست ارتش عراق بود. با برخورداری مستشاری و حتی کمک‌های مستقیم و فیزیک و مالی و اطلاعاتی هم پیمانان او که در واقع می‌گفتند ۴۵ کشور همزمان داشتند عراق را ساپورت می‌کردند حتی این شرکت‌های غربی یا شرقی می‌آمدند قرارداد می‌بستند کارهای مهندسی آن‌ها را به شکل پیمانی انجام دهند و به شکل پیمانکار  صفر تا صد کار را انجام می‌دادند و تحویل آن‌ها می‌دادند و این استحکا‌مات ، دژ‌ها و کانال‌ها که ما در طول جنگ از عراق دیدیم تماماً این نبود که مهندسی ارتش عراق فعا‌لٌ لما یشا‌ء باشد. (خامنه ، مصاحبه شماره ۶)

سخن پایانی

مهندسی رزمی یکی از اساسی ترین اقدامات جنگی و دفاعی در جهت تثبت مواضع خودی در برابر دشمن و همچنین تحکیم مواضع آزاد شده می باشد و نقش مهمی را در سرنوشت جنگ ها و نیز در دوران جنگ تحمیلی ایفا کرده است و طراحان نظامی همیشه سعی کرده اند از نقش مهم آن در جنگ برای پیروزی نیروهایشان استفاده کامل را ببرند و در اکثر جنگ های نظامی پیروزی با طرفی بوده که از مهندسی رزمی توانمندی  برخوردار بوده است. ودر پیش از شروع جنگ تحمیلی کشورهای مختلفی به عراق کمک کردند تا بتواند مناطق اشغالی را تثبیت کند ولی با عملیتهای بزرگ رزمندگان بخصوص در سالهای ۶۰ و ۶۱  که منجر به ازاد سازی مناطق زیادی شد ؛ میزان کمک های دشمنان به بعث عراق بیشتر شد و در عملیات فاو در بهمن ۱۳۶۴ نیز بدلیل وحشت غربیها  از پیروزی رزمندگان اسلام  ؛ میزان کمکهای مهندسی به عراق شتاب گرفت . یقینا چنانچه تهدیدات جدیدی علیه کشور بخواهد عملی شود ؛ با توجه به پیشرفتهای ماشین الات و فن اوری های جدید ، این حمایت از دشمنان ایران اسلامی صورت خواهد گرفت ، لذا به همین موازات رشد امور مهندسی ؛ مهندسی رزمی کشورمان نیز بایستی ارتقا یافته و از امادگی لازم در برابر تهدیدات محتمل برخوردار گردد .

منابع

  • کتب

اداره کل امور ایثارگران وزارت جهاد سازندگی،۱۳۸۸، راه یافتگان ،دفتر چهارم

اداره کل امور ایثارگران وزارت جهاد سازندگی،۱۳۸۸، ره یافتگان ،دفتر ششم

مخدومی،۱۳۹۳ ، فرماندهان ورود ممنوع، یاران شاهد و معبرنشینان نور، چاپ اول

برهانیان؛نجفی،۱۳۷۶، جنگ مهندسی۱( خاطرات،تاریخچه، روند تکاملی لشکر ۳۱ عاشورا )،واحد مهندسی لشکر ۳۱ عاشورا،ج۱

سرداری کرمانی،بی تا

  • مصاحبه

امیر عمید ، مصاحبه شماره ۱۶ ،۱۳۹۳،

مشفق خامنه ، مصاحبه شماره ۶

جانگداز ، مصاحبه شماره ۱۲

 

  • مفالات

نشریه شماره ۱، ، مجموعه نشریات  تدوین محتوی پروژه مهندسی رزمی در ۸ سال دفاع مقدس ، شاهد یاران شماره۲۱ ، ۱۳۸۶

نشریه شماره ۲، مجموعه نشریات  تدوین محتوی پروژه مهندسی رزمی در ۸ سال دفاع مقدس ، سنگر سازان بی سنگر شماره۸۴-۸۵

نشریه شماره ۳، ، مجموعه نشریات  تدوین محتوی پروژه مهندسی رزمی در ۸ سال دفاع مقدس ، سنگر سازان بی سنگر ویژه نامه فرماندهان

  • سند

سند شماره ۹۲، مجوعه اسناد و مدارک پروژه تدوین محتوی مهندسی رزمی در ۸ سال دفاع مقدس، جلد اول،مهندسی رزمی