جانباز انقلابی که “کسی او را ندید” تا شهید شد!
جانباز انقلابی که “کسی او را ندید” تا شهید شد!

 در حوادث انقلاب تبریز سال ۱۳۵۶ بر اثر اصابت باتوم یک پلیس به ناحیه سر، چند ساعتی تا شب در جوی آب می‌افتند و سپس توسط آشنایان پیدا می‌شود و مشخص می‌شود که دچار ضایعه نخاعی شده است. او بعد از انقلاب به علت عدم احراز جانبازی‌اش، از خدمات قابل ارائه به جانبازان برخوردار نمی‌شود؛ […]

 در حوادث انقلاب تبریز سال ۱۳۵۶ بر اثر اصابت باتوم یک پلیس به ناحیه سر، چند ساعتی تا شب در جوی آب می‌افتند و سپس توسط آشنایان پیدا می‌شود و مشخص می‌شود که دچار ضایعه نخاعی شده است. او بعد از انقلاب به علت عدم احراز جانبازی‌اش، از خدمات قابل ارائه به جانبازان برخوردار نمی‌شود؛ او ۳۸ سال با معلولیتی خاص به زندگی ادامه می‌دهد و متاسفانه فوت می‌کند. در این بین نقش همسرش بسیار شاخص است؛ که تمام امور مربوط به نگهداری یک همسر قطع نخاعی را که بی حرکت بر روی تختخواب بود، بر عهده داشته است.

“علی خیرخواه” یکی از دو کارگردان فیلم “کسی او را ندید” درباره موضوع این فیلم به خبرنگار هنری ما گفت: این مستند درباره مردی است که در حوادث انقلاب تبریز سال ۱۳۵۶ بر اثر اصابت باتوم یک پلیس به ناحیه سر، چند ساعتی تا شب در جوی آب می‌افتند و سپس توسط آشنایان پیدا می‌شود و مشخص می‌شود که دچار ضایعه نخاعی شده است. او بعد از انقلاب به علت عدم احراز جانبازی‌اش، از خدمات قابل ارائه به جانبازان برخوردار نمی‌شود؛ او ۳۸ سال با معلولیتی خاص به زندگی ادامه می‌دهد و متاسفانه فوت می‌کند. در این بین نقش همسرش بسیار شاخص است؛ که تمام امور مربوط به نگهداری یک همسر قطع نخاعی را که بی حرکت بر روی تختخواب بود، بر عهده داشته است.

خیرخواه ادامه داد: بعد از فوت او جانبازی‌اش برای بنیاد ثابت می‌شود و جزء شهداء انقلاب تبریز قرار می‌گیرد. مزار این جانباز شهید انقلاب در حاشیه گلزار شهداء تبریز قرار دارد. بعد از گذشت ۲ تا ۳ سال از شهادتش بود که حقوق ماهیانه بازنشستگی به همسرش تعلق گرفت و تا قبل از آن حقوقی به وی پرداخت نمی‌شد؛ تا اینکه با نامه‌نگاری هایی که شد این امر انجام پذیرفت. از این جانباز شهید دو فرزند به یادگار مانده است.

این مستندساز در خصوص علت نامگذاری این فیلم به نام “کسی او را ندید” گفت: او واقعا دیده نشد. در طول تمامی‌این سال ها که به شکل یک پیرمرد درآمده بود هیچ ادعا و سر و صدایی نداشت و خیلی گمنام و بدون منت، حرکت انقلابی خود را در طبق اخلاص گذاشته بود و صبورانه رنج وضعیت سخت نخاعی خود را تحمل می‌کرد؛ به طوری که این روحیه‌اش به جذابیت فیلم ما افزود.

“امین باحجب خیاطی‌پور” دیگر کارگردان این مستند در همین توضیح داد: بعد از ارائه طرح، پسر ایشان که متوجه عنوان این فیلم شد به گریه افتاد و گفت: واقعا پدر من در تمامی‌این سال ها دیده نشد و اسم مناسبی برای این کار انتخاب کردید.

