جهاد سلمان طرقی در کردستان
جهاد سلمان طرقی در کردستان

در این نوشتار خاطرات مربوط به دوران خدمت شهید مرتضی سلمان طرقی در زمان ناامنی های سالهای اولیه پس از انقلاب در منطقه کردستان تبیین شده است .
*
دکتر سیدجواد هاشمی فشارکی

  پس از شروع غائله کردستان، تاب ماندن در محیطی آرام و بی سرو صدا در تهران را در خود ندید، از این رو، با نیروهای تحت امر خود، راهی سنندج شد و در آنجا به مقابله با عناصر ضد انقلاب پرداخت. او با پایمردی و رشادت از اشغال فرودگاه سنندج توسط گروهکهای کومله و دموکرات جلوگیری کرد. استقامت و ایثار وی و نیروهای تحت امرش، حزب وابسته دموکرات را بر آن وا داشت که با ارتباط با برخی سران دولت موقت، مرتضی را به تهران باز گردانند. وی به تهران بازگشت اما خیلی زود خود را به شهر بوکان رساند و به مقابله با ضدانقلاب پرداخت. اما این بار دولت موقت فشار خود را به همه پاسداران مستقر در کردستان وارد آورد و تحت عنوان هیأت به اصطلاح حسن نیت، عملاً پاسداران را خلع ید کرد و کردستان را دو دستی به گروهکهای ضد انقلاب سپرد. مرتضی نیز از شهر بوکان به تهران باز گشت.

سختی در کردستان

کردستان که خیلی سختی کشیده بودند. حتی مثلاً آب نبوده است.‌ چند وقتی‌که در بیابان‌ها بودند با سنگ خودشان را پاک می‌کردند. آن منطقه درگیری با کومله بود. و جبهه دشمن مشخص نبود! (رفیعی، داود، اقوام شهید، ۰۴/۰۲/۱۳۹۷).

فرماندهی در کردستان

در کردستان، تجهیز شده بودیم و به فرماندهی مرتضی سلمان طرقی و مسئولیت دسته که ایشان به من محول کرده بودند و در این دسته ۱۳ نفر آدم وجود داشت. به یاد دارم که در کردستان شهید طرقی بسیار عالی عمل کردند و شهر را از هرگونه نفوذ دشمن به داخل محافظت کردند، این کار را با زیرکی و هوش تمام انجام داد، دانش جنگی ایشان بسیار بالا بود (فلکی، محمدعلی، همرزم شهید، ۱۸/۰۹/۹۶).

پاوه

فیلمی از شهید سلمان طرقی به همراع شهید چمران داریم، که در کردستان در مزرعه‌ای همراه با بچه‌ها به گندم چینی مشغول هستند، در آن صحنه دکتر چمران از هواپیما پیاده می‌شود آقا مرتضی به استقبالش می‌رود (سلمان طرقی، فاطمه، خواهر کوچک شهید ، ۲۴/۰۴/۱۳۹۷).

سنندج

شهرهای دیگر کردستان شلوغ بود بعضی شهرها را هم گرفته بودند، تلفاتی هم بچه‌های سپاه داده بودند و تمام فکر ضدانقلاب و اشرار این بود که بیایند شهر سنندج را که مرکز شهر بود اشغال بکنند و این بسیار مهم بود. ما در آنجا این کار مانع بودیم. برای انجام این کار، آقا مرتضی بسیار عالی توانست مدیریت بکند و شهر را سالم نگه دارد اما هیئت حسن نیت برخلاف نظر حضرت امام (ره) آمدند و با دموکرات‌ها نشستند مذاکره کردند (اسماعیلی، اصغر، همرزم شهید، مصاحبه‌ در ۱۷/۰۴/۹۷).

بوکان

در بوکان آقا مرتضی فرمانده بودند، از دیگر صفات آیشان هم‌بستگی و وحدت بود، از بوکان که خارج می‌خواستیم بشویم این دموکرات‌ها آمدند به استقبال ما، بچه‌ها اشک می‌ریختند گریه می‌کردند برای، چرا ما باید به‌عنوان نیروی مسلح قانونی از شهر خارج بشویم و شهر را بسپاریم دست یک‌مشت آدم‌های ضدانقلاب و اشرار مسلح، ما موقعی که داشتیم می‌رفتیم آنجا هم با ارتش بودیم در ارتفاعات هم با ارتش بودیم با ارتش هم خارج شدیم ضدانقلاب آنجا در ستون آخر ما را گرفت، یک تعدادی از ستون را گرفت نگذاشت این‌ها بیایند، ادعا کرد باید آن زندانی‌های ما آزاد بشوند تا ما این ستون را چه‌کار کنیم؟ آزاد کنیم بروند که دیگر بچه‌ها پریدند موضع گرفتند که اگر درگیری بشود آمادگی داشته باشیم همه بچه‌ها پخش شدند پراکنده شدند از ارتفاع آمدیم پایین از توی شهر آمدیم بیرون ابتدای خروجی شهر جلوی ستون را گرفتند، آنجا دیگر ارتش باقدرت وارد شد و آن‌ها مجبور شدند که دست از سرستون بردارند و ستون را رها بکنند ما هم دیگر ادامه دادیم به راه خودمان، آمدیم به شهر (اسماعیلی، اصغر، همرزم شهید، مصاحبه‌ در ۱۷/۰۴/۹۷).

پیرانشهر

در پیرانشهر با ستون همراه شهید سلمان طرقی بودیم، پیرانشهر مکانی کوهستانی بود و ارتفاع داشت، من و شهید سلمان طرقی به صورت مسئول عملیات و مسئول محور در کنار بچه‌ها بودیم و تمام تلاش خود را می‌کردیم در راستای اهداف خود عملیات را با موفقیت به پایان برسانیم (فرخ‌زاد مهربانی، داوود، همرزم شهید، ۹ /۱۰/ ۱۳۹۶).

روحیه دادن به بچه ها

بعد از بوکان یکی دوتا شهرهای دیگر بود که ما رفتیم، از ‌جمله میاندوآب آقا مرتضی، برای اینکه بچه‌ها روحیه پیدا بکنند و از آن شادابی و روحیه جهادی خودشان دور نشوند بچه‌ها را به، کشتی با هم دعوت می‌کرد، خودشان هم در صف می‌ایستاد و با آن‌ها کشتی ‌می‌گرفت، ایشان در کشتی بسیار ماهر بودند. در دوره‌ها رنجری و تکاوری نیز شرکت کرده بودند (اسماعیلی، اصغر، همرزم شهید، مصاحبه‌ در ۱۷/۰۴/۹۷).

دیدار در کردستان

آخرین دیدار ما زمانی بود که جنگ شروع شد و ما به کردستان رفتیم. بسیار روزهای سختی بود و ما تا ۴۰ روز در محاصره بودیم. من مجروح شده بودم و بیمارستان بودم کمی که حالم بهتر شد به بانک رفتم تا حقوقم را بگیرم، در آنجا علی موحد و مرتضی را دیدم. او من را در آغوش گرفت و از سرم بوسی، به شوخی فشار میداد من را که موحد به او می‌گفت: «بابا مرتضی ولش کن، این بنده خدا حالش بد است، تمام بدنش تکه‌پاره است، علی را بزار زمین، الان حالش به هم می‌خورد ما باید برویم بیمارستان الان بچه‌ها می‌آیند». خود او پایش تیر خورده بود، من را برای مسئولیت تیپ سیدالشهدا (ع) می‌خواستند بروند، مرتضی را آخرین باری بود که من دیدم (فلکی ، محمدعلی ، همرزم شهید ، ۱۸/۰۹/۹۶).

اتمام حجت

در شب قبل از عملیات بود، آقا مرتضی در راس قرارداشت، بعضی از بچه‌ها فرار کرده بودند، ایشان بسیار ناراحت شده بودند، وضعیت بسیار حساس بود و ممکن بود کشته شوند از این جهت نگران جان آن‌ها بود، رفت تو حیاط و رو به بچه‎ها گفت: «هرکس بخوابد من خودم می‌آیم اینجا اعدامش می‌کنم، من خودم حکم تیر را اجرا می‌کنم، محکم! یعنی هرکس نمی‌خواهد همین الآن بلند شود برود نه من گزارش می‌نویسم نه کسی می‌آید پیگیر شما می‌شود». روزهای بسیار سخت و وحشتناکی بود، شب می‌خوابیدیم و صبح بیدار که می‌شدیم میدیدیم یکی سر ندارد یکی گوش ندارد، بسیار اوضاع خطرناکی بود و باید از هم محافظت می‌کردیم (فلکی، محمدعلی، همرزم شهید، ۱۸/۰۹/۹۶).

