سلبریتی‌ها؛ پرورش یافتگان سیاستگذاری غلط فرهنگی
سلبریتی‌ها؛ پرورش یافتگان سیاستگذاری غلط فرهنگی

تصور کنید یک روز پزشک متخصصی به شما دارویی تجویز کند، علی‌رغم اینکه تخصص لازم را داراست اما باز هم ممکن است با افراد و پزشک‌های دیگری هم مشورت کنید؛ چه بسا پزشک اول خطا کرده باشد. اما در ایران، ما افرادی را داریم که بدون کوچک‌ترین تخصصی حتی درباره مسائل حساس پزشکی برای عموم […]

تصور کنید یک روز پزشک متخصصی به شما دارویی تجویز کند، علی‌رغم اینکه تخصص لازم را داراست اما باز هم ممکن است با افراد و پزشک‌های دیگری هم مشورت کنید؛ چه بسا پزشک اول خطا کرده باشد. اما در ایران، ما افرادی را داریم که بدون کوچک‌ترین تخصصی حتی درباره مسائل حساس پزشکی برای عموم مردم دارو تجویز می‌کنند! آنها «سلبریتی» هستند؛ همان چهره‌های مشهور هنری و ورزشی و… که اغلب سواد و سطح مطالعه‌اندکی دارند اما چون مشهور هستند، تصور می‌کنند که حق دارند در هر زمینه‌ای برای مسائل ریز و درشت نسخه بپیچند. مثل یک خانم بازیگر که آمپولی را برای معتادان به مواد مخدر معرفی کرد، اما خیلی از پزشک‌ها آن را مرگ آفرین قلمداد کردند!
نسخه پیچی درباره مسائل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی توسط سلبریتی‌ها از آن طنزهای روزگار است. چرا که آنها خودشان متهم ردیف اول بسیاری از کژتابی‌های سیاسی و اجتماعی هستند؛ خیلی از سلبریتی‌ها با اینکه متمول هستند و از زندگی عموم مردم چند سال نوری فاصله دارند اما مالیات نمی‌دهند، تبعیت بیگانه دارند و حتی افتخار نمی‌دهند که فرزندان خود را در وطنشان به دنیا بیاورند؛ یعنی تا این حد از مردم دور هستند؛ آن وقت همین‌ها مانند اربابان قرون وسطی برای رعیت تعیین تکلیف می‌کنند!
تا یک دهه قبل که هنوز بازار شبکه‌های اجتماعی گرم نشده بود، سلبریتی‌بازی هم چندان رونق نگرفته بود؛ اظهارنظر چهره‌های مشهور هنری و ورزشی به مصاحبه‌های مطبوعاتی یا برخی تریبون‌ها و مراسم خاص، محدود بود. اما از اوائل دهه ۹۰ شمسی که فضای رسانه‌ای همگانی‌تر شد و هر شهروندی می‌توانسته با یک تلفن همراه برای خودش صفحه و رسانه شخصی راه‌اندازی کند، پای سلبریتی‌ها هم به اظهارنظرهای مختلف باز شد. اما مشکل این است که آنها به خاطر شهرتی که رسانه‌های عمومی و رسمی برایشان فراهم کرده‌اند، مخاطب انبوهی دارند و در مقابل، سواد و تخصص لازم برای راهنمایی دقیق و درست این مخاطب انبوه را ندارند!
یک سال است که کرونا به دغدغه عمومی مردم تبدیل شده است. قاعدتا همه باید چشمشان به نخبگان و متخصص‌های ویروس و عفونت باشد. اما سر و کله سلبریتی‌ها به این عرصه هم باز شد؛ یکی از آنها توصیه‌های عجیب و دور از علم می‌کرد، دیگری در برنامه تلویزیونی حضور یافت و طوری سخن گفت که گویی فقط در ایران کرونا منتشر شده و در غرب خبری نیست! همان بازیگری که آمپول مرگ آفرین تبلیغ کرده بود این بار برای واکسن پر ریسک آمریکایی تبلیغ کرد! آن یکی در صفحه مجازی جیغ و فریاد راه‌انداخت که چرا در هیچ کجای دنیا سلبریتی‌ها در اثر کرونا نمی‌میرند و فقط در ایران این اتفاق می‌افتد و…!
در این یک سال هم مانند گذشته، صفحات مجازی بسیاری از سلبریتی‌ها پر از عبارات دور از واقع و غیرعلمی درباره کرونا شد. همان طور که در سایر موقعیت‌های سیاسی و اجتماعی، رفتارهایی کردند که بعدا برای خودشان پشیمانی به بار آورد!
پهلوان پنبه‌های عصر جدید!
جهانگیر الماسی، بازیگر سینما و تلویزیون به گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «در دنیای غرب محبوبیت، خاص هنرپیشه‌ها، خواننده‌ها و برخی از تجار است اما در شرق و به ویژه در مهد فرهنگ ملی ما از دیرباز به تعبیری سلبریتی‌ها و آدم‌های مشهور و موفق کسانی بوده‌اند که از اخلاق حسنه، رفتار نیکو، حسن شهرت و برخورد اسلامی با مردم، عدالت‌خواهی و مومن بودن برخوردار بوده‌اند. بنابراین موقعیت‌های سیاسی به تأیید این بزرگان تعریف می‌شد. همان طور که از دوران صفویه به بعد، مراجع بودند. مراجع تقلید و علمای دینی، هم محبوب مردم بودند و هم در میان مردم زندگی می‌کردند و زندگی ساده‌ای هم داشتند. اما امروز برخی از سیاستمداران ما که نمود تأثیرگذاری اخلاق و سبک زندگی در جامعه هستند به سمت و سوی دیگری رفتند که با فرهنگ و آرمان‌های انقلاب ما در تضاد است.
اصلاً یکی از دغدغه‌های انقلاب ما، دور شدن از شیوه زندگی غربی و نزدیک شدن به معرفت و هویت دینی و ملی بوده و هست. متأسفانه در عصر تکنولوژی و مدرنیته شدن رسانه‌ها، نتوانستیم هویت خودمان را به تکنولوژی دیکته کنیم و مجبور شدیم خودمان تغییر رویه بدهیم و شبیه به تکنولوژی بشویم. مضرات بسیاری می‌دانم از اینکه بسیاری از آدم‌ها صرفاً به خاطر شهرت بین مردم جایی را باز کرده‌اند و نه به خاطر شخصیت، اعتقادات، باورها، شیوه رفتار، معرفت، دانش، تخصص و بینش؛ یعنی این‌ها چراغی ندارند که راهی به مردم نشان بدهند و نه قادر به پیشه‌کردن روشن کردن ‌دلی هستند. نه عقبه فرهنگی دارند که با ابتکار و الهام از آنها راه نیکو و خوش نصیب جوانان ما شود. صرف مشهوریت در رشته‌های زودگذر باعث شده‌اند سیاستمداران ما دست به اشتباه بزرگی بزنند و آنها را الگوهای مناسب جامعه معرفی کنند.»
وی درباره این نظر که سلبریتی‌ها می‌توانند به وحدت و انسجام ملی کمک کنند نیز تصریح می‌کند: «انسجام و وحدت ملی تابع مستقیم عدالت، پاکدامنی و شرافت است نه اشرافی‌گری! شرافت یعنی خون پاک، چشم پاک، قلب پاک، ایمان و رفتار متناسب آدمی؛ این‌ها اسباب انسجام ملی است. در غیر این صورت، سلبریتی چطور می‌تواند انسجام ایجاد کند؟ در این شرایط، یک چهره مشهور برخلاف این عمل می‌کند. سلبریتی، اصل و شیوه رفتارش به گونه‌ای است که هر وحدت منسجمی را منقطع می‌کند.»
الماسی همچنین در پاسخ به این پرسش که سلبریتی‌ها در چه زمینه و بخش‌هایی مفید هستند هم می‌گوید: «یک هنرمند، باید عقبه فرهنگی، تحصیلات و معرفتش به کمک جامعه بیاید. اما بسیاری از به اصطلاح سلبریتی‌ها با این مسائل خیلی فاصله دارند و بیشتر به برداشت سطحی از معرفه‌های ظاهری همکاران خارجی خود می‌پردازند. مثلا در دنیای غرب، سلبریتی‌ها اولین کاری که انجام می‌دهند این است که بادیگارد می‌گیرند، چون فراهم آوردن امنیت اجتماعی در آنجا یک مقدار به سختی انجام می‌شود و گروه‌های مسلحی هستند که باج می‌گیرند و باج می‌دهند. همان فرهنگ به ایران می‌آید و به یک باره فردی که خیلی شناسنامه خاصی ندارد چند بادیگارد همراه خودش می‌آورد و از طریق این بادیگارد بازی برای خودش جایگاهی دست و پا می‌کند. این پدیده‌ها با دنیای هنر و هنرمندی، تناقض‌های چشمگیری دارد.»
لزوم بازی در زمین منافع ملی
سال‌هاست که بسیاری از اهالی ‌اندیشه و فرهنگ، نسبت به دخالت و ابراز نظر سلبریتی‌ها در مناسبت‌ها و موقعیت‌های بجا و بیجا، هشدار داده‌اند و معتقد به ممنوعیت اظهار نظر غیرکارشناسانه توسط آنها هستند. اما می‌توان راهکارهای ایجابی را هم پیدا کرد تا حضور و فعالیت اجتماعی سلبریتی‌ها در مسیر و مجاری مفیدتری اتفاق بیفتد. این زمینه ‌سازی، نیازمند تعویض سیاسگذاری در فرهنگ عمومی نسبت به سلبریتی‌هاست.
سجاد مهرگان، منتقد سینما در گفت‌وگو با گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «من فکر می‌کنم که ما یک سیاستگذاری اشتباه در برخورد با سلبریتی‌ها داریم. این اشتباه از آنجا ناشی شده که به سلبریتی‌ها بیش از آن چیزی که هستند توجه می‌کنیم. وقتی یک مدیر به عکس گرفتن با سلبریتی علاقه‌مند است، لاجرم سلبریتی هم تصور می‌کند که جایگاهش خیلی بالاست. صادقانه بگویم که ما در حوزه سیاستگذاری اصلا برخورد درستی با هنرمندان نداریم. ما کاری می‌کنیم که هنرمندی که مخالف است، بزرگ شود. طوری که در یکی از جلسات ۵+۱ در ایران یکی از شروط طرف غربی این بود که اجازه ملاقات با فیلم‌سازی را داشته باشند که به دروغ ادعا می‌کند که نمی‌گذارند از خانه اش بیرون بیاید! یعنی ما یک طراحی نداریم که چنین فردی در جایگاه خودش قرار گیرد. با بازیگران هم این مشکل را داریم. بازیگر در جایی قرار می‌گیرد که بیش از اینکه به درد مناسبات اجتماعی ما و کارکردهای سیاستگذارانه ما در جمهوری اسلامی بخورد بر ضدش عمل می‌کند.»
وی تصریح می‌کند: «یکی از نقاط تحریف و انحراف در سینمای ایران، درگیر کردن هنرمندان به دوقطبی‌های سیاسی است. هنرمندی که درگیر دو قطبی سیاسی شود، دیگر متعلق به مردم نخواهد بود. اساسا ما نباید از هنرمند انتظاری بالاتر از موضوعات ملی داشه باشیم. تجربه تاریخی و جهانی نشان می‌دهد که هنرمندان به خاطر جنس رمانتیک‌شان برای موضوعات ملی و میهنی مناسب هستند. مثل سیل، زلزله، جنگ و… اما اگر با مسائل مذهبی و سیاسی و… دخیل شوند، باید منتظر عواقب نامطلوبی شویم. مثلا فکر می‌کنیم اگر یک بازیگر مشهور را جایی با چادر نشان دهیم مردم به سمت حجاب تشویق می‌شوند، این درحالی است که این هنرمند بعداً با پوششی دیگر ظاهر می‌شود و به ضدش تبدیل می‌شود.»
