عمران و آبادانی و تدبردر شهرهای پیشین ازمنظر آیات قرآن کریم
عمران و آبادانی و تدبردر شهرهای پیشین ازمنظر آیات قرآن کریم

یکی از حوزه های بسیار اثرگذار بر زندگی فردی و اجتماعی، مهندسی می باشد . قرآن کریم مباحث مختلفی را در خصوص مسائل شهرسازی ومعماری وساختمان بیان نموده که به طور حتم توجه به آنان می تواند بسیاری از مشکلات عمرانی کشور را برطرف کند
*
دکترسیدجوادهاشمی فشارکی

۱۲ مهر ۱۳۹۹

 

بنام یگانه معمار هستی بخش

دین مبین اسلام دینی فراگیر و جامع در تمام عرصه های زندگی و جامعه محسوب می شود که هدف آن سعادت بشر و هدایت او در مسیر کمال می باشد. مکتب اسلام دینی است که مسائل مادی بشر را با معنویات پیوند زده و هیچگاه این دو مقوله را از همدیگر جدا ندانسته است. قرآن بعنوان کلام الهی ،مهمترین منبع استنباط احکام به شمار می رود و احکام موضوعات جدید با بهره گیری از عمومیات و اطلاقات آیات قابل استنباط است و احادیث ائمه طاهرین (ع)، مصادیقی از آنها را ذکر کرده اند و آنها را تخصیص نزده و مقید نساخته اند. واز آنجاکه براساس نص کلام الهی ؛ قرآن کریم برای همه شفا می باشد؛پس برای مهندسان رشته های مختلف در حوزه های تخصصی نیزمی باشد.

یکی از حوزه های بسیار اثرگذار بر زندگی فردی و اجتماعی، مهندسی می باشد . قرآن کریم مباحث مختلفی را در خصوص توجه به مسائل شهرسازی مطرح کرده که به طور حتم توجه به آنان می تواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند . شهر اسلامی باید طوری برنامه ریزی و طراحی شود که تبلور و نماد خضوع و خشیت بندگان در برابر قدرت لایتناهی الهی شود. در برخی از آیات قرآنی به تعدادی از صفات شهر اسلامی پرداخته شده است که از جمله آنها می توان به شهر امن اشاره کرد چرا که شهر اسلامی باید مستحکم باشد و بناهای ایمن و پر صلابتی در آن ساخته شود. ایجاد حصار و بارو دور شهر از شیوه های قدیمی امن نمودن شهرهای تاریخی محسوب می گردد.

معماری و شهرسازی اسلامی، معماری و شهرسازی است که به طور مستدل و با استناد به منابع دست اول دینی (آیات و روایات) بتوان آن را منتسب به اسلام نمود و در تطبیق آن با سبک زندگی اسلامی، تردیدی نباشد.

آنچه مسلم و بدیهی است که انسان بیشترین ساعات عمر خود را در بناها وبخصوص مسکن خود سپری می کند. مسکن و ساختمان از ابداعات و دست ساخته های بدیع و همیشگی انسان در هر فرهنگ و تمدن بوده و هنوز از تازگی، شگرفی، مطلوبیت و پیچیدگی در تمام ابعاد برخوردار است . با توجه به اهمیت نقش مهندسان شهرساز ومعمار در ساماندهی محیط زندگی ضرورت دارد ، مباحاث دینی ، بخصوص انچه در آیات قران کریم بدان پرداخته شده ات ، مورد توجه قرار گیرد .

فرایند کاردر تدوین این کتاب بدینگونه بوده است که  ابتداجستجو وتدبر در  آیات قران کریم وبعد از یافتن موضوعات مرتبط با حوزه های مهندسی، از ترجمه استادحسین انصاریان در دانش نامه اسلامی بهره گیری شده  وسپس از برخی پیامهای تفسیرقران حجه الاسلام محسن قرائتی استفاده شده ( که در انتهای ترجمه امده است ) آنگاه عنوان آن آیه به حوزه تخصصی تعمیم داده شده و در نهایت در فصل و بخش مربوطه جایگزاری شده است . ودر پایان برای تکمیل برخی حوزه ها، از بخشی از مقالات مرتبط نیزبهره گیری شده است .

بهتراست برای درک بهتر و بیشتر به متن تفاسیر قرآن کریم مراجعه شود . بدیهی است بسیاری از آیات قران کریم سیاق کلی داشته و بایستی در حوزه تخصصی نیزبدانها تمسک جسته واز انها بهره گرفت وهمچنین به احادیث ائمه و سیره آنان تمسک جست ،تا نتیجه جامع تری را بتوان کسب کرد.

موضوع بندی و تیتر گذاری استنباطی مولف بوده وممکن است دارای ضعفهایی باشدکه نیاز تعمق داشته باشد.و این جستار مقدمه ایست برای تحقیق گسترده و تفسیر موضوعی قران کریم توسط صاحب نظران دینی درخصوص فقه معماری وشهرسازی، که انشاالله باب اجتهاد موضوعی در مسائل مهندسی و دیگر امورگشوده گردیده و نیازهای ضروری به جامعه های تخصصی ارایه گردد .

براین اساس در این کتاب فصول زیر تقدیم گردیده است:

در فصل اول، آیات قرآن کریم با موضوعات عمران وآبادانی وتدبر ارایه شده است
در فصل دوم، آیات قرآن کریم با موضوعات برنامه ریزی شهری و روستایی وشهرسازی معرفی شده است.
در فصل سوم، آیات قرآن کریم با موضوعات معماری و ساختمان سازی شده است.
در فصل چهارم، آیات قرآن کریم با موضوعات مدیریت شهری وشهروندان ارایه گردیده است

درپیوست نیز برخی اصطلاحات مرتبط، تعریف شده اند

از آنجا که این موضوع، موضوعي چندوجهی میباشد بابت نواقص احتمالي آن پوزش خواسته و پذيراي نظرات و ديدگاه‎هاي صاحب نظران بوده و اميدواریم که بتواند راهگشاي مديران وکارشناسان اين حوزه ها و علاقمندان گرامي واقع گردد.

بهار۱۳۹۹

سید جواد هاشمی فشارکی

 

عمران وآبادانی وتدبر

عمران، ارزشی الهی

عمران به معنای سازه و ساختمان سازی، در معنای آبادی و آبادانی به کار رفته است.(فرهنگ فارسی ، ج ۲ ص ۲۳۵۱) ؛ زیرا با سازه های بشری است که آبادی تحقق می یابد و زندگی در آن رنگ و رویی تازه و دیگری پیدا می کند. از این روست که خداوند در آیه ۷۴ سوره اعراف و نیز ۱۵ و ۱۸ سوره سبا، عمران و آبادانی را از نعمت های ارزشمند الهی به بشر معرفی می کند و از این که محل سکونت انسان ، آباد و عمران باشد، به عنوان نشانه ای از نشانه های ربوبیت خود یاد کرده و بخشش و غفران خود را در آن نمودار و متجلی می داند. خداوند در آیات ۴۸ و ۵۰ سوره روم آبادانی زمین را از آثار رحمت خود معرفی می کند و در آیه ۴۰ سوره حج حفظ آبادانی معابد و مکان های پرستش را کاری ارزشمند می داند.

در ارزش و اهمیت آبادانی همین بس که خداوند در هنگام بر شماری نعمت های الهی به بشر به توانمندی وی بر عمران و آبادسازی زمین توجه می دهد و سپس از وظیفه آبادسازی و عمران کردن زمین به عنوان ماموریت اصلی سخن بیان می آورد. به این معنا که می فرماید: هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها؛ آن خدایی است که شما را از زمین ایجاد و انشا کرده و توانایی آبادسازی آن را به شما بخشیده و از شما خواسته در آن به استعمار و آبادانی بپردازید.(هود آیه ۶۱ و نیز مجمع ا لبیان ،طبرسی ، ج ۵ و ۶ ،ص ۲۶۴ و الکشاف ، زمخشری، ج ۲ ،ص ۴۰۷)

عوامل مادی و معنوی عمران

خداوند در آیات پیش گفته و آیات دیگر بر این معنا تاکید دارد که هم انسان از استعداد عمران و آبادسازی بهره مند می باشد و هم این که زمین این استعداد و قابلیت آبادانی و عمران را دارا می باشد.(هود آیه ۶۱ و نیز بقره آیات ۲۲ و ۶۱ و ۱۶۴ و اعراف آیات ۵۷ و ۵۸ و آیات دیگر)

از سوی دیگر ، از آن جایی که عمران و آبادانی در فرهنگ و آموزه های وحیانی قرآن ، به دو شکل اساسی مادی و معنوی تقسیم می شوند، علل و عوامل ایجادی آن نیز به شکل مادی و معنوی می باشد. از این رو ست که خداوند در آیات قرآنی به هر دو دسته از عوامل توجه داده است ..

از عواملی که به عنوان عامل اصلی عمران و آبادانی زمین از آن در آموزه های قرآنی سخن به میان آمده ، آبی است که از سوی خداوند بر زمین نازل و فروفرستاده می شود؛ زیرا آب نه تنها منبع حیات و زندگی است و رویش گیاهان و زندگی همه جانداران به آن می باشد، بلکه منشای اصلی عمران و آبادانی است.(بقره آیات ۲۲ و ۱۶۴ و انعام آیاه ۹۹ و اعراف آیه ۵۷ و یونس آیه ۲۴ و ده ها آیه دیگر)

شگفت این که در زبان و ادبیات فارسی اصولا عمارت و آبادانی با آب آمیخته و عجین شده است و واژه آبادانی و آبادی با آب ساخته شده است. به این معنا که اصولا آبادی و آبادانی تنها در جایی تحقق می یابد که آب در آن جا باشد. اگر نگاهی به تاریخ تمدنی بشر بیافکنیم در می یابیم که آبادی ها و تمدن های بشری بزرگ و کوچک در کنار آب های رودها و دریاها و برکه ها و مانند آن شکل گرفته است؛ زیرا زندگی انسان و هر موجودی دیگر، وابسته به آب است وبی آب، اصولا زندگی و آبادانی تحقق نمی یابد.

عنصر دیگر مادی که در آموزه های قرآنی به آن توجه داده شده است، عنصر خاک خوب است. از این روست که آیاتی از جمله آیه ۲۷ سوره سجده و آیه ۳۹ سوره فصلت و آیه ۵ سوره حج و مانند آن از زمین مناسب رویش سخن به میان آورده است تا این معنا را تاکید کند که رویش نیازمند خاک مناسب است که سنگلاخ و شور نباشد و امکان بقا و نفوذ آن در باشد که از آن گاه به سرزمین خاشع نیز یاد می شود.

خداوند از عوامل دیگری چون خورشید و ماه و باد به عنوان عوامل مادی عمارت و آبادانی سخن به میان می آورد، زیرا بی این عناصر نمی توان سخن از سرزمین آب به میان آورد و اصولا شرایط زیستی مناسب برای انسان و گیاه و جانوران است که اجازه می دهد تا سرزمینی آباد شود و عمارت و سازه های بشری در آن شدنی گردد..

از دیگر عوامل مهم مادی می بایست به انسان ها به عنوان عامل اصلی برای عمران و آبادانی اشاره کرد ؛ زیرا بی حضور انسان آبادانی و عمران به معنای واقعی تحقق نمی یابد؛ از این روست که خداوند درآیه ۶۱ سوره هود ماموریت بشر را آبادانی زمین معرفی می کند.

از دیگر آیاتی که به انسان به عنوان یکی از عناصر مادی و اصلی آبادانی پرداخته می توان به آیات ۷۴ و ۱۳۷ سوره اعراف و ۸۰ تا ۸۲ سوره حجر و آیه ۱۴۹ سوره شعراء و ۹ سوره روم و آیات دیگر اشاره کرد که به نقش و جایگاه انسان در مساله عمران و آبادانی پرداخته است ( منبع  آیت الله خلیل منصوری به نشانی :

