فاجعه دلخراش انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی ایران در 7 تیر سال 1360 موجب شهادت 72 نفر از یاران انقلاب شد.
به گزارش خبرگزاری ایثار, فاجعه دلخراش انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی ایران در ۷ تیر سال ۱۳۶۰ در حالی رخ داد که این حادثه دقیقا ۶ روز پس از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری و یک ماه قبل از فرار مسعود رجوی سرکرده منافقین خلق به فرانسه صورت گرفت.
عامل انفجار فردی به نام محمدرضا کلاهی دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سازمان مجاهدین خلق پیوست و با حفظ این عضویت ابتدا پاسدار کمیته انقلاب اسلامی خیابان پاستور شد و بعد با هدایت سازمان،به داخل حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد و از مسئولیت خود به عنوان مسئول دعوتها برای جلسات برای بمب گذاری استفاده کرد.
امام خمینی(ره) در همان زمان پیامی به همین مناسبت صادر نموده و فرمودند: این کور دلان مدعی مجاهدت برای خلق گروهی را از خلق گرفتند که خدمتگزاران فعال و صدیق خلق بودند ایشان همچنین تاکید کردند: بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان بود.
رهبر انقلاب نیز در مورد حادثه هفتم تیر فرمودند: مسئله هفتم تير، حادثهای فراموش نشدنى در تاريخ انقلاب ماست و هنوز هم در دنياى سياست و در سطح جهان، هفتم تير قابل طرح و احتجاج است. در ماجراى هفتم تير، دو گروه رسوا شدند: گروه اول كسانى بودند كه ادعا میكردند طرفدار مردم و خلق و انقلابند. گروه دوم، قدرتهاى جهانى مدعى حقوق بشر و ضديت با تروريسم بودند. البته باز هم سردمداران سياستهاى جهانى، با وقاحت و گستاخى همين شعارها را میدهند و هنوز هم سردمداران رژيم امريكا و بسيارى از كشورهاى اروپايى ادعا میكنند كه با تروريسم مخالفند! ليكن مسئله تبليغات و هياهو و جنجال يك مسئله است، و واقعيتهايى كه براى مردم آگاه و بصير در سطح عالم روشن میشود، مسئله ديگرى است.
همچنین ایشان بیان کردهاند: تعداد كثيرى از چهرههاى كارآمد و نامآور، وزرا، نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، مسئولان قضايى و افراد مبارزِ سابقهدارِ فعالِ مخلص ِ پاكبازِ اين راه را از يك انقلاب گرفتن، كار كوچكى نيست. واقعاً اگر در هر نظامى چنين چيزى اتفاق میافتاد، ضربه اى غيرقابل جبرانى میزد و شايد آن نظام را منهدم میكرد؛ اما در ايران اينطور نشد.
در این حادثه علاوه بر شهید آیت الله بهشتی قوه مجریه ۲۵ شهید قوه مقننه ۲۷ شهید و از مسئولان و فعالان سیاسی حزب جمهوری اسلامی ۲۰ نفر شهید شدند که اسامی آنها به همراه مسئولیت اجراییشان به مناسبت سی و دومین سالگرد شهادتشان در جدول زیر آمده است.
در ادامه زندگینامه شهدای این فاجعه را مرور می کنیم:
شهيد مهندس «محمود تفويضی زواره»، معاون وزرات راه و ترابری
در سال ۱۳۲۶ در تهران متولد شد. خانوادهای متدين داشت و در رشته مهندسی راه و ساختمان از دانشكده پلی تكنيك فارغالتحصيل شد.
در دوران رژيم طاغوت از استخدام در دستگاههای دولتی اجتناب كرد و همگام با امت مسلمان ايران در جريانات انقلاب شركت جست. پس از پيروزی انقلاب، به خدمت وزارت راه و ترابری درآمد و در استان خوزستان انجام وظيفه كرد.
در دی ماه ۵۸ به معاونت وزارت راه و ترابری انتخاب شد.
او در هفتم تير ماه ۱۳۶۰ همراه شهيد بهشتی در ركوعی عاشقانه به خدا پيوست.
************
شهيد حجة الاسلام «حاج شيخ عبدالوهاب قاسمی»، نماينده مردم ساری
در سال ۱۳۱۲ در سواد كوه متولد شد. پدرش روحانی بود و علوم حوزوی را از همانجا آغاز كرد. سپس در محضر استادان بزرگ تحصيل كرد تا به اجتهاد رسيد. نطقهای كوبنده او در زمان انقلاب و پيش از آن، به سبكی خاص و جاذب مشهور بود.
در ۱۵ خرداد دستگير شد و به خدمت سربازی رفت؛ در پادگان يك افسر پزشك به علت ضعف چشم معافش كرد و او دوباره در خدمت مردم قرار گرفت. سخنرانیهای پر شور و حرارت او هرگز از ياد مردم ساری نخواهد رفت.
آنها او را به نمايندگی خود به مجلس شورای اسلامی فرستادند و سرانجام شهادت او در هفتم تيرماه ۱۳۶۰ با شهادت در كنار سيد مظلومان انقلاب رقم خورد.
**************
شهيد «علی اكبر فلاح»
در سال ۱۳۱۹ در قزوين زاده شد. خانوادهای متدين و پدری كاسب داشت. پس از تحصيلات متوسطه موفق به اخذ فوق ديپلم تأسيسات شد و مبارزات جدی خود را با واقعه ۱۵ خرداد ۴۲ آغاز كرد. در تمام سالهای اختناق رژيم پهلوی، زبان اعتراضش گشاده بود و از ابراز حقايق باكی نداشت.
بعد از پيروزی انقلاب دبير دبيرستان كامران شد، در تعطيلات نوروزی به جبهه رفت و در دفاع مقدس و مظلومانه ملت ما شركت كرد. در بازگشت از جبهه و به شوق زيارت شهيد بهشتی به كربلای سرچشمه رفت. و در هفتم تيرماه سال ۱۳۶۰ مزد عاشقیاش را گرفت.
***************
شهيد «رحمان استكی»، نماينده مردم شهركرد
در سال ۱۳۲۹ در شهركرد به دنيا آمد. در رشته علوم تربيتی فارغ التحصيل شد و در جلسات درسی استاد محمد تقی جعفری و درس خصوصی شهيد بهشتی حضور يافت.
سازماندهی راهپيمايیهای زادگاهش با نظارت و هدايت او صورت میگرفت و طی يك سند محرمانه به عنوان عامل تحريك دانشآموزان استان به ساواك معرفی شد.
پس از پيروزی انقلاب، به عنوان معاون آموزش و سرپرست ادارهكل آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختياری انتخاب شد و اندكی بعد با رأی قاطع مردم به مجلس شورای اسلامی راه يافت. او نيز جزء عاشقان ابا عبدالله و شهيدان هفتم تيرماه ۱۳۶۰ است.
****************
شهيد مهندس «هادی امينی»
در سال ۱۳۳۲ در تهران متولد شد. مهندسی مكانيك و تأسيسات را از دانشگاه تهران اخذ كرد. با پيروزی انقلاب و در پی عضويت در حزب جمهوری اسلامی، يكی از سرپرستان بنياد مستضعفان شد و پس از آن فعاليت وسيعی را برای آب رسانی به دهات اطراف تهران آغاز كرد.
مدتی را در واحد مهندسين استانداری تهران خدمت كرد و در افشای منافقين و بنی صدر كوشش فراوانی كرد. يك بار نيز تا مرز شهادت پيش رفت اما عاقبت نام او در كاروان شهدای ايران و در كنار شهيد مظلوم بهشتی، در دفتر شهادت ثبت شد.
*****************
شهيد «عليرضا چراغزاده دزفولی»، نماينده مردم رامهرمز
در سال ۱۳۳۲ در اهواز به دنيا آمد. پدرش درودگری ساده بود. او كار و تحصيل را از پی هم دنبال می كرد. پس از اخذ ليسانس در رشته حسابداری به استخدام شركت نفت درآمد و يك سال بعد استعفا نمود.
نخستين مسؤليت او پس از انقلاب، بخشداری هفتگل بود و يك سال بعد در ۲۷ سالگی به عنوان اولين نماينده مردم به مجلس شورای اسلامی رفت.
