زندگینامه جهادگر شهید مجید (یدالله) کریمی ثانی : در سال ۱۳۳۹ در شهر سبزوار دیده به جهان گشود . وی پس از گذراندن مقاطع ابتدایی , راهنمایی و دبیرستان موفق به گرفتن دیپلم گردید و در سال ۱۳۵۸ وارد دانشگاه شد و به عنوان دانشجوی ممتاز در رشته مهندسی کامپیوتر در دانشگاه شیراز به تحصیل […]
زندگینامه جهادگر شهید مجید (یدالله) کریمی ثانی :
در سال ۱۳۳۹ در شهر سبزوار دیده به جهان گشود .
وی پس از گذراندن مقاطع ابتدایی , راهنمایی و دبیرستان موفق به گرفتن دیپلم گردید و در سال ۱۳۵۸ وارد دانشگاه شد و به عنوان دانشجوی ممتاز در رشته مهندسی کامپیوتر در دانشگاه شیراز به تحصیل پرداخت.
فعالیتهای سیاسی و فرهنگی او از دوران دبیرستان آغاز شد , در این زمان بود که با پول شخصی کتاب می خرید و برای تشکیل کتابخانه در شهر و روستا تلاش می کرد.
در واقعه خونین هفده شهریور سال ۱۳۵۷ شرکت داشت , با حالتی دگرگون و لباسهای خون آلود به خانه رفت . او از این که به شهادت نرسیده بود , ناراحت بود , ولی دست از مبارزه نکشید.
با شروع جنگ تحمیلی در آبان سال ۱۳۵۹ بهمراه شهید محمد فاضل , از طرف بسیج به عنوان گروه شناسایی مهندسی به خوزستان رفت .
مدت دو ماه و نیم در گروه اخلاص در حملات چریکی در منطقه سوسنگرد با دشمن جنگید . او در این فاصله مجروح شد و به بیمارستان اهواز منتقل گردید , اما در بازگشت , زمانی که از جریان حمله آگاه شد , گچ پایش را شکست تا نشان دهد که سالم است و می تواند در عملیات شرکت کند .
سرانجام در شانزدهم دیماه ۱۳۵۹ در منطقه هویزه در حالیکه به همراه عده دیگری از جوانان بسیجی و دانشجو در محاصره دشمن قرار گرفته بودند به درجه رفیع شهادت نائل آمد . پیکر این شهید در مزار شهدای هویزه به خاک سپرده شد.
فرازی از وصیت نامه جهادگر شهید مجید کریمی ثانی :
ایمان دارم به پیام آورانی که از جانب « الله » برای رهایی خلقهای مستضعف فرستاده شده اند و تا محمد (ص) آخرین سلسله پیام آوران فلاح. این شهیدانی که زنده بر خاک قدم برمی دارند و اعتقاد دارم به روز حساب و سخت از آن بیمناکم و برخود می لرزم که وای… و سرانجام به عنوان برجسته ترین ویژگی های اعتقادیم عدل و امامت را به عنوان تنها راه رهایی مستضعفین و دوزخیان زمین می دانم. در آخر امیدوارم و از خداوند می خواهم که زندگی و مرگم را توفیق آن یابم که در راه آزادی دهم.
مهربان السادات
تاریخ : 12 - تیر - 1400
سلام بر شهید عزیز مجید کریمی.
من جز خادمای هویزه بودم توی استراحتگاه خوابیده بودم خوابتو دیدم ک خیلی مهربونانه بهم گفتی پاشو پاشو مهمونا دارن میان .با خوشحالی بلند شدم و رفتم پایین پیش شهدا گشتم تا عکستو دیدم . ایکاش همیشه کنارم باشی حالا بعد ۱۲ سال ب مشکل بزرگی برخوردم و چله شهداگرفتم امروزم بنام تو دراومد .مجید جان ت و اون لحظه رهاییت ضامن شو حاجاتمو برآورده کن
مهربان
تاریخ : 12 - تیر - 1400
سلام بر شهید عزیز مجید کریمی.
من جز خادمای هویزه بودم توی استراحتگاه خوابیده بودم خوابتو دیدم ک خیلی مهربونانه بهم گفتی پاشو پاشو مهمونا دارن میان .با خوشحالی بلند شدم و رفتم پایین پیش شهدا گشتم تا عکستو دیدم . ایکاش همیشه کنارم باشی حالا بعد ۱۲ سال ب مشکل بزرگی برخوردم و چله شهداگرفتم امروزم بنام تو دراومد .مجید جان ت و اون لحظه رهاییت ضامن شو حاجاتمو برآورده کن