شهادت عین هستی است و کوته‌فکر آن‌که رفتن بداند
شهادت عین هستی است و کوته‌فکر آن‌که رفتن بداند

شهید احمد مفید، متولد بیست و سوم فروردین ماه سال ۱۳۴۳ و از بسیجیان لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ بود که در سن ۲۱ سالگی در تاریخ بیست و سوم اسفندماه سال ۶۴ در درگیری با عناصر ضد انقلاب در شهر سردشت به فیض شهادت نائل شد. پیکر مطهر شهید مفید در قطعه […]

شهید احمد مفید، متولد بیست و سوم فروردین ماه سال ۱۳۴۳ و از بسیجیان لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ بود که در سن ۲۱ سالگی در تاریخ بیست و سوم اسفندماه سال ۶۴ در درگیری با عناصر ضد انقلاب در شهر سردشت به فیض شهادت نائل شد. پیکر مطهر شهید مفید در قطعه ۵۳ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) آرام گرفته است.

او در ابتدای وصیت‌نامه‌اش نوشته است: قال الله تبارک و تعالی: «الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون»(«کسانی که ایمان آوردند و در راه خدا هجرت کردند و در راه خدا با مال‌ها و جان‌هایشان به جهاد پرداختند. بزرگ درجه و مرتبه‌ای نزد خدا دارند و هم ایشان رستگارند)؛ با سلام و درود به پیشگاه قطب عالم امکان خاتم الاولیاء و المعصومین حضرت بقیه‌الله ­الاعظم، ارواح العالمین له فداه و بر نائب معظمش حضرت امام خمینی و با سلام و درود بر سلحشوران طریق حق و عدالت و با سلام و درود بر شهیدان پاک باخته لقاء پروردگار و با سلام بر امت شهیدپرور اسلام و ایران و خانواده‌های شهدا.

او در ادامه وصیت‌نامه‌اش نوشته است: شکر پروردگار جل جلاله را که منت بر سر همه ما نهاد و ما را به طریقش هدایت فرمود که اگر هدایت او نبود اصلاً هدایت نمی‌یافتیم و شکر و سپاس مخصوص اوست که خودش را به ما شناسانید تا از مرحله سفلی به مراتب اعلی راه یابیم و متصل به ذات اقدسش شویم که همه از اوییم و اوست که از روح خویش در ما دمید تا در نهایت به تکامل انسانی برسیم و خداوند علی اعلی را سپاس و تسبیح می‌گوییم که دین مبینش(اسلام) را به ما فهمانید هر چند که درک و فهم کوتاه و عاجز ما هیچ گاه نمی‌تواند به آن مراتب اعلای آن برسد لکن هرکس بقدر ظرف خویش از این بحر عمیق حیات بهره‌ای گیرند.

این شهید دفاع مقدس در بخش دیگری از وصیت‌نامه‌اش نوشته‌ است: کلام ما عاجز است از اینکه چیزی در مورد سیر عالم و دنیا و آخرت بگوییم و آن هم من ناتوان که قدرت فهمیدن هیچ چیز را به خاطر محدودیتم ندارم. دنیا محلی است برای عبور. پلی است بین عدم و هستی و دنیا دار فنا است که هر چیز در آن رو به هلاکت می‌رود و این از بین رفتن‌ها اگر حول محور مقدس او باشد سعادت و اگر نباشد فلاکت و بدبختی است. کل سیر دنیا به خاطر عاشق شدن است و مجرای ادراک محبوب است. محبوبی که همیشه دنبال محبش می‌گردد می‌خواهد او را از مهلکه نجات بخشد و او را از آتش رهایی دهد. ولی ما بخاطر غفلتمان و نادانی محض‌مان نمی‌توانیم او را دریابیم و حجاب های غلیظ ظلمانی آنقدر بر چهره جانمان کشیده شود که گوش و چشم و قلب ما را مهجور کرده و آن قدوس آنقدر به این عبد حقیر ارزش داده که او را می‌خواهد خلیفه خود در روی زمین کند و آن بی نهایت بزرگ به این بی نهایت کوچک آنقدر نعمت و رحمت فرموده که انسان در مقابل شکر کوچکترینش که بزرگترین آنهاست عجز کامل دارد.

در ادامه وصیت‌نامه نوشته شده است: و اسلام عزیز که اکمل صدر رسول معظم و خلقت کل خلائق عالم همه از تجلیات قدرت و عظمت اوست. اسلام، برترین چیز است و هیچ بالای آن نیست. اسلام که آنقدر خون مقدس به پایش ریخته شده تا از سایه‌های پربرکت ولایتش بر عالم هم اکنون زنده‌ایم و چقدر لیاقت بر کسانی که خداوند در این راه انتخابشان فرمود و بر پرونده‌اش مهر بنده بودن خویش را زد و به ملائکه­ الله نسبت به چنین بندگانی مباهات فرمود(طوبی لهم)، ما هر چقدر هم که پیش خودمان فکر کنیم که به او نزدیک می‌شویم ولی خط از ولایت اهل بیت جدا باشد جدایی محض از ذات کبریاییست.

در بخش دیگری از وصیت‌نامه نوشته شده است: بی هیچ شکی باید در محضر حق تعالی جوابگو باشیم خط اصلی ما ولایت فقیه که نشأت گرفته از خط مبین اسلام است می‌باشد و هر گره یا دسته و … بخواهد از این راه جدا شود هلاکت محض است. از دنیا چیزهای اندکی فهمیدم ولی خواستم تا آنجا که فکر و فهم ناقصم درک کرده بود بنویسم لکن مجال نیست ولی توصیه می‌کنم از وصیت‌نامه‌های شهدا این درس بزرگ را بگیرید. به علم و ایمان توأم با هم توجه بسیار داشته باشیم که دو بال پرواز بسوی حق تعالی است و تقوای الهی تنها چیزی است که باعث خیر دنیا و آخرت می‌گردد و در همه جای این تقوای الهی بکار انسان می‌آید چه در ساده‌ترین کارها و چه در مشکل‌ترین و صعب‌ترین آنها از مکرهای شیاطین چه درونی و چه بیرونی غافل نباشیم و همیشه مراقبت از خویش را داشته باشیم که مهمترین عامل برای صعود بسوی او مراقبت از خویشتن است (چه روحی و چه جسمی).

در ادامه وصیت‌نامه نوشته شده است: چه بزرگانی بودند که این درس‌ها را به ما دادند و رفتند و ره به رهدار سپردند. ایمان را با ذکر خدا و تلاوت قرآن و توکل بر او در جانمان شکوفا کنیم و سعی کنیم از استعدادهایی که در درونمان قرار داده است، استفاده کنیم. سخن من بسیار است لکن آنچه تاثیر دارد عمل است اگر هر مسلمانی آنچه را که از حقایق می‌داند عمل کند مسلماً به سعادت خواهد رسید. و آنانی‌که به این راه رفتند مرد عمل بودند. سعی کنیم در تمام ابعاد تابع اسلام عزیز باشیم از لحاظ عبادی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی،‌. . . و اینجا مرکز عشق است تجلیات عشق و محبت نسبت به او را فقط در اینجا می‌توانیم به وضوح ببینیم. به دوستان عزیزم و همچنین برادران طلاب محترم توصیه می‌کنم که این مطلب را از عبد ناچیز بپذیرند و همه جا خدا را در نظر داشته باشند. به تعلقات دنیایی بی‌اعتنا باشیم که همه رفتنی هستند و آنچه ماندنی است آن چیزی است که برای خدا باشد. همه رفتند، خیلی جنگها و کشتارها واقع شد لکن هیچ چیز از آن باقی نماند لکن قضیه کربلا با این که محدود و کوتاه بود (ظاهراً) لکن چون در رابطه با خدا بود به وسعت عالم امکان تلألؤش درخشنده است و جوشش خون اوست که در بازوی عزیزان ما حماسه می‌آفریند و چشم همه را به سوی صورت محبوب عالم می‌گشاید. جبهه محل انسانسازی است این یک حقیقت محض است نه یک شعار. جهاد فی سبیل الله، پشتوانه‌اش خود اوست و همه چیز برای اوست و برای اوست و بسوی اوست.

این شهید در بخش دیگری از وصیت‌نامه‌اش نوشته است: و شهادت کلمه شیرینی است که گام‌های خالص و قلب‌های پاک هستی آن را درمی‌یابد و واقعاً چه شیرین است در خون غلتیدن در محضر او و برای او و در راه او، که شیرینی آن را خلصاء از ابرار ادراک می‌کنند و بس. و چقدر فکر باید کوتاه باشد که شهادت را رفتن محسوب کند شهادت عین هستی و هست شدن است. این چه شوری است که اصحاب اباعبدالله الحسین در شب عاشورا تا صبح به ذکر و مناجات و قرآن و شادی کردن مشغول بودند. و شما ای پدر و مادر عزیز و مهربانم که اگر خاک کف پایتان را بر چشم بمالم جا دارد. شمایی که رضایتشان در برابرش رضایت حق تعالی است شما از این عبد حقیر و فرزند کوچک زشتی‌ها و خطاکاری‌ها و اهانت مشاهده کرده‌اید که من عاجزانه از شما طلب بخشش می‌کنم و شما ای خواهران و برادرانم از شما نیز برای خطاکاری‌ها و جسارت‌هایی که به وجود شما کردم عذرمی‌خواهم. ای خواهرانم باید الگوی زن اسلام باشید و هر چه می‌توانید در این راه بکوشید با عبادت هایتان و حجابتان و … و شما ای برادرانم سعی کنید که همیشه در فکر جلب رضای محبوب عالم باشید و همچون عزیزانی که جان خویش را در راه اسلام عزیز فداکاری کردند در راه او تلاش کنید در جنگ و مبارزه، عبادت و خودسازی، کسب معارف و معالم و عمل به آن و تقویت تقوی و اخلاص و ایمان در وجود خویشتن که راه سعادت در دنیا و آخرت همین است و بس. و از کلیه خانواده شهدا می‌خواهم این عبد ضعیف را عفو کنند زیرا نتوانستم آنطور که شایسته بود انجام وظیفه کنم و در این راه کوتاهی‌های بسیار داشتم و جداً خجالت می‌کشم از اینکه شما عزیزان خویش را برای اسلام عزیز فدا کردید ولی ما در این راه خطیر مسامحه و سهل‌انگاری داشتیم …

او در ادامه وصیت‌نامه‌اش در خطاب به دوستانش نوشته است: و شما ای دوستان و خانواده محترم از شما هم می‌خواهم که واقعاً پیرو آن ولایت خاصه حضرت بقیه ­الله ­الاعظم که به امام عزیز سپرده شده باشید و مرا بخاطر تمام خطاکاری‌هایی که از من مشاهده کرده‌اید ببخشید و از تمام افرادی که اینجانب را می شناسند و من به آنها بدی نموده‌ام طلب حلالیت می‌کنم امیدوارم که ما را ببخشند و برایمان طلب عفو و مغفرت از درگاه ایزد متعال بنمایند. و به تمام دوستان عزیز بسیج و مسجد از قول ما سلام مخصوص برسانید و شما ای برادران توجه داشته باشید که اسلام امانتی است به دست شما که این امانت از رسول الله صلوات الله علیهم و دیگر ائمه معصومین و اولیاء معظم الهی بدست شما رسیده است و سعی کنید با تمام وجود با جان و مال و زبان و عمل … از آن دفاع کنید و سعی کنید که در تمام کارها متوجه این قضیه باشیم که همه چیز بدست خداست و باید همیشه برای رهایی از شیاطین از او استمداد کنیم و به او امید و رجاء داشته باشیم و خون و حیثیت از او را از خودش بخواهیم تا تقرب بسوی او بیابیم و از وجود اقدس احدیت می‌خواهم که بخاطر تمام گناهانم در طول عمرم انجام داده‌ام این عبد بسیار گناهکار را عفو فرماید. و بحق محمد و آل محمد صل الله علیه و آله ما را از مراتب ظلمانی خودمان به مراتب نورانی خودش رهنمون کند و دست ما را بگیرد تا از لجنزار و چاه عمیق هواهای نفسانی نجات یابیم و چشم همه را بر شواهد عالم مکشوف فرماید و از دیدنی‌های عالم به ما ذره‌ای نمایان کند تا از شرم و خجلت آن دلمان بر حال خودمان بسوزد و بازگشت بسوی خودش داشته باشیم.

این شهید در پایان وصیت‌نامه‌اش نوشته است: عمر کم دنیا ارزش این را ندارد که بین همدیگر خدای ناکرده اختلافاتی باشد و اختلاف‌ها را بخاطر اینکه همه بنده او هستیم کنار بگذاریم. نفسانیت انسان بعضی اوقات به انسان مهلت کوچکترین کارها را هم نمی‌دهد و برای مبارزه با آن علمای بزرگ می‌فرمایند مجالست و تمرین زیاد لازم است تا این اسب سرکش را رام کرد و گاه است که این نفس آنچنان محکم انسان را به زمین می‌کوبد که دنیا و آخرت را تباه می‌کند. خلاصه از همه برای اینجانب طلب حلالیت کنید و هر کس از این حقیر چیزی می‌خواهد و یا پولی طلب دارد از خانواده بگیرد. پولهایی که متعلق به اینجانب است صرف مهمترین و خیرترین کارهایی که رضایت پروردگار در آن است صرف شود. خواهش می‌کنم حدود ۵ سال برایم نماز بخوانید و همین مقدار را روزه بگیرید. کتاب‌هایی که متعلق به اینجانب است هم به بهترین وجه از آن استفاده شود. در ضمن وصیتنامه برادر صابری (محور) که در کمد طبقه دوم بین کتاب‌هایی قرار داده‌ام که بگردید و پیدا کنید و اگر ایشان شهید شده بودند به خانواده آنها تحویل دهید و همچنین از تمام برادرانی که قولی به آنها داده‌ام ولی نتوانستم عمل کنم معذرت می‌خواهم. برایم طلب آمرزش کنید مراسم دعای کمیل و توسل را حتماً در خانه در مواقع مختلف برقرار کنید. نمازهای جمعه را حتماً شرکت کنید (بخصوص برادران بسیج). در بین دعاها به زیارت عاشورا و جامعه کبیره اهمیت بیشتری قائل شوید. برای پیروزی رزمندگان حتماً دعا کنید. گوش به فرامین امام، همیشه باشید. پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد. دست به دامن ائمه همیشه بزنید و به این بزرگواران متوسل شوید. به قرآن و اهل بیت علیهم السلام تمسک داشته باشیم. دیگر بیشتر از این مزاحمت ایجاد نمی‌کنم. به امید اینکه هر چه زودتر شاهد باز شدن راه کربلای حسینی که خون‌ها بسیاری برای آن ریخته شده باشیم و به امید پیروزی حق بر باطل در تمام صحنه‌ها.

شهید احمد مفید این وصیت‌نامه را در ۲۱ اسفندماه سال ۶۳ یعنی دو روز پیش از شهادتش نوشته است.

انتهای پیام