مقالات فراوانی در زمينه روش مطالعه و برداشت و روش سخنرانی از او در دست است كه يادگار دوران تحصيل و تحقيق است.او نيز يكی از كاروانيان قافله عاشورای تير ماه ۶۰ بود.
***************
شهيد «حسن اجارهدار »
در سال ۱۳۲۹ در تهران متولد شد. كار و تحصيل را از پی هم دنبال كرد و ديپلم رياضی گرفت. مبارزه را در سال ۱۳۴۹ آغاز كرد و در سال ۵۵ دستگير شد . از ياران شهيد مظلوم بهشتی و دكتر مفتح بود.
با پيروزی انقلاب به گسترش كتابخانه های مساجد تهران پرداخت و فعاليتهای قوی سياسی خود را در سطح دانشجويی پی گرفت.
در اسفند ۵۷ به عضويت شورای مركزی حزب جمهوری درآمد و در هفتم تير ۱۳۶۰ به صف شهيدان كربلا پيوست.
**************
شهيد «عباس ابراهيميان»
نخستين كارش را پس از پيروزی در كميته امداد امام خمينی(ره) آغاز كرد و سپس به عضويت حزب جمهوری اسلامی درآمد. در روابط عمومی حزب و واحد شهرستان ها نهايت همت خود را صرف كرد و از آنجا به واحد تشكيلات رفت.
از آنجايی كه بعضی از اعضای خانواده اش جذب گروهك منافقين شده بودند با آنها قطع رابطه كرد و به همين علت سخت مورد آزار و اهانت واقع شد.
او يكی از سربازان واقعه سرچشمه و از شهيدان مظلوم هفتم تير ماه ۱۳۶۰ است.
****************
شهيد دكتر «سيد محمد باقر حسينی لواسانی» نماينده مردم تهران
در سال ۱۳۲۲ در تهران متولد شد. خانواده ای روحانی و ساكن يكی از محلات جنوب تهران – سنگلج – داشت. اجدادش از علما و مدرسين حوزه های علميه بودند و مادرش او را حسين صدا می زد. در سال ۵۳ بود كه تخصص گوش و حلق و بينی را به پايان رساند و در شميرانات به طبابت پرداخت. همزمان با تحصيل طب، دوره تربيت معلم را گذراند و علوم فقهی و فلسفه را نزد علمای بزرگ آموخت. از محل كار به علت فعاليتهای مذهبی به دادگاه اداری فرا خوانده شد و تا پيروزی انقلاب از كار منفصل شد.
همراه با دكتر واعظی به درمان مجروحين ۱۷ شهريور پرداخت و اندكی بعد در ۲۱ بهمن ۵۷ عازم تسخير كلانتریهای تهران شد. فردای همان روز به اتفاق برادرش دكتر جعفر به بيمارستان رويال رفت و مداوای مجروحين نبردهای خيابانی را به عهده گرفت.
بعد از پيروزی انقلاب به معاونت بهزيستی وزارت بهداشت برگزيده شد و با شهيد فياض بخش طرح سازمان بهزيستی را پی ريزی كرد و عاقبت در حالی به صف شهدای هفتم تير پيوست كه عهده دار نمايندگی مردم تهران نيز بود.
****************
شهيد دكتر «محمد علی فياض بخش» وزير مشاور و سرپرست سازمان بهزيستی
در سال ۱۳۱۶ در تهران به دنيا آمد. خانوادهای خیّر و مذهبی داشت. تحصيلات عالی را تا اخذ تخصص در جراحی ادامه داد و چهار سال رايگان طبابت كرد.
پيش از ۱۷ شهريور كمك های اوليه پزشكی را به انقلابيون آموزش میداد و در جمعه خونين به مداوای مجروحين پرداخت.
در آبان ۵۸ كميته آسايشگاه معلولين انقلاب را تأسيس كرد و بعد از پيروزی انقلاب، برای نخستين بار كار دولتی را پذيرفت. ابتدا مدير كل توانبخشی وزارت بهداری شد و لايحه سازمان بهزيستی را به كمك شهيد لواسانی به شورای انقلاب برد. «كميته امداد امام خمينی» از يادگارهای اوست.
