حکمت و فلسفه حاکم بر معماری اسلامی
حکمت و فلسفه حاکم بر معماری اسلامی

در این نوشتار ؛ تعریف حکمت ؛ فلسفه ؛ حکمت نظری وحکمت عملی بیان شده و سپس فلسفه ( یا حکمت ) اسلامی عنوان شده و سپس ۱۵ حکمت و فلسفه حاکم بر معماری اسلامی تبیین شده است .
*
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی

 حکمت به معنی دانستن چیزهاست چنان‌که باشند. در لغت به معنی فرزانگی‌است و به شخص حکیم، فرزانه می‌گویند.و به معنای علمِ با ارزشی است که همراه با عمل باشد.

فلسفه تفکر درباره کلی ترین و اساسی ترین موضوعاتی که در جهان و در زندگی با آن ها روبه رو هستیم ، می باشد .

حکمت شامل دو بخش می باشد:

حکمت نظری( جهان بینی – انسان شناسی ) معماری شامل نگرش جهان هستی و خود شناسی می باشد .

حکمت عملی : حکمت عملی به مجموعه بایدها و نبایدهایی که براساس مبانی دینی بایستی عمل شود ، گفته میشود . که شامل بخش های اخلاق، سیاست، و تدبیر منزل برمی‌گردد . و شامل احکام ثابت ؛ احکام متغیر ؛ احکام ارشادی عقلی ، احکام ولایی و احکام اضطرار می باشد .

فلسفه ( یا حکمت ) اسلامی : علمی که با روش‌های عقلی و برهانی به مسائل کلی هستی، معرفت، نفس، خدا و دین‌ می‌پردازد . شاخه‌ای از علوم اسلامی است که به تفسیر و توجیه متافیزیک اسلامی می‌پردازد. فلسفه اسلامی شامل ارزشها ، بینشها ، هنجارها ، نهادها ، نقش ها ، ساختارها و علوم و فنون بوده ونظر به تاثیر حکمت و اندیشه بر معماری اسلامی ایران ، ضرورت دارد حکمت معماری اسلامی مورد توجه قرارگیرد .

حکمت معماری اسلامی : هنر و معماری اسلامی به مثابه آیینه ای است که آموزه های اصیل، معنوی و رازآلود حکمت اسلامی را در خود به ودیعه نهاده و بازتاب دهنده حقایق دینی و اعتقادی به شمار می رود .

  • حکمت و فلسفه حاکم بر معماری اسلامی

حکمت و فلسفه حاکم بر معماری اسلامی چنین می باشد :

  • اثر معماری تجلی گر وجود خلقت الهی است ، زیرا مواد تشکیل دهنده معماری از طبیعت بوده ومتعلق به  خالق هستی است و ادامه فعل آفرینش درخالقیت الهی تلقی می شود .
  • کار وعمل معمار ، تجلی فعل خدا در خالقیت می باشد . معمار در مقیاس خیلی پایین تر ، به واجد روح الهی ( ونفخت من روحی ) دارای خلق جماد بوده و همانند خدا به خلق اثر می پردازد . تفاوت عمده آن در این است که خداوند از هیچ مطلق موجود میسازد ، ولی معمار از ترکیب مصالح موجود طبیعت ومصنوع ، اثر خلق میکند.
  • به مصداق کل شئی حالک الا وجهه ، اثر معماری فانی است نه دایمی . زیرا استحکام آن به اندازه عمر فنون و مصالح می باشد . و معماری دایمی توسط خالق بی همتا بصورت قصرهای بهشت جاودان در سرای دیگر است.
  • معماری صرفا ابزار است نه هدف ، ابزاری است که توسط آن بدنبال تامین نیازمندیهای فضایی بشر بوده و وسیله ای برای هدف والای انسانی است .
  • معماری هویت داشته و بعد از شکل گیری کالبد بنا برانسان تاثیر گذاشته و هویت ساز و تعالی بخش است . معماری ملهم از مبانی معمار می باشد . اساسا بدون هویت بودن ؛ پوچی را بهمراه میاورد .
  • معماری اسلامی جهت دارد ، و جهت ساز وتعالی بخش است . جهت معماری بسوی خداوند است و یاد خدا را زنده میکند.
  • معماری روح دارد زنده است و روحیه بخش است. کیفیت معماری انسان را می تواند مسرور ؛ یا محزون کرده ، انسان را بع تفکر وا دارد و….
  • معماری حیات دارد . روزی متولد ( طراحی و ساخته ) میشود ، بیمار میشود ( آسیب میبیند) و نیاز به درمان پیدا میکند ( نیاز به تعمیر و مرمت وباز سازی پیدا میکند ) ، پیر (فرسوده ) میشود وعاقبت نیزمی میرد ( خراب میشود) .
  • معماری زبان دارد . و عناصر تشکیل دهنده آن یعنی کف وسقف ودیوار ودر وپنجره واجزا آن با انسان سخن گفته و تذکاری برای انسان می باشد .
  • معماری اسلامی زیبا است . زیرا خداوند همه چیزرا زیبا افریده و زیبایی را دوست دارد.
  • معماری اسلامی دارای نظم می باشد . زیرا تمان نظام خلقت براساس نظم مطلق شکل گرفته است .
  • معماری اسلامی تعالی بخش بوده و بایستی معطوف به تعالی مظروف خود باشد . وگرچه محور دانش معماری است ولی معماری هویت اسلامی میکند .
  • معماری اسلامی تامین کننده توامان نیازهای جسمانی و روحانی انسان است .
  • معماری اسلامی , همانند انسان دارای سیر تکاملی می باشد .
  • معماری اسلامی بخش مهمی ازشکل گیری تمدن نوین اسلامی است .

به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست / عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست