فرزند كريم، در سال ۱۳۳۶ش به دنيا آمد. در دوران خدمت وظیفه عمومی، او را به اجبار به منطقه ظفار در كشور عمان فرستادند. ولي حسین اين سفر را معصيت ميدانست، لذا نمازهاي خود را كامل ميخواند. در سال ۱۳۵۷ش پس از صدور فرمان امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از […]
فرزند كريم، در سال ۱۳۳۶ش به دنيا آمد. در دوران خدمت وظیفه عمومی، او را به اجبار به منطقه ظفار در كشور عمان فرستادند. ولي حسین اين سفر را معصيت ميدانست، لذا نمازهاي خود را كامل ميخواند. در سال ۱۳۵۷ش پس از صدور فرمان امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگانها وی نیز فرار کرد و به صفوف مردم پیوست. حاج حسین پس از پيروزي انقلاب اسلامي به كميته دفاع شهری وارد شد و سپس برای مبارزه با ضدانقلاب به گنبد و بندر تركمن صحرا رفت و مسؤولیت عملیات سپاه تازه تأسیس بندر ترکمن را برعهده گرفت. سپس به پاوه و كردستان رفت و فرماندهي گردان ضربت را بر عهده گرفت. با شروع جنگ تحمیلی از كردستان به جبهه هاي جنوب آمد و به فرماندهي منطقه عملياتي دارخوئين منصوب شد. خرازی نقش مهمی در عملیات ثامنالائمه داشت، که از نتایج مهم آن به غنیمت گرفتن ۱۶ تانک و۳۰ دستگاه لودر و بلدوزر و ۱۵۰ دستگاه خودرو و ۱۸۰۰ اسیر از عراق بود، که سپاه با استفاده از این تانکها نخستین یگان زرهی خود را تشکیل داد و همچنین بعد از عملیات، اقدام به تشکیل تیپهای امام حسین علیهالسلام، کربلا و عاشورا و محمد رسولالله صلی الله علیه و آله نمود. در طرحهای مانور عملیات نظر حسین تعیین کننده بود. حماسه مقاومت خرازي در حمله به بيش از۲۰ تيپ زرهي، مكانيزه و پياده عراق در تنگه چزابه، بر همگان اثبات كرد كه وي يكي از شمشيرهاي بران انقلاب اسلامي و امام خميني است. خروش حماسی وی چنان بود که خالد حسین النقیب یکی از افسران عالیرتبه عراق در چزابه مینویسد: «در آن موقعیت آروز میکردم به جای مرگ تدریجی یک بار برای همیشه از دنیا بروم».
خرازی در عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر هر سه مرحله طراحی و سازماندهی گردانهای لشکر امام حسین را به خوبی فرماندهی کرد. سرلشکر محسن رضایی میگوید: «آن دو نفری که تیر خلاص را به صدام زدند در فتح خرمشهر، حسین خرازی و احمد کاظمی بودند». پس از آن به فرماندهی سپاه سوم صاحب الزمان انتخاب گردید و چند لشکر زیر نظر او عملیات انجام میدادند. در عملیات خیبر، خرازی و یارانش جنگ سختی کردند و حاجی که حدود ۳۰بار در عملیاتهای قبل زخمی شده بود، دست راست خود را از دست داد و از میدان نبرد خارج شد. وی در اينباره ميگويد: «خواستند ملائكةالله مرا به عالم بالا ببرند، هنوز دل از دنيا نكنده بودم، ولي فقط همين اندازه لياقت داشتم».
وی در عمليات والفجر۸ در منطقه فاو با لشكر تحت امر خود، نیروهای گارد رياست جمهوري عراق را به تسليم واداشت. از خصوصیات وی، روح عمیق و تقوای وافری بود، که تمامی بسیجیان و نیروهای لشکر امام حسین علیه السلام به او عشق میورزیدند. وی از مدیریت و فرماندهی والایی برخوردار بود و در تمامی ردهها و در سازماندهی و هدایت عملیات نقش بسزایی داشت. اخلاص و صداقت وی، دو عنصری بود که حاج حسین در دفاع مقدس به نیروهای تحت امر خود آموخته بود.
سرانجام حاج حسین خرازی در تاريخ ۸ اسفند۱۳۶۵ش در منطقه عملياتي شلمچه و نهرجاسم در ادامه عمليات كربلاي۵ به وسیله ترکش خمپاره به شهادت رسيد. پیکر پاک و مطهرش، به اصفهان منتقل شد، و در قطعه كربلاي۵ رديف۴، شماره ۷ به خاك سپرده شد. چند روز پس از عملیات کربلای پنج، در جریان دفع پاتک عراقیها چند نفر عراقی اسیر شدند و پس از بازجوییها گفتند: «در جبهه ما جشن گرفتهاند زیرا به ردههای مختلف از طریق بیسیم گفتهاند که یکی از فرماندهان بزرگ ایران کشته شده است!».
