خبرنگار از جانش گذشت تا آبروی ایران حفظ شود
خبرنگار از جانش گذشت تا آبروی ایران حفظ شود

تهران- ایرنا- «محمود ایلخان» یكی از خبرنگاران پیشكسوت خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در ذهن خود خاطرات تلخ و شیرنی از هشت سال دفاع مقدس دارد.

وی در گفت و گو با خبرنگار گروه اجتماعی ایرنا یكی از خاطرات خود را اینگونه بیان كرد.

به خاطر تسلطی كه به زبان انگلیسی داشتم به عنوان خبرنگار و مترجم در اكثر عملیات جنگی حضور می یافتم.

در عملیات آزادسازی فاو نیز همچون دیگر عملیات ها مامور اعزام یك گروه ۱۸ نفره از خبرنگاران و عكاسان خارجی شده بودم كه ده نفر از آنان از كشورهای اروپایی بودند.

بعد از فرود آمدن بالگرد در فاو زمانی كه در پد بالگرد بودیم به ما اعلام خطر كردند كه عراقی ها دیروز در منطقه شیمیایی زده اند، شما به محض اینكه متوجه شیمیایی شدن منطقه شدید و یا صدای آژیر را شنید از ماسك های خود استفاده كنید.

به هر یك از ما یك ماسك دادند ما بعد از بستن ماسك های خود به كمر سوار بر ماشین شدیم و به سمت كارخانه نمك حركت كردیم تا خبرنگاران از فتوحات رزمندگان عكس و فیلم تهیه كنند.

در نزدیكی كارخانه نمك در منطقه فاو خبرنگاران از ماشین ها پیاده شدند و مشغول ثبت فتوحات بودند كه به یكبار پدافندهای ما شروع به شلیك كردند و من از وجود هواپیما های عراقی در منطقه مطلع شدم.

بلافاصله به خبرنگاران خارجی كه در كنارم بودند گفتم سوار ماشین ها شوند تا از منطقه خارج شویم در همین لحظه دیدم در قسمت شمال كارخانه نمك انفجاری رخ داده و یك تكه ابر سفید در افق ایجاد شده كه در حال باز شدن است.

با دیدن این صحنه متوجه شدم عراقی ها دوباره در منطقه شیمیایی زده اند.

در حالی كه من در منطقه می دویدم تا خبرنگاران را صدا بزنم كه سوار ماشین ها شوند یك عكاس سوئدی كه جوان بلند قدی بود و به زبان انگلیسی هم زیاد تسلط نداشت دست و پا شكسته به من گفت: ماسك ام را گم كرده ام. او مدام این جمله را تكرار می كرد و ملتمسانه از من می خواست كمكش كنم، من ماسكم را از صورتم باز كردم و بر صورت او بستم.

برخی از خبرنگاران بلد نبودند ماسك هایشان را ببندند من ماسك های آنان را نیز براشان بستم.

در آن عملیات به هیچ یك از خبرنگاران آسیبی وارد نشد.

**كشته شدن خبرنگار آلمانی در منطقه فاو

در یكی دیگر از عملیات های فاو گروه دیگری از خبرنگاران خارجی كه برای پوشش اخبار جنگ به منطقه عملیاتی فاو اعزام شدند، در حال پیاده شدن از بالگرد بودند كه یكدفعه موشك شلیك شده توسط نیروهای عراقی درست در كنار بالگرد فرود آمد.

موج انفجار آن خبرنگار آلمانی را كه بر روی پد بالگرد قرار داشت ۱۰متر آن طرف تر پرتاب كرد، بعد از اینكه من از بالگرد پیاده شدم بالای سرش رفتم و دیدم علائم حیاتی ندارد.

بعد از جمع آوری وسایل اش كه شامل یك ساك، دوربین و تجهیزات عكاسی بود پیكر او را بر روی برانكارد گذاشتم و به مسوول اسكله تحویل دادم و گفتم من خبرنگار شورای جنگ هستم او را به پشت جبهه انتقال دهید من خبر انتقال او را پیگیری می كنم.

این خبرنگار (آلمانی) حدودا ۴۰ تا ۵۰ سال سن داشت، پیكر او بعد از زحمات فراوانی به تهران منتقل شد و پس از آن به كشور یعنی آلمان فرستاده شد.

متاسفانه تجهیزات آن خبرنگار در آن بالگرد گم شد.

بعدها همسر این خبرنگار آلمانی در نامه ای از من تشكر كرد.

اجتمام**۷۳۶۴**۱۴۳۶