آبادانی ، حیات و تدبر
وظیفه آبادانی داشتن بر روی زمین : وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا ۚ قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ ۖ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ ۚ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ : و به سوی قوم ثمود، برادرشان صالح را [فرستادیم] گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید؛ شما را جز او هیچ معبودی نیست، و او شما را از زمین به وجود آورد و از شما خواست که در آن آبادانی کنید؛ بنابراین از او آمرزش بخواهید، سپس به سوی او بازگردید؛ زیرا پروردگارم [به بندگانش] نزدیک و اجابت کننده دعای آنان است.(سوره هود،آیه ۶۱)
جانشینی خدا برروی زمین : وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ: و آن زمان را یاد آر که پروردگارت به فرشتگان گفت: به یقین جانشینی در زمین قرار می دهم. گفتند: آیا موجودی را در زمین قرار می دهی که در آن به فساد و تباهی برخیزد و به ناحق خون ریزی کند و حال آن که ما تو را همواره با ستایشت تسبیح می گوییم و تقدیس می کنیم. [پروردگار] فرمود: من [از این جانشین و قرار گرفتنش در زمین اسراری] می دانم که شما نمی دانید. (سوره بقره،آیه ۳۰)
پرستش پروردگار شهر : إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ- من فقط فرمان یافته ام که پروردگار این شهر را که آن را بسیار محترم شمرده و همه چیز در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست، بپرستم و فرمان یافته ام که از تسلیم شدگان [فرمان ها و احکام او] باشم(سوره نمل،آیه ۹۱)
سپاسگزاری عطای سرزمین : لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ ۖ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ ۖ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ ۚ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ : یقیناً برای قوم سبا در جای اقامتشان نشانه ای [از قدرت و رحمت خدا] وجود داشت، دو باغ از طرف راست و چپ. [گفتیم:] از رزق و روزی پروردگارتان بخورید، و برای او سپاس گزاری کنید، سرزمینی خوش و دلپذیر [دارید]، و پروردگاری بسیار آمرزنده (سوره سبأ،آیه ۱۵ )
برکت در آبادیها و سفر : وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ ۖ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ : و میان مردم سبا و شهرهایی که در آن ها برکت نهادیم، آبادی های به هم پیوسته و نمایان قرار دادیم، و سیر و سفر را در [میان] آنان متناسب و به اندازه مقرّر داشتیم، [و گفتیم:] شب ها و روزها با امنیت در آنها مسافرت کنید. (سوره سبأ،آیه ۱۸ )
حیات زمین در بهار: فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ-پس با تأمل به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مردگی اش زنده می کند، بی تردید این [خدای قدرتمند] زنده کننده مردگان است و او بر هر کاری تواناست. ( سوره روم ، آیه ۵۰)
خزان پاییز :وَلَئِنْ أَرْسَلْنَا رِيحًا فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ -و اگر بادی [سوزان و زیانبار] بفرستیم، پس آن [کشت و زرع] را زرد شده ببینند، پس از آن [به جای جبران گناهانی که سبب این آسیب شده] ناسپاس می شوند. ( سوره روم ، آیه ۵۱ )
دانایی و توانایی خداونددرخلقت : ۞ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً ۚ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۖ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ – خداست که شما را از ناتوانی آفرید، سپس بعد از ناتوانی قدرت و نیرو داد، آن گاه بعد از نیرومندی و توانایی، ناتوانی و پیری قرار داد؛ هرچه بخواهد می آفریند و او دانا و تواناست. ( سوره روم ، آیه ۵۴ )
خزانه های آسمان ها و زمین در سیطره خداست : هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَىٰ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّىٰ يَنْفَضُّوا ۗ وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَفْقَهُونَ – فقط آنانند که می گویند: به کسانی که نزد پیامبر خدایند، انفاق مکنید تا [از پیرامون او] پراکنده شوند. در حالی که خزانه های آسمان ها و زمین در سیطره خداست، ولی منافقان نمی فهمند. (سوره منافقون،آیه ۸ )
خداوند، همه‌ى نيازهاى مادّى ومعنوى، دنيوى و اخروى بشر را تأمين مى‌كند: وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هَٰذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُوا حِطَّةٌ وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ ۚ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ – و [یاد کنید] هنگامی را که به بنی اسرائیل گفته شد: در این شهر [بیت المقدس] سکونت گزینید، و از هر جا که خواستید [ازمیوه و محصولاتش] بخورید، و بگویید: [خدایا! خواسته ما] ریزش گناهان است. و از دروازه [شهر یا درِ معبد] فروتنانه و سجده کنان درآیید، تا گناهانتان را بیامرزم، قطعاً [پاداش] نیکوکاران را بیفزایم. (سوره اعراف،آیه ۱۶۱ )
جامعه و تاريخ نيز قانون و زمان‌بندى و اصولى دارند : وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ – و هیچ شهری را [به خاطر فساد فراگیرش] نابود نکردیم مگر اینکه برای آن سرنوشتی معین [وروزگار ودوره ای تغییرناپذیر] بود. (سوره حجر،آیه ۴ )  جامعه و تاريخ نيز قانون و زمان‌بندى و اصولى دارند. «قرية الا و لها كتاب معلوم
سرسبزى باغ‌هاى منطقه‌ى سبأ، استثنايى بوده: لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ ۖ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ ۖ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ ۚ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ – یقیناً برای قوم سبا در جای اقامتشان نشانه ای [از قدرت و رحمت خدا] وجود داشت، دو باغ از طرف راست و چپ. [گفتیم:] از رزق و روزی پروردگارتان بخورید، و برای او سپاس گزاری کنید، سرزمینی خوش و دلپذیر [دارید]، و پروردگاری بسیار آمرزنده (سوره سبأ،آیه ۱۵)سرسبزى باغ‌هاى منطقه‌ى سبأ، استثنايى بوده است. «آيَةٌ»
زيبايى‌هاى طبيعى يكى از آيات الهى : لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ ۖ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ ۖ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ ۚ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ – یقیناً برای قوم سبا در جای اقامتشان نشانه ای [از قدرت و رحمت خدا] وجود داشت، دو باغ از طرف راست و چپ. [گفتیم:] از رزق و روزی پروردگارتان بخورید، و برای او سپاس گزاری کنید، سرزمینی خوش و دلپذیر [دارید]، و پروردگاری بسیار آمرزنده (سوره سبأ،آیه ۱۵) يكى از آيات الهى، زيبايى‌هاى طبيعى است. آيَةٌ جَنَّتانِ‌ …
سکونت حضرت آدم در بهشت : وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ – و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در این بهشت سکونت گیرید و از هر جای آنکه خواستید فراوان و گوارا بخورید، و به این درخت نزدیک نشوید که [اگر نزدیک شوید] از ستمکاران خواهید شد. (سوره بقره،آیه ۳۵ )
باغ سازی در بهشت : وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ – خدا به مردان و زنان با ایمان بهشت هایی را وعده داده که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است؟ در آن جاودانه اند، و نیز سراهای پاکیزه ای را در بهشت های ابدی [وعده فرموده] و هم چنین خشنودی و رضایتی از سوی خدا [که از همه آن نعمت ها] بزرگ تر است؛ این همان کامیابی بزرگ است. (سوره توبه،آیه ۷۲)
ویژگیهای بهشت : وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۖ لَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ ۖ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِيلًا – و کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی آنان را در بهشت هایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، وارد کنیم، در آنجا جاودانه اند؛ آنان را در آنجا همسرانی پاکیزه است، و آنان را در زیر سایه ای پایدار [و دلپذیر، آرام بخش و خنک] درآوریم. (سوره نساء،آیه ۷۵ )
ویژگیهای بهشت : يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ – تا گناهتان را بیامرزد، و شما را در بهشت هایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است و خانه های پاکیزه در بهشت های جاویدان، درآورد؛ این است کامیابی بزرگ. (سوره صف،آیه ۱۲)
تخلّف از فرمان انبيا، تخلّف از فرمان خداست : وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِيدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُكْرًا – چه بسیار آبادی ها که [اهلش] از فرمان پروردگارشان و فرستادگانش روی برگرداندند، پس ما آنان را به حساب سختی محاسبه کردیم و به عذاب بسیار شدیدی عذاب نمودیم؛ (سوره طلاق،آیه ۸ ) تخلّف از فرمان انبيا، تخلّف از فرمان خداست. «عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ»
زوال تمدّن‌ها و جوامع، تحت اراده الهى است : وَتِلْكَ الْقُرَىٰ أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِدًا – و آن شهرها [یی که داستانشان را بر تو خواندیم] هنگامی که اهل آنها [با کفر و تکذیب آیات خدا] به خود ستم ورزیدند، هلاکشان کردیم، و برای هلاکتشان وقتی معلوم مقرّر نمودیم. (سوره کهف،آیه ۵۹ ) زوال تمدّن‌ها و جوامع، تحت اراده الهى است. «أَهْلَكْناهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا»
سقوط ملّت‌ها و تمدّن‌ها، جلوه‌اى از آيات الهى: أَوَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ ۖ أَفَلَا يَسْمَعُونَ – آیا مشرکان را [داستان] بسیاری از ملت هایی که ما پیش از آنان هلاک کردیم که [اینان] در مسکن هایشان قدم می زنند هدایت نکرد [و برای آنان روشن نساخت که سرانجام کفرپیشگان هلاکت است؟] همانا در این [سرگذشت ها] عبرت هاست، آیا نمی شنوند؟! (سوره سجده،آیه ۲۶ ) سقوط ملّت‌ها و تمدّن‌ها، جلوه‌اى از آيات الهى است. إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ‌ …
قانون‌شكنى نياكان، نسل‌هاى بعدى را نيز شرمنده مى‌كند : وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ ۙ لَا تَأْتِيهِمْ ۚ كَذَٰلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ – ز آنان سرگذشت شهری را که در ساحل دریا بود بپرس، هنگامی که [اهلش] در [روز تعطیلیِ] شنبه [از حکم خدا] تجاوز می کردند؛ به این صورت که روز [تعطیلیِ] شنبه ماهی هایشان [به اراده خدا از اعماق آب به سوی ساحل می آمدند و] به روی آب آشکار می شدند و غیر شنبه ها نمی آمدند [وآنان بر خلاف حکم خدا در تعطیلی شنبه به صید می پرداختند؛] این گونه آنان را در برابر نافرمانی و فسقی که همواره داشتند، آزمایش می کردیم. (سوره اعراف،آیه ۱۶۳ )
دنيا، جولانگاه طغيانگران خواهد شد: وَحَرَامٌ عَلَىٰ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ – و بر [اهل] شهری که نابودشان کردیم، محال است که [در قیامت به سوی ما] باز نگردند. (سوره انبیاء،آیه ۹۵ )
در آينده‌ى تاريخ نيز مفسدان تاخت و تاز خواهند كرد: وَحَرَامٌ عَلَىٰ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ – و بر [اهل] شهری که نابودشان کردیم، محال است که [در قیامت به سوی ما] باز نگردند. (سوره انبیاء،آیه ۹۵ )
عذاب خداوند، پس از اتمام حجّت : وَلَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظَالِمُونَ – و همانا پیامبری از خود آنان برای [هدایت] شان آمد، ولی او را تکذیب کردند، پس عذاب [خدا] آنان را در حالی که ستمکار بودند، فراگرفت. (سوره نحل،آیه ۱۱۳ )
قهر الهى، بعد از اتمام حجّت شهروندان : وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ – و [مردم] هیچ شهری را نابود نکردیم مگر آنکه بیم دهندگانی برای آنان بود، (سوره شعراء،آیه ۲۰۸ )
وظيفه‌ى انبيا وامامان هشدار است: وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ – و [مردم] هیچ شهری را نابود نکردیم مگر آنکه بیم دهندگانی برای آنان بود، (سوره شعراء،آیه ۲۰۸ )
زندگى براى هیچ شهروندی ماندگار و پايدار نيست : وَإِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا ۚ كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا – هیچ شهری [از شهرهای یاغیان و مفسدان] نیست مگر آنکه آن را پیش از قیامت [به عذاب] نابود می کنیم یا به عذابی سخت دچار می سازیم. انجام این کار در کتاب [لوح محفوظ] نگاشته شده است. (سوره اسراء،آیه ۵۸ )
برچيده شدن بساط زندگى روى زمين : وَإِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا ۚ كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا – هیچ شهری [از شهرهای یاغیان و مفسدان] نیست مگر آنکه آن را پیش از قیامت [به عذاب] نابود می کنیم یا به عذابی سخت دچار می سازیم. انجام این کار در کتاب [لوح محفوظ] نگاشته شده است. (سوره اسراء،آیه ۵۸ ) برچيده شدن بساط زندگى روى زمين، نه يك تصادف، بلكه براساس قانونى است كه خداوند، از پيش تعيين و ثبت كرده است

 

تدبر در آثار باستانی

خداوند متعال در آیات مختلف ، سرگذشت شهرها و مردم شهرهای گوناگون را مثال زده و توصیه به سیر وسفرو دیدن آنها و عبرت آموزی نموده است .قرآن کریم در آیاتی انسان را به گردش تشویق می‌کند و حتی در بعضی آیات ترک جهانگردی را در انسان سرزنش می‌کند. آثار تاریخی هر کشور ، علاوه بر معرفی تمدن و فرهنگ هر منطقه ، بیانگر اتفاقاتی است که در گذشته افتاده و گاه گردش در دل آثار باستانی سیاحتی است در دل هزاران سال تجربه. خرابه کاخ‌های بزرگی که روزی تجلی امپراتوری‌های بزرگ زمین بودند و مردمان ، چنان این حکومت ها را پرتوان و شکست ناپذیر می‌پنداشتند ، که حتی در مخیله‌اشان هم نمی‌گنجید در گوشه ای از زمان ، جا خوش کنند و خاک بخورند. خداوند در آیه ۴۴ سوره مبارکه فاطر می‌فرماید: «آیا در زمین گردش نمی کنند تا بنگرند سرانجام کسانی که پیش از ایشان زندگی می کردند چگونه بود (با اینکه) آن گروه از ایشان قدرتمند تر بودند».