يكی از سه پزشك گروه ۷ نفره منتخب و رابط امام در انقلاب فرهنگی بود. نام او عاقبت در هفتم تيم ماه ۱۳۶۰ به مقربين درگاه الهی اضافه شد و به شهادت دست يافت.
****************
شهيد حجةالاسلام «محمد علی حيدری» نماينده مردم نهاوند
در سال ۱۳۱۵ در قم به دنيا آمد. پدرش از علمای برجسته و مورد احترام منطقه غرب بود.
در سن ۳۰ سالگی به درجه اجتهاد رسيد و همگام با روحانيون در خرداد ۴۲ مبارزاتش را شروع كرد.
در سال ۴۲ دستگير شد و به زندان قزل قلعه منتقل شد. پس از فوت پدر به نهاوند رفت و در سال ۵۵ از سوی امام مأموريتی به لبنان داشت؛ با امام موسی صدر ملاقات كرد و در بازگشت دستگير شد و به شهر بابك تبعيد گرديد.
در بازگشت از تبعيد با استقبال بی سابقه مردم نهاوند مواجه شد و مجدداً دستگير شد و به زندان افتاد. در زمان بختيار در دانشگاه تهران تحصن كرد و پس از پيروزی انقلاب از سوی امام به عنوان امام جمعه نهاوند برگزيده شد. همزمان سرپرستی كميته های انقلاب و حاكميت شرع دادگاه های همدان را به عهده گرفت.
كمی بعد با آرای قاطع مردم همدان به مجلس رفت و در انفجار مركز حزب جمهوری در هفتم تير ماه شصت به شهادت رسيد.
**************
شهيد «محمد خوش زبان»
در سال ۱۳۴۰ در تهران متولد شد. در يك خانواده مذهبی باليد و بزرگ شد. تحصيلاتش را تا ديپلم ادامه داد و يكی از دانش آموزان ممتاز و صاحب مطالعه دبيرستان شد. زندگی سياسی اش را از همان زمان آغاز كرد و بعدها در جريان پيروزی انقلاب نقش پرشوری را عهده دار شد. در درگيریهای بهمن ۵۷ به رزمندگان انقلاب مهمات میرساند و در سقوط كلانتریها مؤثر بود.
بعد از پيروزی انقلاب به عضويت «حزب جمهوری اسلامی» در آمد و به ترتيب سرپرستی منطقه، سرپرستی تبليغاتی استان و مسئوليت انتظامات نماز جمعه و راهپيمايیها را پذيرفت.
وقتی خبر شهادتش را در عاشورای هفتم تير ماه ۱۳۶۰ به مادرش دادند گفت: او را امام زمان (عج) به من هديه داده بود امام زمان (عج) هم پس گرفت.
***************
شهيد «غلامعلی معتمدی»، معاون رفاه و تعاون وزارت كار
در سال ۱۳۲۷ در شيراز متولد شد. در خانوادهای مذهبی و مقيد به مبانی دينی پرورش يافت. جد مادری اش عالم بزرگواری بود كه به فقاهت و ولايت شهرت داشت.
تحصيلات عالی را تا اخذ مهندسی مكانيك از دانشكده فنی دانشگاه تهران ادامه داد و در تمام دوران تحصيل، مبارزه عليه رژيم را مجدانه دنبال كرد.
پس از پيروزی انقلاب به عنوان مشاور اقتصادی استانداری اصفهان منصوب شد و بعد به سرپرستی وزارت كار رسيد. بنی صدر با وزارت ايشان مخالفت كرد و عاقبت به عنوان معاون رفاه و تعاون وزارت كار انتخاب شد. او بلافاصله طرح رفاه كارگران را تهيه كرد و به وزارتخانه پيشنهاد داد.
نام اين شهيد عزيز اينك در قاموس شهادت و همرديف كاروانيان هفتم تير ماه ۶۰ می درخشد.
****************
شهيد «عباس حيدری» نماينده مردم بوشهر
در سال ۱۳۲۳ در يكی از روستاهای شيراز به دنيا آمد. با پايان بردن دوره دبيرستان به عنوان تكنسين مخابرات در وزارت پست و تلگراف استخدام شد. مبارزاتش را عليه رژيم پهلوی از همان روستا شروع كرد و با تعقيب و آزار ساواك به بوشهر منتقل شد.