چکیده زندگی نامه شهید مرتضی سلمان طرقی

مرتضی در ششم تیرماه سال ۱۳۳۵  در خانواده ای متدین و زحمتکش در تهران به دنیا آمد. موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته ریاضی شد و در فرصتی که تا زمان اعزام به سربازی داشت، دیپلم نقشه کشی ساختمان را نیز با نمره عالی کسب کرد. اقا غلام پدرش که اصالتا اهل طرق کاشان بود ، همواره مشوق فرزند بود . مرتضی از نوجوانی، نسبت به انجام واجبات دینی عشق و علاقه خاصی نشان می داد، از این رو، دوران بلوغ و جوانی را در دوران فاسد رژیم شاه، با پاکدامنی و تقوا سپری کرد و همسالان خود را نیز در جهت رعایت تقوا راهنمایی می نمود.

 

طرق جهاد در زندگی شهید مرتضی سلمان طرقی

در سال ۱۳۵۸ به عضویت سپاه پاسداران در می آید . هنگام  شروع غائله کردستان، عازم آنجا میشود ؛ با شروع جنگ تحمیلی ؛ راهی جبهه های جنوب ؛ با غائله منافقین عازم تهران ؛ با تجاوز اسراییل جنایتکار، عازم لبنان ، با فرمان امام عازم جبهه های ایران می شود، در این راه مجروح میشود ولی باز به جبهه ها باز می گردد و عاقبت نیز جان خود را تقدیم انقلاب می نماید.

الف) جهاد با طاغوت : به خاطر راستی و رعایت تقوا درجوانی ، چندین بار مورد ضرب و شتم مأموران رژیم ستم شاهی قرار گرفت. ولی وی همچنان به روشنگری سربازان پادگان پرداخت. ایشان پس از فرمان امام به سربازان مبنی بر ترک پادگانها، از پادگان فرار کرد و به تهران بازگشت و حضوری فعال در وقایع آن دوران پیروزی انقلاب داشت.

 

ب) جهاد در کردستان : پس از شروع غائله کردستان، تاب ماندن در محیطی آرام و بی سرو صدا در تهران را در خود ندید، از این رو، با نیروهای تحت امر خود، راهی سنندج شد و در آنجا به مقابله با عناصر ضد انقلاب پرداخت. او با پایمردی و رشادت از اشغال فرودگاه سنندج توسط گروهکهای کومله و دموکرات جلوگیری کرد. استقامت و ایثار وی و نیروهای تحت امرش، حزب وابسته دموکرات را بر آن وا داشت که با ارتباط با برخی سران دولت موقت، مرتضی را به تهران باز گردانند. وی به تهران بازگشت اما خیلی زود خود را به شهر بوکان رساند و به مقابله با ضدانقلاب پرداخت. اما این بار دولت موقت فشار خود را به همه پاسداران مستقر در کردستان وارد آورد و تحت عنوان هیأت به اصطلاح حسن نیت، عملاً پاسداران را خلع ید کرد و کردستان را دو دستی به گروهکهای ضد انقلاب سپرد. مرتضی نیز از شهر بوکان به تهران باز گشت.

 

ج) جهاد درتهران : وی که به ماهیت بنی صدر پی برده بود، مدتی به تهران بازگشت و پس از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری، تلاش وسیعی را در سرکوبی غائله بنی صدر وگروهک منافقین نیز فعالانه شرکت می کند. وی مدتی مسئوول حفاظت زندان اوین بود و همچنین درزمانی که حضرت امام خمینی (ره) در بیمارستان قلب بستری بود، مسئولیت حفاظت بیمارستان را به عهده داشت .

 

د) جهاد در جبهه های جنوب و غرب : با شروع جنگ بنا به تدبیر فرمانده وقت سپاه تهران، به صورت سازمان کامل یک گردان با آموزش های لازم برای جلوگیری از سقوط خرمشهر عازم اهواز میشوند .

وی پیش از شروع عملیات بیت المقدس،  از سوی فرماندهی تیپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) ؛ همراه با سردار رشید اسلام کاظم رستگار، فرماندهی گردان میثم را به عهده می گیرد. و در آزادی خونین شهر نقش بسزایی ایفا نمود. وی در این عملیّات از ناحیه دست زخمی شده، برای معالجه به تهران بازگشت. ولی مجددا به جبهه بازگشته و به عنوان مسئوول ستاد تیپ سیدالشهدا ، خدمات ارزشمندی را در این تیپ انجام داد و   درعملیات های والفجر مقدماتی و والفجر چهار به عنوان مسئوول محور در تیپ سیدالشهدا انجام وظیفه می کند . و حماسه های ماندگاری را همراه دیگر نیروها خلق کرد و در عملیات خیبر اوج ایثار و پایمردی خود را به نمایش گذارد.