از تاريخ و سرگذشت شهرهای گذشته بايد درس گرفت : وَتِلْكَ الْقُرَىٰ أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِدًا – و آن شهرها [یی که داستانشان را بر تو خواندیم] هنگامی که اهل آنها [با کفر و تکذیب آیات خدا] به خود ستم ورزیدند، هلاکشان کردیم، و برای هلاکتشان وقتی معلوم مقرّر نمودیم. (سوره کهف،آیه ۵۹ )
به تمدن‌هاى ويران شده گذشته، بايد به ديده عبرت نگريست و درسهاى تازه گرفت : أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ ۖ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ – یا چون آن کسی که به دهکده ای گذر کرد، در حالی که دیوارهای آن بر روی سقف هایش فرو ریخته بود [و اجساد ساکنانش پوسیده و متلاشی به نظر می آمد] گفت: خدا چگونه اینان را پس از مرگشان زنده می کند؟ پس خدا او را صد سال میراند، سپس وی را برانگیخت، به او فرمود: چه مقدار [در این منطقه] درنگ کرده ای؟ گفت: یک روز یا بخشی از یک روز درنگ کرده ام. [خدا] فرمود: بلکه صد سال درنگ کرده ای! به خوراکی و نوشیدنی خود بنگر که [پس از گذشت صد سال و رفت و آمد فصول چهارگانه] تغییری نکرده، و به دراز گوش خود نظر کن [که جسمش متلاشی شده، ما تو را زنده کردیم تا به پاسخ پرسشت برسی و به واقع شدن این حقیقت مطمئن شوی]، و تا تو را نشانه ای [از قدرت و ربوبیّت خود] برای مردم [در مورد زنده شدن مردگان] قرار دهیم، اکنون به استخوان ها [یِ دراز گوشت] بنگر که چگونه آنها را برمی داریم و به هم پیوند می دهیم، سپس بر آنها گوشت می پوشانیم. چون [کیفیتِ زنده شدنِ مردگان] بر او روشن شد، گفت: اکنون می دانم که یقیناً خدا بر هر کاری تواناست. (سوره بقره،آیه ۲۵۹ )
آثار باستانى مى‌تواند وسيله‌ى عبرت باشد : وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ ۚ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا ۚ بَلْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ نُشُورًا – یقیناً مشرکان مکه بر شهری که [محل زندگی قوم لوط بود و] بر آن باران عذاب باریده شد، گذر کرده اند، پس آیا آنجا را ندیده اند؟ [چرا! دیده اند] ولی [عبرت نگرفته اند، چون] برانگیخته شدن [مردگان] را [برای رسیدن به پاداش اعمال] امید و انتظار ندارند. (سوره فرقان،آیه ۴۰ )
عبرت از گذشته ، سنت الهی در نابودی شهرهای در معرض قهر خدا : وَكَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا فَجَاءَهَا بَأْسُنَا بَيَاتًا أَوْ هُمْ قَائِلُونَ – چه بسیار شهرهایی که اهلش را [به سبب گناهانشان] هلاک کردیم و عذاب ما در حالی که شب یا نیم روز در استراحت و آرامش بودند، به آنان رسید!! (سوره اعراف،آیه ۴ )
عبرت از شهرهای تکذیب حقایق : تِلْكَ الْقُرَىٰ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَائِهَا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ ۚ كَذَٰلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِ الْكَافِرِينَ – این شهرهاست که بخشی از داستان هایش را برای تو بیان می کنیم، و یقیناً پیامبرانشان برای آنان دلایل روشن آوردند، ولی آنان بر آن نبودند که به حقایقی که پیش از آمدن آن دلایل تکذیب کرده بودند ایمان بیاورند؛ این گونه خدا بر دل های کافران [به سزای لجاجت وعنادشان] مُهر می زند. (سوره اعراف،آیه ۱۰۱ )
با ديده‌ى عبرت به تاريخ شهرها بنگريم : مَا آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا ۖ أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ – پیش از آنان [اهل] هیچ شهری که آن را نابود کردیم [با دیدن معجزه] ایمان نیاوردند؛ پس آیا اینان ایمان می آورند؟! (سوره انبیاء،آیه ۶ )
آشنايى با فلسفه‌ى تاريخ و شناخت اقوام گذشته : إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَىٰ أَهْلِ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ – ما بر اهل این شهر به علت کار بسیار زشتی که مرتکب می شوند، عذاب سختی از آسمان نازل خواهیم کرد. (سوره عنکبوت،آیه ۳۴ ) آشنايى با فلسفه‌ى تاريخ و شناخت اقوام گذشته، مورد توجّه قرآن است. «آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»
از خرابه‌ها نيز مى‌توان درس گرفت ‌: إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَىٰ أَهْلِ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ – ما بر اهل این شهر به علت کار بسیار زشتی که مرتکب می شوند، عذاب سختی از آسمان نازل خواهیم کرد. (سوره عنکبوت،آیه ۳۴ )از خرابه‌ها نيز مى‌توان درس گرفت. آيَةً … لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
عبرت گرفتن، به دقّت و تعقّل نياز دارد : إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَىٰ أَهْلِ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ – ما بر اهل این شهر به علت کار بسیار زشتی که مرتکب می شوند، عذاب سختی از آسمان نازل خواهیم کرد. (سوره عنکبوت،آیه ۳۴ ) عبرت گرفتن، به دقّت و تعقّل نياز دارد. افراد غافل با ديد سطحى نمى‌توانند حقايق را درك كرده و عبرت بگيرند. «لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»
تعقّل و انديشه، شرط هدايت و عبرت‌گيرى: إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَىٰ أَهْلِ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ – ما بر اهل این شهر به علت کار بسیار زشتی که مرتکب می شوند، عذاب سختی از آسمان نازل خواهیم کرد. (سوره عنکبوت،آیه ۳۴ ) تعقّل و انديشه، شرط هدايت و عبرت‌گيرى است. «لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»
شهروندانی مى‌توانند از تاريخ عبرت بگيرند كه…. : وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ ۖ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ – و میان مردم سبا و شهرهایی که در آن ها برکت نهادیم، آبادی های به هم پیوسته و نمایان قرار دادیم، و سیر و سفر را در [میان] آنان متناسب و به اندازه مقرّر داشتیم، [و گفتیم:] شب ها و روزها با امنیت در آنها مسافرت کنید. (سوره سبأ،آیه ۱۸) افراد و ملّت‌هايى مى‌توانند از تاريخ عبرت بگيرند و پايدار بمانند كه بسيار بردبار و سپاسگزار باشند. «لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ»
تاريخ گذشتگان، بهترين درس براى آيندگان : وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ – و برای آنان [که با تو برخورد خصمانه دارند] اهل آن شهر ( از شهرهاى قديم روم‌درمنطقه انطاكيه) را مثل بزن، هنگامی که پیامبران به آنجا آمدند، (سوره یس،آیه ۱۳( تاريخ گذشتگان، بهترين درس براى آيندگان است. «وَ اضْرِبْ لَهُمْ»
عبرت آموزی از شهر: وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ – و برای آنان [که با تو برخورد خصمانه دارند] اهل آن شهر ( از شهرهاى قديم روم‌درمنطقه انطاكيه) را مثل بزن، هنگامی که پیامبران به آنجا آمدند، (سوره یس،آیه ۱۳(در بيان داستان، عبرت‌ها مهم است، نام قريه، نژاد، زبان و تعداد افراد مهم نيست. «أَصْحابَ الْقَرْيَةِ»
پند آموزی در بازدیدآثار باستانی : وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا ۖ فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا ۖ وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ – چه بسیار [اهل] شهرهایی را که [به سبب فراوانی نعمت] در زندگی خود گرفتار سرمستی و طغیان شده بودند، هلاک کردیم، پس این ها خانه های ایشان است که پس از آنان [خراب و ویران شده و] جز اندکی مورد سکونت قرار نگرفته اند، و فقط ما وارث آنان هستیم! (سوره قصص،آیه ۵۸ ) خرابه‌ها وبقاياى تمدّن‌هاى گذشته، بهترين پندآموز نسل‌هاى بعدى است.«فَتِلْكَ مَساكِنُهُمْ» (از جمله برنامه‌هاى تربيتى، بازديد از همين اماكن است.)
درس از تاريخ و سرگذشت پيشينيان .: وَتِلْكَ الْقُرَىٰ أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِدًا – و آن شهرها [یی که داستانشان را بر تو خواندیم] هنگامی که اهل آنها [با کفر و تکذیب آیات خدا] به خود ستم ورزیدند، هلاکشان کردیم، و برای هلاکتشان وقتی معلوم مقرّر نمودیم. (سوره کهف،آیه ۵۹ ) از تاريخ و سرگذشت پيشينيان بايد درس گرفت. «تِلْكَ الْقُرى‌ أَهْلَكْناهُمْ»
عبرت نگرفتن مردم مکه از پیشینیان : أَوَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ ۖ أَفَلَا يَسْمَعُونَ – آیا مشرکان را [داستان] بسیاری از ملت هایی که ما پیش از آنان هلاک کردیم که [اینان] در مسکن هایشان قدم می زنند هدایت نکرد [و برای آنان روشن نساخت که سرانجام کفرپیشگان هلاکت است؟] همانا در این [سرگذشت ها] عبرت هاست، آیا نمی شنوند؟! (سوره سجده،آیه ۲۶ ) مردم مكّه از انقراض اقوام پيشين آگاه بودند و آثار به جاى مانده از آنان در گذرگاه آنان بود، ولى عبرت نمى‌گرفتند. «أَ وَ لَمْ يَهْدِ لَهُمْ»
بررسی اقوام گذشته : أَوَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ ۖ أَفَلَا يَسْمَعُونَ – آیا مشرکان را [داستان] بسیاری از ملت هایی که ما پیش از آنان هلاک کردیم که [اینان] در مسکن هایشان قدم می زنند هدایت نکرد [و برای آنان روشن نساخت که سرانجام کفرپیشگان هلاکت است؟] همانا در این [سرگذشت ها] عبرت هاست، آیا نمی شنوند؟! (سوره سجده،آیه ۲۶ ) عوامل عزّت و ذلّت اقوام گذشته را بررسى كنيد و از آن درس عبرت گيريد. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً»
لزوم حفظ آثار باستانى نياكان: أَوَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ ۖ أَفَلَا يَسْمَعُونَ – آیا مشرکان را [داستان] بسیاری از ملت هایی که ما پیش از آنان هلاک کردیم که [اینان] در مسکن هایشان قدم می زنند هدایت نکرد [و برای آنان روشن نساخت که سرانجام کفرپیشگان هلاکت است؟] همانا در این [سرگذشت ها] عبرت هاست، آیا نمی شنوند؟! (سوره سجده،آیه ۲۶ ) حفظ آثار باستانى نياكان، براى عبرت آيندگان لازم است. «مَساكِنِهِمْ»
عبرت از شهرهای نابود شده : وَتَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ – در آنجا [پس از زیر و رو شدن شهر و هلاکت مردم] نشانه و عبرتی [از قدرت، غضب خود و محکومیت مجرمان] برای کسانی که از عذاب دردناک می ترسند به جا گذاشتیم. (سوره ذاریات،آیه ۳۷ )
عبرت گرفتن از پیشینه شهرها : وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ – و خدا [برای پندآموزی به ناسپاسان] مَثَلی زده است: شهری را که امنیت و آسایش داشت و رزق و روزیِ [مردمش] به فراوانی از همه جا برایش می آمد، پس نعمت خدا را ناسپاسی کردند، در نتیجه خدا به کیفر اعمالی که همواره مرتکب می شدند، بلای گرسنگی و ترس فراگیر را به آنان چشانید. (سوره نحل،آیه ۱۱۲ ) قرية: قرى: جمع كردن. شهر را از آن قريه گويند ، كه مردم در آن جمع شده ‏اند . اكثر استعمال در شهر است، گاهى به معناى روستا نيز آيد. از بيان مثال‌هاى قرآنى در مورد تاريخ واقوام گذشته، عبرت بگيريم. «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا»
مطالعه پیشینه شهرها با هدف عبرت : مَا آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا ۖ أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ – پیش از آنان [اهل] هیچ شهری که آن را نابود کردیم [با دیدن معجزه] ایمان نیاوردند؛ پس آیا اینان ایمان می آورند؟! (سوره انبیاء،آیه ۶) با ديده‌ى عبرت به تاريخ بنگريم. «أَ فَهُمْ يُؤْمِنُونَ»
درس گرفتن از پیشینه تخریب شهرها : فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِيدٍ – و چه بسیار شهرها را در حالی که اهلش ستمکار بودند، هلاک کردیم، پس [به سبب نزول عذاب سقف های خانه هایشان خراب شده و دیوارهایشان بر] سقف ها فرو ریخته است و [چه بسیار] چاه های پر آب [که به سبب نابود شدن مالکانش] متروک افتاده و کاخ ها و قصرهای برافراشته [ومحکمی که بی ساکن و بی صاحب مانده است.] (سوره حج،آیه ۴۵) از تاريخ درس بگيريد. فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ …
تجربه اندوزی شهرهای اقوام پیشین : أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ ۚ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ ۖ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَٰكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ – آیا خبر کسانی که پیش از آنان بودند به اینان نرسیده؟ خبر قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و شهرهای زیر و رو شده [قوم لوط] که پیامبرانشان برای آنان دلایل روشن آوردند [ولی نپذیرفتند]؛ خدا بر آن نبود که به آنان ستم ورزد، ولی آنان بودند که همواره بر خود ستم می کردند. (سوره توبه،آیه ۷۰) تاريخ واخبار اقوام گذشته، بسيار مهم ومفيد است. «نَبَأُ» (به خبر مهم ومفيد «نَبَأُ» گفته مى‌شود)
تاريخ و شهروندان گذشته، آئينه‌اى براى آيندگان : وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِيدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُكْرًا – چه بسیار آبادی ها که [اهلش] از فرمان پروردگارشان و فرستادگانش روی برگرداندند، پس ما آنان را به حساب سختی محاسبه کردیم و به عذاب بسیار شدیدی عذاب نمودیم؛ (سوره طلاق،آیه ۸ ) تاريخ و گذشتگان، آئينه‌اى براى آيندگان است. وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ …
بازدید آثار باستانی برای پند آموزی : وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا ۖ فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا ۖ وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ – چه بسیار [اهل] شهرهایی را که [به سبب فراوانی نعمت] در زندگی خود گرفتار سرمستی و طغیان شده بودند، هلاک کردیم، پس این ها خانه های ایشان است که پس از آنان [خراب و ویران شده و] جز اندکی مورد سکونت قرار نگرفته اند، و فقط ما وارث آنان هستیم! (سوره قصص،آیه ۵۸ ) خرابه‌ها وبقاياى تمدّن‌هاى گذشته، بهترين پندآموز نسل‌هاى بعدى است. «فَتِلْكَ مَساكِنُهُمْ» (از جمله برنامه‌هاى تربيتى، بازديد از همين اماكن است.)
بازدید اثار باستانی برای پند گرفتن : أَوَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ ۖ أَفَلَا يَسْمَعُونَ – آیا مشرکان را [داستان] بسیاری از ملت هایی که ما پیش از آنان هلاک کردیم که [اینان] در مسکن هایشان قدم می زنند هدایت نکرد [و برای آنان روشن نساخت که سرانجام کفرپیشگان هلاکت است؟] همانا در این [سرگذشت ها] عبرت هاست، آیا نمی شنوند؟! (سوره سجده،آیه ۲۶ ) بازديد از آثار باستانى و آثار به جاى مانده از اقوام پيشين مورد سفارش اسلام است؛ امّا به شرط آنكه همراه پند و عبرت باشد، نه از روى غفلت. «أَ وَ لَمْ يَهْدِ
سر گذشت سرزمین سبأ عبرت‌انگيز است : لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ ۖ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ ۖ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ ۚ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ – یقیناً برای قوم سبا در جای اقامتشان نشانه ای [از قدرت و رحمت خدا] وجود داشت، دو باغ از طرف راست و چپ. [گفتیم:] از رزق و روزی پروردگارتان بخورید، و برای او سپاس گزاری کنید، سرزمینی خوش و دلپذیر [دارید]، و پروردگاری بسیار آمرزنده (سوره سبأ،آیه ۱۵) سر گذشت سرزمین سبأ عبرت‌انگيز است. لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ … آيَةٌ
عبرت از تاریخ شهرهای پیشین : وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا ۖ فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ – و به یاد آورید که خدا شما را جانشینانی پس از قوم عاد قرار داد، و در زمین، جای [مناسبی] به شما بخشید که از مکان های هموارش برای خود قصرها بنا می کنید، و از کوه ها خانه هایی می تراشید، پس نعمت های خدا را یاد کنید و در زمین تبهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنید. (سوره اعراف،آیه ۷۴ ) از تاريخ گذشتگان عبرت بگيريم. وَ اذْكُرُوا … بَعْدِ عادٍ
نشانه های عبرت : وَلَقَدْ تَرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ -[پس با عذاب آسمانی، شهر و اهلش را در هم کوبیدیم] و از آن شهر نشانه ای روشن [از سنگ هایی که بر سر اهلش فرو باریدیم] برای مردمی که می اندیشند، بر جای گذاشتیم. (سوره عنکبوت،آیه ۳۵ )