“علی خیرخواه” در پاسخ به علت پرداختن به این موضوع نیز تصریح کرد: ما ۱۰ سال پیش برای تهیه یک گزارش معرفی شده بودیم که قرار بود از بزرگوارانی که در جریان انقلاب تبریز مشارکت داشتند تجلیل شود. ما به آقای “الماسی” مراجعه کردیم و او تمامی‌اتفاقاتی که آن روزها در آنها دخیل در بود را برای ما تعریف کرد. در پس‌زمینه ذهن ما این موضوع مانده بود.

وی افزود: بعد از گذشت ۱۰ سال که ما راش ها را می‌دیدیم با خودمان فکر کردیم که قابلیت پرداختن به عنوان یک اثر مستند را دارد. همان زمانی بود که بنیاد شهید، شهادت ایشان را به رسمیت شناخت. ما از صحبت های باقی مانده از ایشان استعلام گرفتیم و با خانواده این شهید مصاحبه کردیم و دیدیم که همه چیز درست است. ما هم با این شهید عزیز که در جریان انقلاب حضور داشت و جانباز شد و هم با همسر بزرگوار ایشان که او را هم یک انقلابی می‌دانیم همذات پنداری کردیم و این فیلم تماما در تبریز و روستای “اَندریان” ساخته شد.

وی یادآور شد: از تصاویر آرشیوی انقلاب تبریز و همینطور مصاحبه های این شهید استفاده کردیم و صحبت های این شهید را بر روی تصویر، به عنوان گفتار متن قرار دادیم.

“خیرخواه” در مورد روند کار و مراحل ساخت این مستند گفت: تصاویر آرشیوی که در اختیار داشتیم را تصمیم گرفتیم بسط دهیم؛ مصاحبه هایی را ضبط کردیم. با کروکی هایی که آن پیرمرد از محل حادثه برای ما کشیده بود، یک سری تصاویر امروزی گرفتیم. بعد به سراغ آرشیو تصاویر انقلاب ۵۷ تبریز رفتیم. جالب اینکه بعضی صحنه ها را می‌خواستیم بازسازی کنیم، ولی تصاویر مشابه آن اتفاقات را هم در آرشیو پیدا کردیم.

او درباره چالش هایی که حین ساخت این مستند با آن روبرو بوده اند بیان داشت: چالش اساسی، بودجه‌ی این فیلم بود. شاید فضای فکری این طور باشد که تصور کنند فیلم های بخش شهید آوینی از حمایت ویژه ای برخوردار می‌باشد اما حقیقتا این طور نیست. این فیلم با بودجه بی نهایت کم و کاملا دلی ساخته شد. در غیر این صورت با آن میزان بودجه حتی نمی‌شد دستمزد یکی از عوامل را پرداخت کرد.

“باحجب” نیز در این رابطه خاطرنشان کرد: اگر در تهران یک فیلم با بودجه‌ی دقیقه ای فلان قدر ساخته می‌شود، برای فیلم ما به اندازه کمتر از یک دقیقه از کل آن دست فیلم ها بودجه صرف شد.

“خیرخواه” در پاسخ به اینکه آیا جای خالی چنین مستندهایی در سینمای کشور احساس می‌شود، گفت: صد در صد همینطور می‌باشد. اخیرا در سینمای ما، مستندها در واقع فیلم های داستانی هستند که در بستر مستند ساخته شده اند. گویا سناریویی طراحی و با فرم مستند ساخته شده است. چه بسا نتوان نام قالب مستند بر آن اطلاق کرد. در صورتی که آن تعریفی که برای سینمای مستند داریم منطبق بر واقعیت و حقیقت و سند یک اتفاق است؛ و حال ما روایت خودمان را به مخاطب نشان می‌دهیم.