 

ه) جهاد در لبنان :  با پیروزی ایران در فتح خرمشهر، دشمنان اسلام برای انتقام جویی از نهضت جهانی اسلام، مردم مسلمان لبنان را مورد تعرض وحشیانه خود قرار می دهند، اینجاست که سپاه محمد (ص) برای دفاع از ملت مظلوم  لبنان، راهی آن دیار می گردد. مرتضی نیز با این کاروان همراه می شود. سلمان طرقی در بسیج  و آموزش مبارزان لبنانی، فعالیت های چشمگیری از خود نشان می دهد.

 

و) شهادت : مرتضی سلمان طرقی، پس از مدتها مجاهدت و مبارزه در راه حق و عدالت، سرانجام در حین عملیات خیبر که مسئول محور تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع) در جزیره مجنون بود ؛  به وسیله گلوله مستقیم تانک در ساعت ۱۱ صبح  روز ۷ اسفندماه ۱۳۶۲ درسن۲۷ سالگی به افتخار شهادت نایل آمد. به شهدا پیوست . پیکر پاکش پس از تشیع باشکوه ، در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. و قطعه: ۲۴، ردیف: ۷۵، شماره: ۲۵ مزار ؛ محل زیارت وابستگان وی وعاشقان راه شهدا میشود .

 

سخن پایانی

دوران خدمت به انقلاب در عرصه های مورد نیاز انقلاب اسلامی در شرایط بحران کشور ، شهید والامقام مرتضی سلمان طرقی ، الگوی مناسبی برای علاقمندان به شهدا و تمسک به آنان میباشد.

منابع

  • اسدی ؛علی‌محمد ، روز نامه جوان ، همرزم شهید مسئول حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس لشکر ۱۰ سپاه سیدالشهدا (ع) ، ۱۸ آذر ۱۳۹۸
  • اسماعیلی، اصغر، همرزم شهید، مصاحبه‌ در ۱۷/۰۴/۹۷
  • پایگاه اطلاع رسانی حوزه     ۱۸ آذر ۱۳۹۸
  • پایگاه اطلاع رسانی لشکر ده ،  ۲۱ آذر ۱۳۹۹
  • پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد ،  ۰۲ تير ۱۳۹۸
  • خانواده شهید سلمان طرقی ، مصاحبه صورت گرفته طی سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷؛ دفتر حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس لشکر ۱۰ سپاه سیدالشهدا (ع)
  • رفیعی، داود، اقوام شهید، ۰۴/۰۲/۱۳۹۷.
  • روایت سردار شهید مدافع حرم حاج احمد غلامی از سردار شهید مرتضی سلمان طرقی
  • سلمان طراقی ، پدر و مادر شهید ، مصاحبه کننده : خانم زکی‌زاده ، پیاده ساز : خانم زهراشفیعی نژاد؛ ۲۴-۱۰-۱۳۹
  • سلمان طرقی ؛ اقا رضا ، مصاحبه کننده : خانم زکی‌زاده ، پیاده ساز : خانم مریم سادات حسینی ؛ ۲۷/۰۵/۱۳۹۷
  • سلمان طرقی ؛ آقا محمد ، مصاحبه کننده : خانم زکی‌زاده ، پیاده ساز : خانم فاطمه ساجد؛ ۲۰/۱۰/۹۶
  • سلمان طرقی ؛ خانم افتخار ، مصاحبه کننده : خانم زکی‌زاده ، پیاده ساز : خانم لیلا رستم خانی؛ ۲۵/۱۰/۹۶
  • سلمان طرقی ؛ خانم فاطمه ، مصاحبه کننده : خانم زکی‌زاده ، پیاده ساز : خانم حمیده غفاری؛۲۴/۰۴/۱۳۹۷
  • فرخ‌زاد مهربانی، داوود، همرزم شهید، ۹ /۱۰/ ۱۳۹۶)
  • فلکی، محمدعلی، همرزم شهید، ۱۸/۰۹/۹۶٫
  • هاشمی فشارکی ، سید جواد ، طرق جهاد درزندگی شهید طرقی ، ایثار پرس ، ۳۱ تیر ۱۴۰۰