زوال و نابودی شهرهای گذشته
حکایت شهرها : ذَٰلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْقُرَىٰ نَقُصُّهُ عَلَيْكَ ۖ مِنْهَا قَائِمٌ وَحَصِيدٌ – (اى پيامبر!) اين (مطالب) (گوشه‌اى) از گزارش های شهرها [و اهل آنها] است که آن را بر تو حکایت می کنیم، برخی از آن [شهر] ها هنوز برجایند، و برخی درو شده بر باد رفته اند! (سوره هود،آیه ۱۰۰ ) منظور آيه اين باشد كه در بعضى موارد، تنها خودشان را هلاك نموديم از اين روى آثارشان باقى است، ولى در بعضى ديگر آنها را همراه با تمامى آثار و خانه‌هايشان نابود كرديم.
قهر الهى از روى حكمت : وَتِلْكَ الْقُرَىٰ أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِدًا – و آن شهرها [یی که داستانشان را بر تو خواندیم] هنگامی که اهل آنها [با کفر و تکذیب آیات خدا] به خود ستم ورزیدند، هلاکشان کردیم، و برای هلاکتشان وقتی معلوم مقرّر نمودیم. (سوره کهف،آیه ۵۹ )قهر الهى از روى حكمت بوده و داراى زمانى خاص است
سرنوشت معین برای شهرها : وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ – و هیچ شهری را [به خاطر فساد فراگیرش] نابود نکردیم مگر اینکه برای آن سرنوشتی معین [وروزگار ودوره ای تغییرناپذیر] بود. (سوره حجر،آیه ۴ ) جامعه و تاريخ نيز قانون و زمان‌بندى و اصولى دارند. «قرية الا و لها كتاب معلوم»
اتمام حجت قبل از نابودی شهرها: وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ حَتَّىٰ يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا ۚ وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَىٰ إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ – و پروردگارت بر آن نبوده است که شهرها را نابود کند، تا آنکه [پیش از نابودی] در مرکز آنها پیامبری برانگیزد که آیات ما را بر آنان بخواند، و ما [در هیچ حالی از احوال] نابودکننده شهرها نبوده ایم مگر در حالی که اهلش ستمکار بوده اند. (سوره قصص،آیه ۵۹ )
نابودی شهرها ، بعلت ایمان نیاوردن علیرغم دیدن معجزه: مَا آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا ۖ أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ – پیش از آنان [اهل] هیچ شهری که آن را نابود کردیم [با دیدن معجزه] ایمان نیاوردند؛ پس آیا اینان ایمان می آورند؟! (سوره انبیاء،آیه ۶ )
نابودشدن شهرها بعلت فساد فراگیر : وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ – و هیچ شهری را [به خاطر فساد فراگیرش] نابود نکردیم مگر اینکه برای آن سرنوشتی معین [وروزگار ودوره ای تغییرناپذیر] بود. (سوره حجر،آیه ۴ )
ظلم، مايه‌ى هلاكت است : وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ ۖ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ – و زمانی که فرستادگان ما با بشارت [ولادت اسحاق] نزد ابراهیم آمدند، گفتند: ما یقیناً اهل شهر را نابود می کنیم؛ زیرا اهل آن ستمکارند. (سوره عنکبوت،آیه ۳۱ )
عذاب الهی برای شهروندان فاسق : إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَىٰ أَهْلِ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ – ما بر اهل این شهر به علت کار بسیار زشتی که مرتکب می شوند، عذاب سختی از آسمان نازل خواهیم کرد. (سوره عنکبوت،آیه ۳۴ )
درهم شکستن شهرهای ستمکار : وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ – و چه بسیار از شهرهایی که [اهلش] ستمکار بودند، درهم شکستیم، و پس از آنان قومی دیگرپدید آوردیم. (سوره انبیاء،آیه ۱۱ )
هلاك شدن همه آن آبادیهای پيشين: وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ – چه بسیار آبادی هایی که [اهلش] از [اهل] آبادی تو که تو را بیرون کرده اند نیرومندتر بودند، ما آنان را هلاک کردیم و یاوری [در برابر عذاب] برای آنان نبود. (سوره محمد،آیه ۱۳ ( اين آيه به پيامبر دلدارى مى‌دهد كه ما همه آن اقوام پيشين را هلاك كرديم با آنكه از مردم مكّه بسيار قوى‌تر بودند
هلاک شدن شهرهای طغیانگر : وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا ۖ فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا ۖ وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ – چه بسیار [اهل] شهرهایی را که [به سبب فراوانی نعمت] در زندگی خود گرفتار سرمستی و طغیان شده بودند، هلاک کردیم، پس این ها خانه های ایشان است که پس از آنان [خراب و ویران شده و] جز اندکی مورد سکونت قرار نگرفته اند، و فقط ما وارث آنان هستیم! (سوره قصص،آیه ۵۸ )
نجات شهروندان مومن قبل از عذاب : فَأَخْرَجْنَا مَنْ كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ – پس هرکه را از مؤمنان در آن شهر بود [پیش از آمدن عذاب] بیرون بردیم (سوره زاریات ، آیه ۳۵ )
نابودی شهرهای ستمکار : فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِيدٍ – و چه بسیار شهرها را در حالی که اهلش ستمکار بودند، هلاک کردیم، پس [به سبب نزول عذاب سقف های خانه هایشان خراب شده و دیوارهایشان بر] سقف ها فرو ریخته است و [چه بسیار] چاه های پر آب [که به سبب نابود شدن مالکانش] متروک افتاده و کاخ ها و قصرهای برافراشته [ومحکمی که بی ساکن و بی صاحب مانده است.] (سوره حج،آیه ۴۵ )
نابودی شهرهای ظالم : وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ – و چه بسیار از شهرهایی که [اهلش] ستمکار بودند، درهم شکستیم، و پس از آنان قومی دیگرپدید آوردیم. (سوره انبیاء،آیه ۱۱ ) اگر ظلم به صورت يك سيره و روش در آيد، قهر الهى را در پى خواهد داشت. «كانَتْ ظالِمَةً» لكن اگر ظلمى مداوم نباشد و انسان با متوجّه شدن آن توبه كند آن قهر را به دنبال نخواهد داشت).
نابودی کاخهای ظالمان : فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِيدٍ – و چه بسیار شهرها را در حالی که اهلش ستمکار بودند، هلاک کردیم، پس [به سبب نزول عذاب سقف های خانه هایشان خراب شده و دیوارهایشان بر] سقف ها فرو ریخته است و [چه بسیار] چاه های پر آب [که به سبب نابود شدن مالکانش] متروک افتاده و کاخ ها و قصرهای برافراشته [ومحکمی که بی ساکن و بی صاحب مانده است.] (سوره حج،آیه ۴۵ )
عذاب با فرو رفتن خانه در زمین : فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ- پس او و خانه اش را در زمین فرو بردیم، و هیچ گروهی غیر از خدا برای او نبود که وی را [برای رهایی از عذاب] یاری دهد، و خود نیز نتوانست از خود دفاع کند. (سوره قصص،آیه ۸۱ )
در برابر قهر خدا، نه سقفى مى‌ماند و نه ستونى: فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِيدٍ – و چه بسیار شهرها را در حالی که اهلش ستمکار بودند، هلاک کردیم، پس [به سبب نزول عذاب سقف های خانه هایشان خراب شده و دیوارهایشان بر] سقف ها فرو ریخته است و [چه بسیار] چاه های پر آب [که به سبب نابود شدن مالکانش] متروک افتاده و کاخ ها و قصرهای برافراشته [ومحکمی که بی ساکن و بی صاحب مانده است.] (سوره حج،آیه ۴۵ ) در برابر قهر خدا، نه سقفى مى‌ماند و نه ستونى. «خاوِيَةٌ عَلى‌ عُرُوشِها»
مرگ ساکنان خانه ها : أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ – آیا به کسانی که از ترس مرگ از خانه های خود در حالی که هزاران نفر بودند، بیرون آمدند [با دیده عبرت] ننگریستی؟ پس خدا به آنان فرمود: بمیرید [و آنان بدون فاصله مردند،] سپس آنان را زنده کرد [تا بدانند رهایی از چنگ مرگ ممکن نیست]. خدا نسبت به مردم دارای فضل و احسان است، ولی بیشتر مردم سپاس نمی گزارند. . (سوره بقره،آیه ۲۴۳ ) كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ – این گونه خدا آیاتش را برای شما بیان می کند، باشد که بیندیشید(سوره بقره،آیه ۲۴۲ )