این کارگردان در ادامه به کمبودهای سینمای مستند اشاره کرد و گفت: در حوزه‌ی پخش، فیلم مستند نمی‌تواند مخاطب خود را پیدا کند. در تلویزیون و پلتفرم های نمایش خانگی و گروه سینمای هنر و تجربه باید بستر مناسبی برای توزیع سینمای مستند فراهم شود. “اکران حقیقت” نیز که به تازگی راه اندازی شده است حرکت ارزنده ای‌ست.

اینکه فیلم به لحاظ ساختاری و محتوایی از چه ویژگی خاصی برخوردار است که می‌تواند توسط هیئت داوران دیده شود، موضوع دیگری بود که “باحجب” در مورد آن گفت: من همسر این شهید را ویژگی خاص این اثر می‌دانم و دوست می‌دارم که دیده شود. ایشان تمامی‌ویژگی های یک بانو و زن ایرانی مسلمان و سنتی را دارد. او با ایثار همه‌جانبه مانع از فروپاشی این خانواده شد. او قسمت و تقدیر خود را می‌پذیرد. علی رغم آسیبی که این خانواده می‌بیند، با وجود این خانم که ستون زندگی بوده اند و هستند به حرکت خود ادامه می‌دهد. فرزندان پسر و دختر این خانواده افراد موفقی هستند و زندگی عادی خود را دارند.

“خیرخواه” درباره برگزاری جشنواره سینما حقیقت و تاثیر آن بر فیلم‌سازان جوان گفت: ایجاد بخش‌بندی در اکران جشنواره و جدا نمودن بخش شهید آوینی از مسابقه‌ی ملی، موجب موضع‌گیری مخاطبان می‌شود. تماشاگر فکر می‌کند که فیلم های مورد حمایت و رسمی‌در بخش شهید آوینی نمایش داده می‌شود؛ در صورتی که ابدا چنین چیزی نیست. بخش شهید آوینی و بخش مسابقه‌ی سینمای ملی بهتر است در هم ادغام شود. چه ایرادی دارد که فیلمی‌از بخش شهید آوینی با آن شهودی که دارد، در بخش مسابقه‌ی بین‌الملل نمایش داده شود.

او در همین ارتباط به موضوع مهم تاریخچه‌ی جشنواره اشاره و تاکید کرد: خاطرمان هست که سال ۸۵ که زمزمه‌ی برگزاری نخستین دوره‌ی این جشنواره بود، با نام جشنواره شهید آوینی شروع به کار کرد و راه‌اندازی شد. اساساً سنگینی برگزاری جشنواره به نفع بخش شهید آوینی بود. اما در ادامه، سایه‌ی سایر بخش ها سنگین‌تر شد. می‌توان در جشنواره‌ی شانزدهم، فیلم های بخش شهید آوینی را در بخش مسابقه ملی و بین‌الملل گنجاند.

“خیرخواه” در مورد تاثیر شهید مرتضی آوینی بر روند فیلم‌سازی جوانان گفت: سینمای مستند شهید آوینی یک قالب منحصربه فرد و ابداع ایشان بود. حضور بر سر اتفاق، و روایت کاملا عرفانی و شاعرانه از آن فضا، شخصی و متعلق به ایشان است و در تمام سینمای دنیا نیز انحصاری و اورجینال و ناب است. جهان‌بینی ایشان را در نگاه و لحن و بیان او می‌بینیم. در سپهر سینمای حال حاضر مستند ما، فیلم های نه چندان حرفه ای را سینمای شهید آوینی نام می‌نهیم؛ و این اصلا درست نیست.

“خیرخواه” در پایان در مورد اهمیت بخش آنلاین جشنواره گفت: بخش آنلاین مولود ایام کرونا است و اتفاقا خیلی هم خوب است که همچنان وجود داشته باشد و جای خود را در سطح کشور پیدا کرده است و برای اثرگذاری جشنواره، مطلوب است. سینمای مستند سینمای فاخری‌ست که هم پرسش می‌کند و هم پاسخ می‌دهد.

پانزدهمین جشنواره سینما حقیقت از ۱۸ تا ۲۵ آذرماه در تهران برگزار شد.

| گزارش و گفت‌وگو از: تورج اردشیری‌نیا