در دوران پيروزی، نقش مهمی در مخابره پيام های امام خمينی داشت و پس از پيروزی از سوی مردم بوشهر به نمايندگی مجلس شورای اسلامی برگزيده شد.
او در شامگاه هفتم تير ماه شصت و در همدستی منافقين و آمريكا همراه ديگر كاروانيان عاشورای ايران به شهادت نائل آمد.
****************
شهيد دكتر «سيد عبدالحميد ديالمه» نماينده مردم مشهد
در سال ۱۳۳۲ در تهران متولد شد. فلسفه و منطق را نزد استاد شهيد مطهری و تحصيلات جديد را در رشته پزشكی دانشگاه مشهد ادامه داد. در دوران دانشجويی، كتابخانه اسلامی خوابگاه دانشگاه مشهد را راه اندازی كرد و رای نخستين بار جلسات دعای كميل را در كنار مبارزات سياسی رايج ساخت. او جلسات سخنرانی پرباری با عنوان «صراط مستقيم» داشت كه دانشجويان و مردم عادی با اشتياق از آن استقبال می كردند.
بعد از اخذ دكتری «مجمع تفكرات شيعی» را در تهران پايه گذاری كرد و مبارزات مؤثری را در برابر خطوط و تفكرات انحرافی پی گرفت.
فعاليتهای سياسی اش در مشهد او را به عنوان يك چهره مبارز و محبوب در ميان مردم مشهور كرد و در حالی كه تنها ۲۹ سال داشت با اكثريت قاطع آراء مردم به مجلس شورای اسلامی راه يافت. او نيز در واپسين امتحان الهیاش به جمع شهدای هفتم تير ماه شصت پيوست و كربلايی شد.
***************
شهيد «محمد صادق اسلامی» معاون پارلمانی وزارت بازرگانی
در سال ۱۳۱۱ در تهران زاده شد. كار و تحصيل را از پی هم دنبال كرد و در سال ۱۳۳۰ به اتفاق شهيد «حاج صادق امانی» گروه شيعيان را بنيان نهاد. پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور ۲ سال در زندان ماند و در سال ۱۳۵۵ با شهيد اندرزگو يك گروه ضربت عليه رژيم شاه را سامان داد.
با شهادت اندرزگو، مجددا به زندان افتاد و بعد از آزادی برای نخستين بار در يك سخنرانی در حرم حضرت عبدالعظيم از بنيانگذار جمهوری اسلامی به عنوان «امام خمينی» ياد كرد.
از رهبران راهپيمايی های بزرگ و از مسئولين كميته استقبال و حفاظت اقامتگاه امام بود. در دولت شهيد رجايی به عنوان معاون هماهنگی و پارلمانی وزارت بازرگانی برگزيده شد و در هفتم تير ماه شصت به شهدای كربلای ايران پيوست.
************
شهيد حجةالاسلام «علی اكبر اژه ای»
در سال ۱۳۳۱ در اصفهان زاده شد. فرزند آيتالله اژهای از مجتهدين عاليقدر اصفهان بود.
در حوزه و دبيرستان تحصيلاتش را ادامه داد و ليسانس روانشناسی و فلسفه از دانشگاه اصفهان دريافت كرد. يكی از شاگردان خصوصی شهيد بهشتی بود و بعدها در يك كانون علمی تربيتی و مسجد امام علی (ع) اصفهان به فعاليت پرداخت.
فرصت در غروب و نقد گذرايی بر شناخت از دستاوردهای همين فعاليت ها است.
به اتفاق علی اكبر پرورش، شهيد هاشمی نژاد و شهيد محمد منتظری به ليبی سفر كرد و با معمر قذافی و چهره های انقلاب ليبی آشنا شد.
از آثار او «ايمان از ديدگاه قرآن» ، «صبر از ديدگاه قرآن»، «انسان از ديدگاه قرآن»، «دومين رمضان»، «شب قدر»، «فقيه از ديدگاه اسلام»، «توحيد برای جوانان»، «روان شناسی و فلسفه» و … را می توان نام برد. نام اين استاد ارجمند نيز در قاموس شهدای هفتم تير ثبت شده است.
************
شهيد مهندس «حسين اكبری» مدير عامل بانك كشاورزی
در سال ۱۳۲۳ در تهران متولد شد.در رشته دامپروری از دانشگاه تهران دانشنامه گرفت و به استخدام بانك تعاون كشاورزی درآمد.
در حادثه ۱۷ شهريور به همراه يادگار عزيزش شركت داشت و برای پيروزی انقلاب زحمات فراوان كشيد.
جهاد سازندگی، دادستانی انقلاب، حزب جمهوری و ستاد تبليغات شورای عالی دفاع از جمله سنگرهای فعاليت او بودند.
انجمن اسلامی بانك كشاورزی، اتحاديه انجمنهای اسلامی كاركنان دولت و جامعه اسلامی فارغ التحصيلان دانشگاههای كشور از يادگارهای اين عزيز شهيدند.
در فروردين ۱۳۶۰ به سمت مدير عامل بانك كشاورزی انتخاب شد و در هفتم تير ماه ۱۳۶۰ به كاروان شهادت پيوست.
************
شهيد دكتر «مهدی امی زاده» معاون بازرگانی داخلی وزارت بازرگانی
در سال ۱۳۲۸ متولد شد و خيلی زود به مدارج عالی تحصيل دست يافت؛ انجمن اسلامی دانشگاه های داخل و خارج نخستين پايگاه های مبارزاتی او بود . دكترای برنامه ريزی اقتصاد از دانشگاه تگزاس گرفت و با ورود امام به پاريس عازم آنجا شد.
با ورود به ايران، ابتدا در كميته های مشهد شروع به كار كرد و در مهر ماه ۵۸ به عضويت هيأت مديره شركت گسترش خدمات بازرگانی منصوب شد.
در بهمن ۵۸ به معاونت بازرگانی داخلی وزارت بازرگانی برگزيده شد و همت خود را صرف رفع تنگناهای اقتصادی كشور كرد.
در هفتم تير ماه ۶۰ آخرين امتحان خود را در محضر پروردگار بزرگ به خوبی پشت سر گذاشت و در بهشت برين جای گرفت.
*************
شهيد حجةالاسلام دكتر «قاسم صادقی» نماينده مردم مشهد
در سال ۱۳۱۵ در گرمه بجنورد متولد شد. در دوازده سالگی به حوزه مشهد رفت و همزمان تحصيلات كلاسيك را تا دكترای فقه و حقوق اسلامی ادامه داد. سپس به عنوان استاد تدريس در دانشگاه را شروع كرد و بارها به ديدار مكه، عتبات، سوريه و لبنان رفت. دو كتاب به نام های «مبدأ» و «معاد» از او به يادگار مانده است كه بسيار ارزشمند و خواندنی است.
با پيروزی انقلاب به نمايندگی از سوی مردم مشهد به اولين دوره از مجلس شورای اسلامی راه يافت و در آنجا منشأ اثرات فراوانی شد.
او در شامگاه هفتم تيرماه شصت، در جوار رحمت حق جای گرفت و بر براق شهادت نشست.
*************
شهيد «جواد مالكی»
در سال ۱۳۱۵ در تهران متولد شد. در جنوب تهران و در خانوادهای مذهبی پرورش يافت.
مبارزاتش عليه رژيم در سال ۵۰ و با ورود او به دانشگاه تربيت معلم شروع شد. همراه شهيد دكتر مفتح در مسجد جاويد به فعاليت های مذهبی و روشنگرانه پرداخت و در برگزاری نماز عيد فطر ۵۷ نقش مؤثر و اساسی داشت. در كميته استقبال حضرت امام عضويت داشت و پس از پيروزی انقلاب در ايجاد هسته های اوليه كميته های شهری تلاش فراوانی كرد. اندكی بعد عضو حزب جمهوری اسلامی شد و عضو شورای مركزی حزب گرديد. او نيز يكی از شهدای گرانقدر انفجار دفتر مركزی حزب جمهوری در هفتم تيرماه ۶۰ است.
**************
شهيد «حبيب الله مالكی» فرماندار ايرانشهر
در سال ۱۳۳۴ در تهران متولد شد. خانواده مذهبی و اصيل او در محلهای قديمی سكونت داشتند. او پس از اخذ ديپلم به مراكز مذهبی و جلسات درسی شهيد بهشتی قدم گذاشت و از آن پس با جريان مبارزه آشنا شد.
در نماز عيد فطر دكتر مفتح و كميته استقبال حضرت امام، فعاليت مستقيم داشت. بعد از پيروزی انقلاب و در جريان انتخابات مجلس و رياست جمهوری، بازوی توانايی برای وزارت كشور بود. اندكی بعد به فرمانداری ايرانشهر منصوب شد و حدود شش ماه در اين مسئوليت خدمت كرد. و عاقبت در همسايگی ستاره های سرچشمه در روز هفتم تير ماه شصت به آسمان بال گشود و مدال شهادت را به سينه زد.
**************
شهيد دكتر «حسن عباسپور» وزير نيرو
در سال ۱۳۲۳ در تهران متولد شد. تحصيلات دبيرستان را به سرعت پشت سر گذاشت و فوق ليسانس الكترومكانيك را از دانشگاه تهران و دكترای برنامه ريزی و مديريت سيستمهای انرژیزا را از دانشگاه لندن اخذ كرد.
در بازگشت به ميهن، شبكه ارتباطی ميان اساتيد متعهد دانشگاه ها و مدارس عالی را به وجود آورد و به همراه دانشجويان مسلمان، مبارزاتش را عليه رژيم آغاز كرد.
از استادان هسته اولين سازمان ملی دانشگاهيان و مؤسس جامعه اسلامی دانشگاهيان بود. با پيروزی نهضت از سوی شورای انقلاب به سمت وزارت نيرو منصوب گرديد و از اعضای شورای مركزی حزب جمهوری اسلامی بود. زندگی سراسر شور و شوقش در هفتم تير ماه شصت در حال كه به لبخند ربوبی لبيك می گفت خاتمه يافت و نامش در دفتر شهادت پر نور ماند.
****************
شهيد «علی اكبر دهقان» نماينده مردم تربت جام
در سال ۱۳۲۷ در تربت جام زاده شد. در خانوادهای كارگر و مهاجر كه از يزد به آنجا آمده بود بزرگ شد و ديپلم طبيعی و فوق ديپلم رياضی را دريافت كرد و بلافاصله به تدريس در دبيرستان های شهرش پرداخت. در همان ايام، انجمن مبارزه با بهائيت را پايه گذاری كرد و در كنار آن صندوق قرض الحسنه المهدی (عج) را به گونه ای آبرومند تأسيس و اداره كرد.
بارها از سوی ساواك مورد هجوم واقع شد و در جريانات انقلاب به عنوان پيشرو و خط دهنده شهرت يافت. با برگزاری نخستين دوره مجلس شورای اسلامی به نمايندگی از مردم تربت جام به مجلس رفت و در ميثاق خونين به جمع شهدای هفت تير ماه شصت پوست.
***************
شهيد دكتر «هاشم جعفری معيری» معاون امور درمانی وزارت بهداشت
در سال ۱۳۰۹ در تبريز زاده شد. تحصيلات عالی را تا اخذ دكترا در طب ادامه داد سپس در جراحی عمومی تخصص گرفت و خدمات درمانی خود را در اختيار مردم خلخال، آذرشهر، دماوند و ميانه قرار داد. در جريان انقلاب با حمايت از مبارزين و شركت در اعتراض مردم به رژيم ، مشاركت خود را در نهضت اعلام كرد و پس از پيروزی به عنوان مديرعامل سازمان تأمين اجتماعی، شروع به كار نمود.
اندكی بعد به معاونت امور درمانی وزارت بهداشت برگزيده شد و همراه شهدای هفت تير ماه شصت از اين جهان فانی به سرزمين شهدای جاويد كوچيد.
***************
شهيد حجةالاسلام «سيد محمد كاظم دانش» نماينده مردم شوش و انديمشك
در سال ۱۳۱۸ در دزفول متولد شد. در خانوادهای روحانی شخصيت گرفت و بعد از تحصيلات ابتدايی به قم رفت و از آنجا برای تبليغ تفكر سرخ شيعی به سراسر كشور سفر كرد.