شهرهای صالح در در امان الهی
شهرها تا زمانی که شاخص های اصلاح گری را با خود به همراه دارند، از آفات الهی در امانند و در بیمة خداوند قرار دارند؛ بلاها و آسیب ها، همواره مخصوص قریه ها و اجتماعات ناصالح و ستمکار و فاسق پیشه است. آیات زیر دلیلی بر این مدّعاست: ( منبع: رهبری حسن ، شهر و روستا در فرهنگ قرآن، پژوهشهای قرآنی ۱۳۸۷ شماره ۵۴ و ۵۵ ویژه نامه قرآن و مهندسی فرهنگی)
(وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهلِکَ القُری بِظُلمٍ وَ اَهلُها مُصلِحُونَ)(هود/۱۱۷)
«چنین نبود که پروردگارت آبادی ها را به ظلم و ستم نابود کند در حالی که اهلش در صدد اصلاح بوده باشند.»
۲٫ (وَ کَاَیِّن مِن قَریَةٍ عَتَت عَن اَمرِ رَبِّها و رُسُلِهِ فَحاسَبناها حِساباً شدیداً وَ عَذَّبناها عَذاباً نُکراً)(طلاق/۸)
«چه بسیار شهرها و آبادی ها که اهل آن از فرمان خدا و رسولانش سرپیچی کرده اند و ما حساب آنها را به شدت رسیدیم، و به مجازات کم نظیری گرفتار ساختیم.»
۳٫ (فَکَاَیِّن مِن قَریَةٍ اَهلَکناها وَ هِیَ ظالِمةٌ)(حج/ ۴۵)«چه بسیار از آبادی ها که آنها را نابود کردیم در حالی که ستمگر بودند.»

 

هشدار ومهلت به شهرهای فعلی و آینده
مهلت الهی به شهروندان ستمگر : وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ – و چه بسا شهرها که به [اهل] آنها در حالی که ستمکار بودند، مهلت دادم، سپس آنان را [به عذابی سخت] گرفتم؛ وبازگشت همه به سوی اوست. (سوره حج،آیه ۴۸) يكى از سنّت‌هاى الهى، مهلت دادن به ستمگران است پس عجله ما بيهوده است. «وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ»
هشدار قبل از نابودی شهروندان : وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ – و [مردم] هیچ شهری را نابود نکردیم مگر آنکه بیم دهندگانی برای آنان بود، (سوره شعراء،آیه ۲۰۸ )
تهدیدالهی برای برخورد با فسق شهروندان : وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا – هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را نابود کنیم، مرفّهین و خوش گذران هایش را [به وسیله وحی به طاعت، بندگی و دوری از گناه] فرمان می دهیم، چون [سرپیچی کنند و] در آن شهر به فسق و فجور روی آورند، عذاب بر آنان لازم و حتم می شود، پس آنان را به شدت درهم می کوبیم [و بنیادشان را از ریشه بر کنیم.] (سوره اسراء،آیه ۱۶) تهديدهاى الهى را جدّى بگيريم و خود را اصلاح كنيم، چون عامل اجراى تهديدهاى الهى عملكرد خودماست. «فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ»
مجازات شهرهای ستمکارسخت است :  وَكَذَٰلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَىٰ وَهِيَ ظَالِمَةٌ ۚ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ – و چنین است مؤاخذه کردن پروردگارت، هنگامی که [مردم] آبادی ها را در آن حال که ستمکارند مؤاخذه می کند. بی تردید مؤاخذه او دردناک و سخت است. (سوره هود،آیه ۱۰۲ )
تهديد مردم شهرها در جاى خود، يكى از عوامل مؤثّر تربيتى است: وَكَذَٰلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَىٰ وَهِيَ ظَالِمَةٌ ۚ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ – و چنین است مؤاخذه کردن پروردگارت، هنگامی که [مردم] آبادی ها را در آن حال که ستمکارند مؤاخذه می کند. بی تردید مؤاخذه او دردناک و سخت است. (سوره هود،آیه ۱۰۲ )
قهر الهى، بعد از اتمام حجّت شهروندان : وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ – و [مردم] هیچ شهری را نابود نکردیم مگر آنکه بیم دهندگانی برای آنان بود، (سوره شعراء،آیه ۲۰۸) قهر الهى، بعد از اتمام حجّت است. تنبيه بايد بعد از تذكّر باشد. وَ ما أَهْلَكْنا … إِلَّا لَها مُنْذِرُونَ‌
نابودی شهرها پس از اتمام حجت : وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ حَتَّىٰ يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا ۚ وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَىٰ إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ – و پروردگارت بر آن نبوده است که شهرها را نابود کند، تا آنکه [پیش از نابودی] در مرکز آنها پیامبری برانگیزد که آیات ما را بر آنان بخواند، و ما [در هیچ حالی از احوال] نابودکننده شهرها نبوده ایم مگر در حالی که اهلش ستمکار بوده اند. (سوره قصص،آیه ۵۹ )

