سخنی با حاجی
سخنی با حاجی

بسم الله و الحمدلله ?بسم رب الشهداء ? حاجی، دست ادب که به سینه گذاشتی و سلام دادی، نگاهت هنوز به گلدسته های بارگاه انیس النفوس بود که ملائک، اشاره ی دستت را به سمت گنبد طلایی جدش حسین تغییر جهت دادند و تو ذوقبلتین شدی. ?حاجی، امروز سلامت بوی کربلا میداد، عمامه ات رنگ […]

بسم الله و الحمدلله
?بسم رب الشهداء

? حاجی، دست ادب که به سینه گذاشتی و سلام دادی، نگاهت هنوز به گلدسته های بارگاه انیس النفوس بود که ملائک، اشاره ی دستت را به سمت گنبد طلایی جدش حسین تغییر جهت دادند و تو ذوقبلتین شدی.

?حاجی، امروز سلامت بوی کربلا میداد، عمامه ات رنگ خون گرفته بود، و خون پاکت، عطر خاکهای نرم فکه و شلمچه و دهلاویه میداد.

?یاران دیروزت تو را از حسینیه ی دوکوهه صدا میزدند، سفره ی افطار باز کرده بودند، منتظرشان نگذاشتی، میدانستی که لبهایشان از خشکی عطش ترک خورده که وعده ی شهادت را به ماه رمضان وفا کردی.

? سلاح سردی که گفتند آن سفیانی زاده ی نابکار در قلبت نشانده، همان شمشیر آخته ی ابن ملجم بود که به هزار درهم مرحمتی سعودی و صهیون، به سم مهلک آغشته اش کرده بود.

?مشتاق جنات النعیم بودی که السابقون شدی و سه روز گذشته از میهمانی خدا، روز روشن را شب قدر کردی و محراب کوفه را به صحن رضوی به مقام طی الارض یکی کردی و “فزت برب الکعبه” سردادی !

?رسم میزبانی افطار در میان اقوام و بستگان سنت ضیافت الله است، دو برادر شهیدت صله ی رحم کردند و برایت نوشین شربت شهادت در جام ریختند و تو مستانه صلاة مغرب را اقتدا به ارباب بی کفن کردی!

?هنیئا مریئا، نوشت باد، گوارای وجودت

یک تعارف حاجی! از آن جام الست جرعه ای هم به تشنگان کویر معرفت که اسیر دنیای پر تزویر شده اند بنوشان!

?تو که اهل خیر بودی حاجی!
شهره ات به نیکوکاری و احسان بود، یک نظر بیندازی کافی است، که شهدا به حکم “عند ربهم یرزقون” ، کیمیاگران عرشی اند و خاک اهل زمین را به یک نظر، طلای ناب می‌کنند.

?راستی حاجی، ضربت چاقویش را آن حرامی تکفیری به جان تو نشاند و نیش زخم زبانش را ما چشیدیم؛
یک ابن مرجانه ای قلم به دست، خواست طعنه ای به سنت دربار سلف ملعونش حواله ی قلب جریحه دارمان کند.
نوشته بود نفرت بکارید، خشم درو میکنید

و ما جوابش را از روضه هایی که برایمان بر منبر میخواندی، آموخته بودیم
ما سربلند کردیم و با همان صلابت زینبی، همان لحظه که با تیر کینه ی قلمش بر لب و دندان تو میزد پاسخمان را به سینه اش کوبیدیم که ” ما رایت الا جمیلا ”

? به قرائت آیه شریفه ” امن یجیب ” شفای عاجل دو روحانی عزیز مضروب را از درگاه احدیت مسئلت مینماییم.

?تسلای قلب داغدار مهدی فاطمه ” ارواحنا له الفداء ” صلوات علی النبی!

#دکترمریم اشرفی