سال نمای زندگی شهید احمدعلی نیری ۱۳۴۵؛ (۲۹ تیر) ولادت در روستای آیینه ورزان دماوند ۱۳۵۱؛ شروع به تحصیلات ابتدایی در مدرسه اسلامی کاظمیه در محله گذر لوطی صالح تهران و ادامه دوره راهنمایی در مدرسه حافظ ۱۳۶۰؛ ورود به دبیرستان مروی برای تحصیل در دوره دبیرستان در رشته ریاضی ۱۳۶۰؛ فعالیت فرهنگی در پایگاه […]
سال نمای زندگی شهید احمدعلی نیری
۱۳۴۵؛ (۲۹ تیر) ولادت در روستای آیینه ورزان دماوند
۱۳۵۱؛ شروع به تحصیلات ابتدایی در مدرسه اسلامی کاظمیه در محله گذر لوطی صالح تهران و ادامه دوره راهنمایی در مدرسه حافظ
۱۳۶۰؛ ورود به دبیرستان مروی برای تحصیل در دوره دبیرستان در رشته ریاضی
۱۳۶۰؛ فعالیت فرهنگی در پایگاه بسیج مسجد امین الدوله به عنوان مسئول پذیرش
۱۳۶۱؛ رها کردن تحصیلات دبیرستان از کلاس دوم و اشتغال غیر رسمی به دروس حوزوی در محضر آیت الله حق شناس در مدرسه علمیه امین الدوله
۱۳۶۲؛ درخواست اعزام به جبهه و عدم موافقت به خاطر شهادت برادرش حمیدرضا
۱۳۶۲؛ ورود به سپاه و اشتغال در واحد سیاسی دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه به مدت دو سال
۱۳۶۴؛ (تابستان) تهدید به ترور در تماس های تلفنی توسط منافقان
۱۳۶۴؛ (پاییز) کسب موافقت از واحد سیاسی برای حضور در مناطق عملیاتی
۱۳۶۴؛ اعزام به منطقه مهران در قالب گردان سلمان لشکر ۷ محمد رسول الله (ص)
۱۳۶۴؛ (۲۴ بهمن) حرکت از اروند رود به سمت فاو برای شرکت در مرحله دوم عملیات والفجر ۸٫
۱۳۶۴؛ (۲۷ بهمن) شهادت در جاده خور عبدالله فاو بر اثر اصابت گلوله
۱۳۶۴؛ (سوم اسفند) تشییع از منزل به سمت مسجد امین الدوله و از آنجا تا بهشت زهرا (س)
تلاش برای زنده نگه داشتن حماسههای دو دفاع مقدس تاریخ کشورمان و پیشگیری از قرار گرفتن این فصلهای مهم و الهام بخش تاریخی در ورطه غفلت و فراموشی از رسالتهای تاریخی همۀ ایرانیان به ویژه فرماندهان و مسئولین کشور است که تحقق آن بهره مندی نسلهای جوان امروز و فردای ایران اسلامی از این گنجینه گرانبهای تاریخی است
شخص اوحدی با این مدیریت ضعیف در بنیاد شهید چگونه می خواهد پاسخ خدا را بدهد؟. آیا کسی هست که به شخص اوحدی بگوید که تو مستاجر بنیاد هستی و جامعه هدف مالک
با نهایت تاثر و تاسف درگذشت مادری مهربان مرحومه مغفوره شادروان حاجیه خانم رقیه ذبیحیان فرزند کاظم، والده محترمه شهید جاویدالاثر حمید کاظمی مقدم را به اطلاع کلیه دوستان و آشنایان محترم می رساند
او نوجوانی مهربان، دلسوز و وظیفه شناس بود. احترامی به مادر و برادرانش داشت و آن را از مهمترین وظایف خود میدانست. این سید نماز را هرگز ترک نمیکرد. در روستای باقری، مؤذن و مکبر مسجد بود و دوستان و همسالانش را در نماز جمعه و جماعت دعوت میکرد