پیام بازگشت یک شهید پس از ۳۷ سال
پیام بازگشت یک شهید پس از ۳۷ سال

شهید سید جلال هاشمی پس از ۳۷ سال آمده بود تا تفسیری باشد بر شعار «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا»؛ او آمده بود که بگوید عاشورا مسئله ابدیت تاریخ است، آمده بود تا بازگشتش مصداقی از پیوند شهدای ایران‌زمین با شهدای ظهر خونین عاشورا باشد.

بازگشت شهید «سید جلال هاشمی» پس از 37 سال یعنی عاشورا مسئله ابدیت تاریخ است

اربعین حسینی که  از راه می‌رسد، یاد خیمه‌های عطش و آتش در دل‌ها زنده می‌شود،

عشق به ۷۲ آفتاب ایمان و مولایشان اباعبدالله الحسین (ع) که  خود را به نیزه‌ها سپردند و قوام زمین در قامت‌شان نشست در قطرات اشکی نمایان می‌شود که در گوشه چشمان می‌نشیند و بردیدگان جاری می‌شود.

قلم برمی‌دارم،  می‌خواهم از حماسه عزت و آزادگی‌شان و از مصاف کربلا و خیزران  بنویسم، اما کربلا که مصاف نیست؛ منظومه بزرگی است که باید یادش را در امتداد تاریخ نگه داشت و ادامه‌دهنده خط خون و زخم شد و قصه مظلومیت انسان و قصه رنج و غربت فرزند سلاله رسول الله (ص) را فریاد زد. حماسه‌ی کربلا روایتی عاشقانه در راه دین است.

در اربعین حسینی خیمه‌های عزا را در کربلای دل برپا کردیم و گذرگاهی از عشق به صفای حسینی  زدیم. بار دیگر هوای ناله‌های‌مان نینوایی شد. از آن روز که دریا لبش را به آب داد و آب فرات از خجالت لب‌های تشنه‌ی عاشورا آب شده است، عظمت ایثار و درک تمامی ابعاد قیام امام حسین (ع) از عهده هیچ‌کس برنمی‌آید و هر کس بنا به سلیقه و میزان درک خود از این اقیانوس بیکران، گوهرها صید نموده و به جامعه بشری هدیه می‌کند.

ماناترین و رفیع‌ترین فراز مذهب شور و شیفتگی در سرزمینی به نام کربلا و در گودالی به نام قتلگاه در روز دهم محرم رقم خورد  و امام حسین (ع) امام عشق و دلدادگی آیینه تمام‌نمای یک آرمان و ایده شد که سر به تیغ بسپارد، اما تن به ذلت هرگز و این‌گونه نام متبرک حسین (ع) در پیوند با جان شیعه ادامه‌دهنده راه سرخ شهادت شد و حالا دلدادگی تار و پود جسم و جان است که زبان را در وصف او یا به شیدایی می‌کشاند یا به بغض صیقل می‌دهد.

عاشورای حسینی تفسیر مظلومیت انسان و قصه رنج و غربت اوست. از هابیل تا مهدی (عج) از آغاز خلقت آدم تا پایان کار امت خاتم و در این میان، حسین بن علی (ع) یک  محک و میزان است، هر که دست و دل و زبانش برای اوست با اوست، وگرنه رو در روی اوست و در صف دشمنان او.

ویروس منحوس کرونا اربعین امسال را برای همه ایرانیان متفاوت کرد؛ خیلی‌ها که آرزوی‌شان حضور در مراسم پیاده‌روی اربعین بود، در کنج خانه‌ها با خواندن زیارت اربعین از راهی دور دل‌های‌شان را به ضریح شش‌گوشه گره زدند.

اما اربعین امسال برای لرستانی‌ها تفاوتی دیگر نیز داشت؛ این روزها بازگشت مسافر کربلاهای ایران به زادگاهش الیگودرز، نقل هر مجلس و محفلی در خطه لرستان شده است؛ مسافری که پس از ۳۷ سال چشم‌انتظاری پدر و مادر، به خانه بازگشت و عطر و بوی شهادت را در کوچه پس کوچه‌های  شهر و دیارش پراکنده کرد.

اربعین امسال، مردم ولایتمدار و شهیدپرور الیگودرز برای بدرقه پرستوی مهاجر تا دروازه‌های بهشت آمده بودند، شمیم حضور پربرکت شهید «سید جلال هاشمی» همزمان با چهلمین سال دفاع مقدس، فضای روحانی به سرزمین شقایق‌ها و لاله‌های واژگون بخشید.

او آمده بود تا  تفسیری باشد بر شعار «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا»، آمده بود تا بگوید شعار«هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ» در گوش تاریخ طنین‌انداز است، او آمده بود که بگوید عاشورا مسئله ابدیت تاریخ است، آمده بود تا بازگشتش مصداقی از پیوند شهدای ایران‌زمین با شهدای ظهر خونین عاشورا باشد.

آمده بود که بگوید ۷۲ کهکشان نور، نمادی از یاران اباعبدالله (ع) در گذر تاریخ هستند و سایر ملازمان کاروان کربلا در آبی‌ترین لحظه‌های غرور، منتقم خون فرزند زهرا (س) خواهند شد. آمده بود تا راز ایستاده مردن مردان خدا را بازگوید؛ راز آن شهیدانی که پروانه‌وار در آب سوختند را فریاد بزند. نگاه به تابوتش چشم‌ها را تا دوردست روشن اسطوره‌های پاک می‌برد.

آمده بود تا بگوید شهدای ما رفتنند تا آبروی تیغ‌هایی را که بر گلوی تشنه فرود آمد بر خاک بریزد. سید جلال هاشمی یادگار عملیات خیبر است،  قصه مظلومانه  شهادتش را باید از همرزمانش در تیپ ۱۵ امام حسن (ع) پرسید. از جزیره مجنون آمده بود تا پایانی باشد بر گمنامی و نگاه‌های منتظری که بر یک قالب عکس خیره مانده بود، او آمد تا تسکینی باشد بر دل بی‌قرار پدر و مادری که سال‌ها چشم به راه بودند و خواهران و برادرانش معنی انتظار را در نگاه‌های پدر و مادر یافتند.

شاید تقدیر این‌گونه رقم خورده است که نسل سوم و نسل چهارمی‌های انقلاب اسلامی ایران نیز با چشمان خود اسطوره‌هایی را ببینند که در وصف‌شان بیت‌ها سروده شده است و کتاب‌ها نگاشته شده است.

سید جلال‌های ایران‌زمین با پلی از معرفت و بصیرت کربلای حسینی را به کربلای خمینی (ره) وصل کردند و سفیرانی هستند که کوری چشمان کسانی را برملا می‌کنند که به‌جای اینکه اشاره سرانگشت توانای سلیمان کربلا را ببیند، تنها انگشتری او را دیدند.

و اما مردم قدرشناس الیگودرز با حضور پرشور خود در مراسم تشییع و تدفین این شهید والامقام برای بدرقه او تا بهشت، برای خداحافظی که نه، بلکه برای سلامی دوباره آمده بودند و سنگ‌فرش خیابان‌های شهرشان را شرمنده خود کردند و نگاه‌های‌شان که به تابوت این شهید گره خورد، عهد و پیمانی دوباره با آرمان‌های شهدا و امام شهدا بستند.

انتهای پیام/

منبع : خبرگزاری دفاع مقدس