سردار شهید احمد کاظمی در وصیت نامه خود می آورد: «ﻣﻦ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺮﺍﺯﯼ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﯿﺪ، ﭼﻮﻥ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﺒﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﺧﺮﺍﺯﯼ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ».
فرزند كريم، در سال ۱۳۳۶ش به دنيا آمد. در دوران خدمت وظیفه عمومی، او را به اجبار به منطقه ظفار در كشور عمان فرستادند. ولي حسین اين سفر را معصيت ميدانست، لذا نمازهاي خود را كامل ميخواند.
در سال ۱۳۵۷ش پس از صدور فرمان امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگانها وی نیز فرار کرد و به صفوف مردم پیوست. حاج حسین پس از پيروزي انقلاب اسلامي به كميته دفاع شهری وارد شد و سپس برای مبارزه با ضدانقلاب به گنبد و بندر تركمن صحرا رفت و مسؤولیت عملیات سپاه تازه تأسیس بندر ترکمن را برعهده گرفت. سپس به پاوه و كردستان رفت و فرماندهي گردان ضربت را بر عهده گرفت.
با شروع جنگ تحمیلی از كردستان به جبهه هاي جنوب آمد و به فرماندهي منطقه عملياتي دارخوئين منصوب شد. خرازی نقش مهمی در عملیات ثامن الائمه داشت، که از نتایج مهم آن به غنیمت گرفتن ۱۶ تانک و۳۰ دستگاه لودر و بلدوزر و ۱۵۰ دستگاه خودرو و ۱۸۰۰ اسیر از عراق بود، که سپاه با استفاده از این تانکها نخستین یگان زرهی خود را تشکیل داد و همچنین بعد از عملیات، اقدام به تشکیل تیپهای امام حسین علیهالسلام، کربلا و عاشورا و محمد رسولالله صلی الله علیه و آله نمود. در طرحهای مانور عملیات نظر حسین تعیین کننده بود. حماسه مقاومت خرازي در حمله به بيش از۲۰ تيپ زرهي، مكانيزه و پياده عراق در تنگه چزابه، بر همگان اثبات كرد كه وي يكي از شمشيرهاي بران انقلاب اسلامي و امام خميني است. خروش حماسی وی چنان بود که خالد حسین النقیب یکی از افسران عالیرتبه عراق در چزابه مینویسد: «در آن موقعیت آروز میکردم به جای مرگ تدریجی یک بار برای همیشه از دنیا بروم».
خرازی در عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر هر سه مرحله طراحی و سازماندهی گردانهای لشکر امام حسین را به خوبی فرماندهی کرد. سرلشکر محسن رضایی میگوید: «آن دو نفری که تیر خلاص را به صدام زدند در فتح خرمشهر، حسین خرازی و احمد کاظمی بودند». پس از آن به فرماندهی سپاه سوم صاحب الزمان انتخاب گردید و چند لشکر زیر نظر او عملیات انجام میدادند. در عملیات خیبر، خرازی و یارانش جنگ سختی کردند و حاجی که حدود ۳۰بار در عملیاتهای قبل زخمی شده بود، دست راست خود را از دست داد و از میدان نبرد خارج شد. وی در اينباره ميگويد: «خواستند ملائكةالله مرا به عالم بالا ببرند، هنوز دل از دنيا نكنده بودم، ولي فقط همين اندازه لياقت داشتم».
وی در عمليات والفجر۸ در منطقه فاو با لشكر تحت امر خود، نیروهای گارد رياست جمهوري عراق را به تسليم واداشت. از خصوصیات وی، روح عمیق و تقوای وافری بود، که تمامی بسیجیان و نیروهای لشکر امام حسین علیه السلام به او عشق میورزیدند. وی از مدیریت و فرماندهی والایی برخوردار بود و در تمامی ردهها و در سازماندهی و هدایت عملیات نقش بسزایی داشت. اخلاص و صداقت وی، دو عنصری بود که حاج حسین در دفاع مقدس به نیروهای تحت امر خود آموخته بود.
سرانجام حاج حسین خرازی در تاريخ ۸ اسفند۱۳۶۵ش در منطقه عملياتي شلمچه و نهرجاسم در ادامه عمليات كربلاي۵ به وسیله ترکش خمپاره به شهادت رسيد. پیکر پاک و مطهرش، به اصفهان منتقل شد، و در قطعه كربلاي۵ رديف۴، شماره ۷ به خاك سپرده شد. چند روز پس از عملیات کربلای پنج، در جریان دفع پاتک عراقیها چند نفر عراقی اسیر شدند و پس از بازجوییها گفتند: «در جبهه ما جشن گرفته اند زیرا به رده های مختلف از طریق بیسیم گفته اند که یکی از فرماندهان بزرگ ایران کشته شده است!».
سردار شهید احمد کاظمی در وصیت نامه خود می آورد: «ﻣﻦ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺮﺍﺯﯼ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﯿﺪ، ﭼﻮﻥ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﺒﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﺧﺮﺍﺯﯼ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ».