یکی از فعالان عرصه بینالملل در میان زائران گلزار شهدای تهران به روایتگری از تاثیرگذاری شهدا و خاطرات آنان در میان مردم دیگر کشورها پرداخت.
«علیرضا کمیلی» از فعالان عرصه بینالملل در میان زائران گلزار شهدای تهران به روایتگری از تاثیرگذاری شهدا و خاطرات آنان در میان مردم دیگر کشورها پرداخت.
در ادامه بخشی از صحبتهای او را میخوانید:
ما انقلابمان را در دوران جنگ به جهانیان صادر کردیم، چون در جنگ ثابت کردیم به کسی وابسته نیستیم و از آن مهمتر امام خمینی (ره) در پیام مهم قطعنامه میگویند ما در دفاع مقدس ثابت کردیم میتوان با دست خالی سالهای سال مقابل ۲ ابرقدرت شرق و غرب ایستاد. احمد حنیف کانادایی میگوید وقتی شما فاو را گرفتید ما در کانادا شیرینی توزیع کردیم.
جمعی از جوانان اخوان المسلمین مصر که کودتای نظامی علیهشان شد قبل از این ماجراها به ایران دعوت شدند، در تهران برنامه اردوی دانشجویی داشتیم و سپس به قم رفتیم. از جلوی حرم که رد شدیم پرسیدند این حرم چه کسی است؟ گفتیم خواهر علی بن موسی الرضا (ع)، نشناختند، گفتیم دختر موسی بن جعفر (ع)، شناختند و گفتند برویم زیارت. بعد از چند جلسه بالاخره شب رفتیم حرم. در خیابان صفائیه قم پیاده تا حرم قدم زدیم، یکی نان سنگک خرید، یکی نبات برایش تازگی داشت و آن را خرید. ماه شعبان و تابستان، هوای قم را خوب کرده بود، وارد حرم که شدیم مداحی داشت با لحن عربی زیبایی مناجات شعبانیه میخواند. این عرب بهتر از ما متوجه مضامین شد، بعد چند لحظه آمدند پیش من و پرسیدند اینکه میخوانند چیست؟ گفتم مناجات شعبانیه، کمی دربارهاش توضیح دادم. بعد از شش روز که پیش هم بودیم ایمیل هایشان را دادند و گفتند میشود این را برای ما بفرستید؟
بعد از چند دقیقه همه صورت هایشان پر از اشک شد، یاد این روایت علی بن موسی الرضا افتادم که میگوید اگر مردم زیباییهای کلام ما را بفهمند سمت ما میآیند. امروز به من، بروجردی و متوسلیان نشان بدهید که با کومله میجنگد و اولین خانهای که آذوقه برایش میبرد خانه رئیس کومله است تا دوباره عشق این مردم را پای انقلاب بیاورم.
خود این چند مصری اصرار کردند برویم جلوی ضریح، زیارت کردند. یک سال بعد کودتا شد و اخوان المسلمین سرکوب و فراری شد. یک سال بعد ایمیلی آمد، از همین دوستان مصری بود که عکس حرم را برای من فرستاد و گفت قطعهای از روحم را در حرم شما جا گذاشتم. این زیباییها هر جایی که عرضه شود تاثیرگذار است. کسی که دست محرومان را میگیرد، مقابل ظلم میایستد و اهل صدق است مگر میشود مردم پَسَش بزنند.
در انگلیس دانش آموزان اردوی تابستانی برگزار میکنند و فقط بازتاب خاطرات ابراهیم هادی و شهید عباس بابایی را که به اندازه یک کتاب است برای من فرستادند. نسل نوجوان انگلیسی که معمولا هویتها یادشان رفته، چون پدربزرگشان مسلمان بوده به انگلیس آمده و بعد چند نسل هویتشان را از دست دادهاند. تاثیرپذیری از یک کتاب انقدر بوده است. این گوهری که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی گنج است دلیلی به غیر از اخلاص ندارد. حال همه به دنبال ضریب گرفتن در رسانه شدهاند، ولی آن دوران همه دنبال گمنامی بودند. چقدر خاطره از رزمندهها شنیدیم که فلانی خط را باز کرد و اسمی از او نیست. او راه تاریخ را باز کرده و الگو برای بچههای حزب الله و یمن و … شده است. یکی از مسوولان حماس میگفت فیلم «خداحافظ رفیق» را میبینیم و زار زار گریه میکنیم. میگفتم مگر متوجه میشوید؟ میگفت مهم نیست ما میفهمیم. این زبان زبان انسانیت است.