این نویسنده و کارشناس سینما، درباره تأثیر مثبت حضور سلبریتی‌ها در مسائل ملی، با ذکر یک مثال توضیح می‌دهد: «وقتی ماجرای ۱۱ سپتامبر در آمریکا اتفاق افتاد اولین نفری که حتی قبل از رئیس‌جمهور جلوی دوربین‌های تلویزیون آمد و اظهار نظر کرد، آرنولد شوارتزنگر بازیگر سینما بود؛ کسی که به عنوان نماد قدرت آمریکایی شناخته می‌شد و در آن شرایط ملتهب، حضور یافت و گفت که ما انتقام می‌گیرم. سال قبل که سردار حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید، ما در سینمای کشورمان اصلا نداشتیم کسی را که بخواهد چنین نقشی ایفا کند. مقصر سیاستگذار است. سیاستگذار است که باید چنین آدم‌هایی بسازد.»
مهار فرهنگ سلبریتیسم
برخی از کارشناسان معتقدند، اساسا باید فرهنگ سلبریتیسم مهار شود. اما چگونه باید مانع سلبریتی شدن افراد شد؛ آن هم در شرایطی که برخی از سیاست‌بازهای میان مایه و حتی بعضی از مجری‌ها و گویندگان خبر تلویزیون نیز عطش تبدیل شدن به یک سلبریتی را دارند؟
میلاد جلیل‌زاده یک کارشناس رسانه درباره اینکه با سلبریتی‌ها چه باید کرد، به گزارشگر کیهان می‌گوید: «برای مهار کردن سلبریتی‌ها اول لازم است که بین دو نوع فعالیت تفاوت قائل شویم؛ یعنی کار کردن در متن یا حاشیه. هنرمند و ورزشکار واقعی، در متن فعالیت هنری و ورزشی قرار دارد و سلبریتی در حاشیه زیست می‌کند. فعالیت هنری و ورزشی لزوماً مساوی با سلبریتی بودن یک فرد نیست. چنانکه از آن سو هم می‌بینیم بسیاری از سلبریتی‌ها هنرمند یا ورزشکار شاخصی نیستند. با توجه به این نکته، باید ابزاری که از افراد، سلبریتی می‌سازد را تا حد امکان مهار کنیم و اجازه رشد سرطانی چنین پدیده‌ای را ندهیم و این منافاتی با قهرمان‌پروری در حوزه‌های فرهنگی و ورزشی ندارد. البته این واضح است که به هر حال بخشی از جامعه، به اخبار زرد علاقه دارد و چنین مسائلی را دنبال می‌کند اما تورم این نوع خبرها از یک سو و مسلح شدن سلبریتی‌ها به رسانه‌های شخصی، طوری که آنها را فراتر از تمام نهادها و چارچوب‌های مألوف جامعه قرار بدهد، می‌تواند مشکلاتی در پی بیاورد که به خود جامعه هنری هم صدماتی جدی می‌زنند.»
وی در پایان تصریح کرد: «باید ساختارهای جامعه را طوری طراحی کنیم که جلوی رشد سلبریتی‌ها و مرجعیت یافتن آنها را بگیرد و به عبارتی برای مهار این آتش پیش‌رونده، باید مواد سوختنی را از سر راهش برداشت و یا آتش‌های بزرگ‌تری در کنارش ایجاد کرد (مثلاً مرجعیت‌بخشی به نخبگان) که هوا را از شعله‌های آن بربایند.»

کیهان

۱ اسفند ۱۳۹۹

آرش فهیم