 

نابودی شهرها
قهر خدا زمانى است كه سيماى شهر را ظلم بگيرد: وَكَذَٰلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَىٰ وَهِيَ ظَالِمَةٌ ۚ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ – و چنین است مؤاخذه کردن پروردگارت، هنگامی که [مردم] آبادی ها را در آن حال که ستمکارند مؤاخذه می کند. بی تردید مؤاخذه او دردناک و سخت است. (سوره هود،آیه ۱۰۲ )
سنّت الهى، هلاكت شهروندان مرفّه بى‌ايمان است : وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا ۖ فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا ۖ وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ – چه بسیار [اهل] شهرهایی را که [به سبب فراوانی نعمت] در زندگی خود گرفتار سرمستی و طغیان شده بودند، هلاک کردیم، پس این ها خانه های ایشان است که پس از آنان [خراب و ویران شده و] جز اندکی مورد سکونت قرار نگرفته اند، و فقط ما وارث آنان هستیم! (سوره قصص،آیه ۵۸ ) سنّت الهى، هلاكت مرفّهان بى‌ايمان است. «أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ»
نابودی شهرهابعلت طغیانگری شهروندان : وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا ۖ فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا ۖ وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ – چه بسیار [اهل] شهرهایی را که [به سبب فراوانی نعمت] در زندگی خود گرفتار سرمستی و طغیان شده بودند، هلاک کردیم، پس این ها خانه های ایشان است که پس از آنان [خراب و ویران شده و] جز اندکی مورد سکونت قرار نگرفته اند، و فقط ما وارث آنان هستیم! (سوره قصص،آیه ۵۸ )
شهرها نابود میشوند… : وَإِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا ۚ كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا – هیچ شهری [از شهرهای یاغیان و مفسدان] نیست مگر آنکه آن را پیش از قیامت [به عذاب] نابود می کنیم یا به عذابی سخت دچار می سازیم. انجام این کار در کتاب [لوح محفوظ] نگاشته شده است. (سوره اسراء،آیه ۵۸ )
نابودی شهرهایی که شهروندانش ستمکارند: وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ حَتَّىٰ يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا ۚ وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَىٰ إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ – و پروردگارت بر آن نبوده است که شهرها را نابود کند، تا آنکه [پیش از نابودی] در مرکز آنها پیامبری برانگیزد که آیات ما را بر آنان بخواند، و ما [در هیچ حالی از احوال] نابودکننده شهرها نبوده ایم مگر در حالی که اهلش ستمکار بوده اند. (سوره قصص،آیه ۵۹ )
نابودی شهروندان ستمکار : وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ ۖ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ – و زمانی که فرستادگان ما با بشارت [ولادت اسحاق] نزد ابراهیم آمدند، گفتند: ما یقیناً اهل شهر را نابود می کنیم؛ زیرا اهل آن ستمکارند. (سوره عنکبوت،آیه ۳۱ )
نابودی شهرهای ستمکار : فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِيدٍ – و چه بسیار شهرها را در حالی که اهلش ستمکار بودند، هلاک کردیم، پس [به سبب نزول عذاب سقف های خانه هایشان خراب شده و دیوارهایشان بر] سقف ها فرو ریخته است و [چه بسیار] چاه های پر آب [که به سبب نابود شدن مالکانش] متروک افتاده و کاخ ها و قصرهای برافراشته [ومحکمی که بی ساکن و بی صاحب مانده است.] (سوره حج،آیه ۴۵ )
هلاكت شهرها بدنبال ظلم، يك سنت الهى است : وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ – و چه بسیار از شهرهایی که [اهلش] ستمکار بودند، درهم شکستیم، و پس از آنان قومی دیگرپدید آوردیم. (سوره انبیاء،آیه ۱۱ )
بازگشت شهروندان نابودشده بسوی خدا : وَحَرَامٌ عَلَىٰ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ – و بر [اهل] شهری که نابودشان کردیم، محال است که [در قیامت به سوی ما] باز نگردند. (سوره انبیاء،آیه ۹۵ )
نتيجه‌ى ظلم، نابودى است: فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِيدٍ – و چه بسیار شهرها را در حالی که اهلش ستمکار بودند، هلاک کردیم، پس [به سبب نزول عذاب سقف های خانه هایشان خراب شده و دیوارهایشان بر] سقف ها فرو ریخته است و [چه بسیار] چاه های پر آب [که به سبب نابود شدن مالکانش] متروک افتاده و کاخ ها و قصرهای برافراشته [ومحکمی که بی ساکن و بی صاحب مانده است.] (سوره حج،آیه ۴۵ )
هلاک شدن شهرهای ستمکار : وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ – و چه بسیار از شهرهایی که [اهلش] ستمکار بودند، درهم شکستیم، و پس از آنان قومی دیگرپدید آوردیم. (سوره انبیاء،آیه ۱۱)
نابودی شهرهای طغیانگر : وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا مَا حَوْلَكُمْ مِنَ الْقُرَىٰ وَصَرَّفْنَا الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ – و به راستی ما [اهل] آبادی هایی را که پیرامون شما [اهل مکه] بودند [به کیفر طغیانشان] هلاک کردیم و آیات خود را به صورت های گوناگون [برای آنان] بیان داشتیم، باشد که برگردند. (سوره احقاف،آیه ۲۷ (
نابودی شهرها بعلت فساد فراگیر : وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ – و هیچ شهری را [به خاطر فساد فراگیرش] نابود نکردیم مگر اینکه برای آن سرنوشتی معین [وروزگار ودوره ای تغییرناپذیر] بود. (سوره حجر،آیه ۴ )
زمين، گاهى مأمور قهر خداوند است.: فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ- پس او و خانه اش را در زمین فرو بردیم، و هیچ گروهی غیر از خدا برای او نبود که وی را [برای رهایی از عذاب] یاری دهد، و خود نیز نتوانست از خود دفاع کند. (سوره قصص،آیه ۸۱ ) زمين، گاهى مأمور قهر خداوند است. «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ»
رفاه شهروندان ظالم روزی گرفته خواهد شد : وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ – و [مردم] هیچ شهری را نابود نکردیم مگر آنکه بیم دهندگانی برای آنان بود، (سوره شعراء،آیه ۲۰۸) رفاه مخالفان دين، شما را غمگين نكند كه روزى آن را خواهيم گرفت. «ما أَغْنى‌ عَنْهُمْ ما كانُوا يُمَتَّعُونَ»
هلاکت شهر بعلت فسق شهروندان : (وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا – هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را نابود کنیم، مرفّهین و خوش گذران هایش را [به وسیله وحی به طاعت، بندگی و دوری از گناه] فرمان می دهیم، چون [سرپیچی کنند و] در آن شهر به فسق و فجور روی آورند، عذاب بر آنان لازم و حتم می شود، پس آنان را به شدت درهم می کوبیم [و بنیادشان را از ریشه بر کنیم.] سوره اسراء،آیه ۱۶)

هاشمی فشارکی؛ سیدجواد ؛ شهرسازی و معماری از منظر قران کریم (امورمهندسی در آیات قرآن) ؛انتشارات تخصصی آثار موسسه قران تفسیر جوان؛ ۱۳۹۹

  • نویسنده : دکترسیدجوادهاشمی فشارکی ،پژ‌وهشگر ومولف کتاب شهرسازی و معماری از منظر قران کریم