بارها به علت افشاگری هايش عليه رژيم، ممنوع المنبر شد. با گروه های مبارز، ارتباط تنگاتنگ داشت . دو كتاب نيز به تحرير درآورد. پس از پيروزی انقلاب به شوش رفت و سرپرست كميته و امام جمعه آنجا شد.
با درايت و توان مديريتی خاصی در آن منطقه مرزی، تفاوت های قومی و اختلافات گروهی مردم را حل و فصل كرد و سلاح هايی را كه در جريان انقلاب به دست مردم افتاده بود جمع آوری كرد و در خدمت توان نظامی سپاه و كميته در آورد.
پس از مدتی از سوی مردم شوش و انديمشك به مجلس شورای اسلامی راه يافت. و در شامگاه هفتم تير ماه شصت به فيض عظمای شهادت نائل آمد.
***************
شهيد حجةالاسلام دكتر «غلامرضا دانش» نماينده مردم تفرش و آشتيان
در سال ۱۳۰۹ در آشتيان زاده شد. دروس حوزوی و دانشگاهی را از پی هم فرا گرفت و در حوزه با شهيد بهشتی و دكتر مفتح هم حجره بود. دكترای خود را در الهيات تحصيل كرد و به معلمی پرداخت؛ از بنيانگذاران موسسه فرهنگی قدس و مدير دبيرستان جهان آرا بود. مبارزاتش را از همان طلبگی شروع كرد و بارها توسط ساواك دستگير و تعقيب شد.
پيش از پيروزی انقلاب و در ۱۷ شهريور دخترش «محبوبه دانش» در جريان تظاهرات به شهادت رسيد. او بعد از پيروزی انقلاب برای ايجاد تغيير و دگرگونی در مدارس ايرانی خارج از كشور ،به تركيه و سپس امارات متحده عربی سفر كرد و در بازگشت، از طرف مردم تفرش و خلجستان به مجلس شورای اسلامی راه يافت . اين سرباز امام حسين(ع) در هفتم تير ماه شصت، دل از جهان كند و به ديار آقايش شتافت.
**************
شهيد «علی درخشان» مسئول امور مالی حزب جمهوری اسلامی
در سال ۱۳۱۹ در تهران متولد شد. پس از تحصيلات ابتدايی و متوسطه به ضرورت مبارزه عليه رژيم پی برد و از باسابقه ترين مبارزين انقلاب بود. سی سال تمام در كار تدارك و تهيه امكانات برای مبارزين متعهد و تأمين هزينه اقدامات عليه حكومت جور بود.
بخش اعظم مخارج راهپيمايی های عظيم سال ۵۷ و اغلب خيريه های سياسی و خدمات اجتماعی را به عهده داشت و بسيار مورد اعتماد شهيد بهشتی ، استاد مطهری و آيت الله طالقانی بود. با اين همه تمكن مالی هرگز خانه ای برای خود تهيه نكرد و با شروع فعاليت حزب جمهوری، به انجام مسئوليت امور مالی حزب همت گماشت.
نام درخشان اين شهيد همراه هفتاد تن ديگر در هفتم تير ماه شصت در آسمان ايران جاودانه شد.
***************
شهيد «سيد محمد موسوی فر »
در سال ۱۳۳۷ در نيشابور متولد شد. پدری روحانی و متقی داشت و نخستين درسهای علمی و اخلاقی را از او آموخت. در ۱۳ سالگی وارد حوزه علميه مشهد شد و كمی بعد به صف طلاب مبارز پيوست.
در تظاهرات روزهای نخست انقلاب شركت داشت و خطابه های فراوانی در روستاهای اطراف مشهد ايراد كرد . با پيروزی انقلاب به عضويت حزب جمهوری اسلامی درآمد و فعاليتهای ارزندهای در اين تشكيلات ارائه داد.
اين سيد عزيز، عاقبت در هفتم تير ماه شصت به جدش اباعبدالله پيوست و نامش در تاريخ انقلاب درخشان شد.
انتهای پیام/